امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی)

#26
داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی)

:بارهاوبارهاتوخواب شخصی میومدپیشم که انگارسالهامیشناختمش.هرباربه یه شکل بودامامیدونستم که خودشه.هرزمان تو بیداری گرفتاری داشتم اون تو خواب راهنماییم میکرد.همیشه هم خواب میدیدم توخونه باغ قدیمی پدربزرگ مامانم هستیم.وجودش خوب بودامادلهره داشتم ازش..یه شب همون شخص اومدوازم خواست به کمکش برم.گفت توجنگ هستن وفقط یک انسان میتونه پیروزشون کنه..اون منوبردبالای تپه ی روبروی باغ..یه گوی اونجابود.بهم گفت این گوی روتوبغلت بگیروهراتفاقی افتاداونوازدست نده.این تنهاچیزیه که مارونجات میده گفت هروقت کسی گوی روازت گرفت فقط توچشماش نگاه کن...من منتظرموندم بعدازمدتی که فکرمیکردم ساعتهاست حجم سیاهی روازدوردیدم..نزدیک ونزدیکترشدن.حیوونای وحشی بودن که شبیهشونو ندیده بودم..من فقط چشاموبستم ودرحالیکه ازترس فریادمیزدم گوی رومحکم گرفته بودم..اونابهم پنجه میکشیدن ومن فقط دردوترس داشتم که حس کردم کسی داره گوی روازدستم میکشه..به سختی فروان چشامو بازکردم حس میکردم اگه نگاه کنم میمیرم..اماتونستم توچشاش نگاه کنم.همه ی اون حیوونابه سرعت نورفرارکردن وصدای محیبی اومد..ازخواب پریدم...تنم میسوخت..سه تا جای پنجه و خراشیدگی روی پا و کمرم بود که به مادر ونامزدم نشون دادم وهنوزعکسشونو دارم..هنوزم ازیادآوریش تنم میلرزه..پدربزرگمون توسن صدوبیست سالگی بعدازچندماه ازون ماجرا فوت کرد.جالبه بدونین اون خونه باغ روازطریق وصیتنامه به من که نتیجش هستم منتقل کرد....فقط نمیدونم چرابعداز مرگش دیگه خبری ازدو گربه ای که همیشه تودست وپاش بودن نیست...


داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی)

انواع کارکترهای نامناسب دهه ۶۰/۷۰ دهه ترس و وحشت! بیاید از یه زاویه دیگه بهشون نگاه کنیم!ما با اینها رشد کردیم با پیر زنی با ظاهر خبیثانه که تنها با گربه ایی در کلبه وسط جنگل زندگی میکند و با اهنگی دلهره اپر در ابتدای برنامه و همچنین با ظاهر زیر تریلی در رفته اون سگ!(هاپوکومار).. و همچنین دون دون غول پشمالویی که با شخصیت منفی خودش میخاد کودکان رو بترسونه از خوردن شکلات و بچه جنی به نام سمندون! که در زیر زمین تاریک خانه ایی قدیمی ساکن بود.


داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی)

مادر جادوگری مدرن «دورین والینت» در قرن بیستم یکی از مشهورترین جادوگران انگلیس بود تا جایی که به او لقب «مادر جادوگری مدرن» را داده اند. او نوشته های زیادی درباره ابزارآلات جادوگری معاصر و فنون جادوگری دارد.
وی به مسموم کردن همسرانش شد، ضمن اینکه شاهدانی ادعا کردند او را بارها در حین قربانی کردن حیوانات برای شیطان دیده اند.
در آنجا بود که همه متوجه شدند او جادوگر شده و در مراسم های جادوگری شرکت می کند. در بازرسی خانه او، پودرهای عجیب و غریبی پیدا کردند که معلوم نبود از چه چیزهایی ساخته شده است.
سال 1334 او به جرم جادوگری تحت محاکمه قرار گرفت. او اولین جادوگری بود که در خاک ایرلند محاکمه می شد. نکته عجیب اینجاست که آلیس در شبی که قرار بود کشته شود به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد و از آن موقع به بعد هیچ وقت دیده نشد.


داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی)

بر اساس روایتی در ژاپن روح زن جوانی که بر روی ریل قطار افتاده­ و توسط قطاری که می­ آمده دو نیم شده ­است. اکنون روح او در حال شکار و انتقام جویی است. او اسلحه­ هایی مانند داس را در هر دو دست یا آرنجش دارد. اکنون او در ژاپن می­گردد و با دسته ای پنجه مانندش خودش را می­ کشد. اگر او شخصی را در شب ببیند و قربانی آنقدر سریع نباشد که فرار کند، قربانی را دو تکه می­ کند تا آنها هم در بد شکلی شبیه او شوند. گاهی اوقات قربانی­ ها هم به Teke Teke تبدیل می­شوند.


داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی)

کلبه وحشت در ایران

روستایی در نزدیکی بندر انزلی به اسم(هفت دغنان)که شامل 2قسمت میباشد:
در قسمت غرب جنگلی بسیار زیبا و فوق العاده که واقعا محشره. ولی برای تاریکی شب اصلا جای مناسبی نیست.جنگلی که تو شب به گفته شاهدان عینی سرو صداهای زیادی داره و در قسمت شرقی روستاکه به محض ورود متوجه میشید که تنفس مقداری سخت میشه و هوا سنگین میشه.
حالا چرا؟
در قسمت بیرونی این روستا خونه متروکه ای وجود داره که میگن هر کس 1 شب رو تا صبح توش طاقت بیاره
ارواح،اون شخص رو ثروتمند میکنن.
مردم اونجا جرات نزدیک شدن به این محل رو ندارند. اولین بار درسال1365یعنی29 سال پیش
4 پسر دانشجو سعی میکنن شهامتشون رو محک بزنن ویک شب اونجا بمونن
2نفر همون سر شب فرار میکنن
واما 2نفر دیگه1نفر دیوانه شد ودیگری سکته کرد و در جا مرد.البته 2نفری که فرار کردن هم حال خوشی ندارن
با این مرگ و با این داستان تلخ درب اون خونه پلمپ شد این بار 3 دختر دانشجو که سعی داشتن به بقیه ثابت کنن از هیچ چیز نمی ترسن تصمیم گرفتن از پشت خونه و مخفیانه وارد خونه بشن که این بار هم حادثه ای وحشتناک در انتظار بود.
2 روز بعد دختری رو در300 متری اون خونه توی جنگل پیدا میکنن که داخل درختی پنهان شده بود و از ترس میلرزید و با انگشت خونه رو نشون میداد پلمب شکسته شد و در کمال تاثر جسد 2 دختر بیچاره پیدا شد و علت مرگ هر دو سکته و مرگ آنی بود چشمان هر 2 باز و به یک نقطه خیره شده بود و دختر سوم که زنده مانده بود 4 روز بعد خودکشی کرد تا این قصه تلخ پایان تلخ تری داشته باشد.
بعد از این ماجرا اطراف اون خونه تخلیه و توسط پلیس اون هم از راه دور به شدت کنترل میشه و هیچ کس حق نزدیک شدن به این خونه رو نداره!


داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی)

توی داستان قبلی گفته شد جن بطرف اشخاص سنگ پرتاب کرد و.. واین پرتاب کردن سنگ توسط اجنه خیلی گفته میشه و در روایت های مختلفی بکار میره مثلا در سیستان و بلوچستان موجودی بنام سنگ جبوک هست که جن میباشد و در بیابانها کمین کرده و هرکسی که رد شود را سنگ میزند نمونه ایی ازین دست را من خودم تجربه کردم تا جایی که در حدود ده سال پیش در خانه قدیمی پدریم به جا مانده از پدر بزرگم زندگی میکردیم و در اتاق پنجره ایی بود که رو به روی حیاط خلوت که با انبوهی از درختان بلند پوشیده شده بود باز میشد و در پشت حیات خلوط ما یک زمین ول وجود داشت نکته مورد اشاره اینجاست که هر هفته در یک روز مشخص که سشنبها بود ساعت سه بامداد(ساعت سه ساعت بیشترین شروع فعالیت های فراطبیعی!) کسی یا موجودی ناشناس به شیشه پنجره اتاق سنگ میزد و تا چهار بصورت دنباله دار این روند ادامه داشت وبا توجه با شکل محصور حیات خلوت ممکن نبود کسی یا دزدی به اونجا وارد بشت بهرحال حتی یکبار پیش اومد در حیاط خلوت خانه ما یک دسته موی ژولیده وسیاه پیدا کردم که چیده شده بود بهرحال همون موقع ها کتابی متالعه میکردم که متاسفانه الان ندارمش توی این کتاب دعایی داشت جهت راندن اجنه که درش توضیح داده شده بود باید این دعارو به اجنه ایی که بسمت خانه ایی سنگ میپرانند خواند به این ترتیب که باید رفت سنگ.رابرداشت و این دعا را بلند خواند.. حالا حساب کنید ساعت سه بامداد بری توی اون حیاط خلوت خوفناک سنگ پیدا کنی ودعا کنی!


داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی)

گفته میشه که که جنها به زیر درختان میوه هم علاقمندند ودر آنجا نیز زیادحضور دارند البته برخی از عالمان این ورطه گویند که :این فقط در بین عوام شایع است که زیرزمینها، جاهای تاریک و مرطوب مانند حمامها، چاهها و عمق جنگلها جایگاه جنیان است.
یکی از محلهای دیگر مورد علاقه ی جنها جشنها و مخصوصا عروسی هاست . چون جنها به طور ذاتی عاشق رقص و آواز هستند در این محل ها زیاد حضور دارند .علاوه بر مکانها و شهر و روستاهای ساخت انسان گروهی از جنها در دشت و جنگل و کوهه و غارها زندگی می کنند اما آنها هیچ ساختمان سازی یا ساخت و ساز ی مثل آنچه انسان می سازد ندارند
دوستی با جن :دوست شدن با جنها کار بی دردسری نیست که برای تجربه یا تفریح بشه سراغش رفت. اگر با خواست خودتون وارد دنیای جنها بشید، اونها هم بیشتر در زندگی شما دخالت می کنند. معمولا جنها حریم
خصوصی برای انسان قائل نیستند. در هر حالتی و هر جایی ممکنه به سراغ شما بیان. اگر از اونها درخواست کمک کنید، ممکنه کمکتون بکنند ولی درمقابل شاید درخواستهایی از شما داشته باشند که نخواین انجام بدید ولی
اونها مجبورتون کنند. جنها قدرت کنترل و نفوذ محدودی بروی مخلوقات دیگه دارند که هرچقدر قدرت روحی مخلوقی بیشتر باشه، نفوذ و تسلط جنها روی اون کمتر میشه. بنابراین کسانی که مراقبه نمی کنند – عبادتهای اکثر دینها نوعی مراقبه ست- آسیب پذیرتر از دیگرانند و بهتره از دوست شدن با جنها صرفنظر کنند. تمسخر و به بازی گرفتن از مواردی ست که جنها رو تحریک و خشمگین می کنه.

داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی)


یکی از این اشیاء نفرین شده مشهور صندلی نفرین شده است.
صندلی مرگ متعلق به یک فرد محکوم به اعدام به نام «توماس بازبی» در انگلیس بوده که تاکنون هرکس بر روی آن نشسته به نفرین او دچار شده و پس از مدت کوتاهی از دنیا رفته است.
توماس بازبی در سال ۱۷۰۲ و بدلیل قتل پدرزنش به اعدام با گیوتین محکوم شد و آخرین خواسته اش قبل از اعدام، نشستن بر روی صندلی مورد علاقه اش در مهمانخانه ی محبوبش و نوشیدن یک آبجو بود. او بعد از برخاستن از روی صندلی مدعی شد که آن را نفرین کرده است و هرکس روی آن بنشیند خواهد مرد. آن صندلی سال ها در آن مهمانخانه بود و کسی جرات نشستن بر روی آن را نداشت اما در طی جنگ جهانی دوم آن مهمانخانه به دلیل نزدیکی به یک پایگاه هوایی تبدیل به مکانی پر رفت و آمد شد و آن صندلی نیز بسیار مورد توجه سربازان و افسران قرار گرفت و هرکس که روی می نشست دیگر از جنگ باز نمی گشت. در سال ۱۹۶۷ دو افسر نیروی هوایی سلطنتی روی این صندلی نشستند و در مسیر بازگشت به خانه با یک درخت تصادف کردند و مردند. چند سال بعد یک کارگر ساختمانی بر روی آن نشست و بعد از ظهر همان روز نیز از بالای ساختمان سقوط کرد و مرد. حتی خانم خدمتکار آنجا نیز که هنگام گردگیری مهمانخانه برای لحظاتی روی صندلی ایستاده بود نیز بعد از مدتی بر اثر تومور مغزی درگذشت. صاحب مهمانخانه بعد از این اتفاقات تصمیم می گیرد تا صندلی را در انباری نگه دارد تا دیگر کسی روی آن ننشیند اما یک روز فردی که مسئول انتقال و خرید وسایل مهمانخانه بوده هنگام جا به جایی وسایل در انباری روی صندلی می نشیند و یک ساعت بعد و هنگام رانندگی با کامیون خود، تصادف می کند و می میرد. بعد از این اتفاق، صاحب مهمانخانه تصمیم می گیرد تا صندلی را به موزه محلی آن جا تقدیم کند تا از شر نفرین راحت شود. این صندلی از سال ۱۹۷۸ در موزه Thirsk انگلیس و در فاصله پنج فوتی(یک و نیم متری) زمین نگه داری می شود تا دیگر کسی روی آن ننشیند. گفته می شود کسانی که روی صندلی می نشستند رفتارهای افراد تسخیرشده مانند توهم، نوشتن هشدار روی آینه در مورد مرگ افراد و شنیدن صداهای عجیب را از خود نشان می دادند.


داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی)

دﺭ ﺳﺎﻝ 1959 ﺩﺭ ﺷﻮﺭﻭﯼ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﯾﮏ ﺭﺍﺯ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ .ﺩﺭ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﺍﻭﺭﺍﻝ ﺷﻮﺭﻭﯼ ﻭ ﺩﺭ
ﮔﺬﺭﮔﺎﻩ ﺩﯾﺎﺗﻠﻮﻑ نه ﮐﻮﻫﻨﻮﺭﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﻭ ﺍﺳﮑﯽ
ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﺍﯾﻦ نه ﻧﻔﺮ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺣﺮﻓﻪ
ﺍﯼ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ چهار ﺯﻥ ﻧﯿﺰ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﮕﯽ ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭ ﻭ ﺑﺎ
ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻣﺮﮐﺰ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ
ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﻬﺎ ﺍﻃﻼﻉ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻫﻮﺍﯼ
ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻫﯿﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻣﺪﺍﺩﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻭﺗﻨﻬﺎ ﺑﯽ
ﺳﯿﻤﻬﺎ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ،ﺍﻣﺎ ...
ﺍﯾﻦ نه ﻧﻔﺮ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺳﻼﻣﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﺎ ﻣﺮﮐﺰ
ﺑﻪ ﻭﺭﺯﺵ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ،ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻣﮕﺬﺍﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ
ﺩﯾﺎﺗﻠﻮﻑ ﺳﺮﮔﺮﻭﻩ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﯼ نه ﻧﻔﺮﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﮕﻮﺭ
ﺩﯾﺎﺗﻠﻮﻑ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ،ﺩﺭﻧﻬﺎﯾﺖ ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ
ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﻧﻬﺎ ﻭ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻧﺒﻮﺩ !ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻧﻬﺎ ﻗﺼﺪ ﻋﺒﻮﺭ
ﺍﺯ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ
ﭘﯿﻐﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﺍﻧﻬﺎ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻧﺸﺪ ...ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺪﯼ ﺍﺏ ﻭ
ﻫﻮﺍ ﺗﺎ بیست وچهار ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻫﯿﭻ ﺟﺴﺘﺠﻮﯾﯽ
ﻧﺒﻮﺩ .. ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻗﻄﻊ ﺗﻤﺎﺱ ﻭ ﭘﺲ
ﺍﺯ 8 ﺳﺎﻋﺖ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮔﺮﻭﻩ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﭼﺎﺩﺭﻫﺎ ﺭﺍ
ﯾﺎﻓﺖ . ﺟﺘﺴﺠﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ
ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺩﺭ پانصد ﻣﺘﺮﯼ ﭼﺎﺩﺭﻫﺎ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻞ ﺟﺴﺪ دو ﻧﻔﺮ ﺍﺯ
ﺍﻧﻬﺎ ﭘﯿ دﺍ ﺷﺪ ! ﻫﺮﺩﻭ ﺑﺎ ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺍﯼ ﻣﺘﻼﺷﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ
ﺩﻧﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ... ﺷﺎﺧﻪ ﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ
ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ
ﺍﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻣﺴﯿﺮ ﺣﺮﮐﺖ ﺍﯾﻦ
ﺩﻭﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺎﺭﺵ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺮﻑ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺍﻣﺎ ﻃﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺍﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻥ
ﺍﺯ ﭼﺎﺩﺭﻫﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ...ﺩﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ 450 ﻣﺘﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ
ﺩﻭﻧﻔﺮ ﺟﺴﺪ4 ﻧﻔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﺍﯾﻦ
ﺩﻭﻧﻔﺮ ﺍﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭼﺎﺩﺭﻫﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﺍﺟﺴﺎﺩ ﺍﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻣﺘﻼﺷﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ .. ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ
ﯾﮏ ﻓﺮﺍﺭ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺗﺮﺱ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ ﻣﯿﺪﺍﺩ ! ﻫﯿﭻ ﮐﺪﺍﻡ
ﮐﻔﺶ ﺑﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻭﻧﻔﺮ ﻟﺒﺎﺱ ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ |:! ‏(ﺩﻣﺎ ﺯﯾﺮ سی ﺩﺭﺟﻪ‏) ... ﺑﺮﺭﺳﯽ
ﻫﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺎﺩﺭﻫﺎ ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﺑﺎ ﭼﺎﻗﻮ
ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻩ ! ‏ .
ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺟﺴﺪ 4 ﻧﻔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ
ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻭ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺟﺴﺪ ﺍﻧﻬﺎ ﺩﺭ
ﺯﯾﺮ یکونیم ﻣﺘﺮ ﺑﺮﻑ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ،ﻫﻤﮕﯽ ﺑﺎ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺭﻭ ﺑﻪ
ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺍﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺩﻓﻦ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ! ﭼﯿﺰﯼ
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ پنجاه ﭘﺰﺷﮏ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺍﺟﺴﺎﺩ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ
ﺑﺮﺭﺳﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﮕﯽ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻫﺮﭼﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ
ﮐﺎﺭﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﻩ ! ﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﺯ ﯾﮏ
ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻗﻮﯼ ﻭ ﺳﺮﯾﻊ ﺑﻮﺩﻩ،ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻫﯿﭻ ﻧﺸﺎﻧﯽ
ﺍﺯ ﺣﻤﻠﻪ ﯼ ﺧﺮﺱ ﯾﺎ ﻫﯿﭻ ﺟﺎﻧﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﯿﺰ ﻧﺒﻮﺩ .‏( ﺍﯾﻦ
ﮔﺮﻭﻩ ﺩﺍﺭﺍﯼسه ﺗﻔﻨﮓ ﺷﮑﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺳﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﺎﺩﺭ
ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ‏)
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺷﻮﺭﻭﯼ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﯾﻦ
ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺭﺍ ﻗﺮﻧﻄﯿﻨﻪ ﮐﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻋﺠﯿﺐ ﺗﺮﯾﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺗﺎ ده
ﺍﻣﺎ ﻋﺠﯿﺐ ﺗﺮﯾﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺗﺎ ده
ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺘﻪ ﻧﺸﺪ ..ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1969 ﺩﮐﺘﺮ ﺩﯾﻤﯿﺘﺮﯼ
ﮐﺮﯾﮑﻮﻑ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﺟﺴﺎﺩ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺳﻮﺧﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ
ﺩﺭﺟﻪ ﺳﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ! ﺍﺭﮔﺎﻧﻬﺎﯼ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﺩﻭﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﮐﺎﻣﻞ
ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﮕﯽ ﺗﺎ ده ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻋﺎﺩﯼ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺗﺸﻌﺸﻊ
ﺭﺍﺩﯾﺎﮐﺘﯿﻮ ﺑﻮﺩﻧﺪ !
ﺩﻭﻟﺖ ﺷﻮﺭﻭﯼ ﺑﻬﻤﻦ ﺭﺍ ﻋﺎﻣﻞ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ
ﮐﺮﺩ ...! ﺧﺼﻮﺻﯿﺎﺕ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ
ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﮐﻮﻫﻨﻮﺭﺩﯼ ﮐﻪ
ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﻃﻘﯽ ﺧﺎﺹ ﻋﺒﻮﺭ
ﮐﻨﺪ،ﭘﺲ ﻋﺎﻣﻞ ﻗﺘﻞ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺮﻭﺩ،ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ
ﺗﻮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﻮﺩنه ﻧﻔﺮ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ
ﺳﺮﺍﺳﯿﻤﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﻨﺪ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﺍﺯﯼ ﻣﺨﻮﻑ ﺍﺳﺖ .
ﭘﻠﯿﺲ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ: ﺍﯾﻦ
ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻋﺠﯿﺐ ﺍﺳﺖ،ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺍﯾﻦ نه ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ ﺑﻪ
ﯾﮏ ﺳﻤﺖ ﺩﻭﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ،ﺍﻥ ﻫﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ
ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ! ﻋﺎﻣﻞ ﺍﺻﻠﯽ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﻧﺎﻣﻌﻠﻮﻡ
ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﺩﻩ ﺑﻨﺪﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮﮒ ﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭﯾﺦ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﯽ ﻭ ﻋﻠﻤﯽ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ
ﺑﺎﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺭﺗﺒﻪ ﯼ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯿﺮﺳﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻧﯿﺰ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺗﯽ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﺭﺥ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ،ﭼﺮﺍﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺗﺤﺖ
ﺍﻟﻔﻈﯽ ﻧﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﮐﻮﻩ ﻣﺮﮒ‏(ﺗﺮﺟﻤﻪ ﯼ
ﺭﻭﺳﯽ‏) ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﺘﻼﻭ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮﺩ .
ﺩﺭﺳﺎﻝ 2013 ﻓﯿﻠﻤﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﺭﻧﯽ ﻫﺎﺭﻟﯿﻦ ﺩﺭ
ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﺭﺳﺖ ﺷﺪ،ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﺻﻞ
ﻣﺎﺟﺮﺍ ﭘﺎﯼ ﺑﻨﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺗﺨﯿﻞ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺩﻩ
ﺍﺳﺖ.

داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی)

این موجود در سه مکان متفاوت در شهر "دوور" ماساچوست در تاریخ 22و21 آوریل 1977 وبا توجه به ظاهر آن اختلافاتی در خصوص نوع این جانور وجود دارد که حدس وگمان هایی درخصوص بیگانه بودن ویا بوجود آماده از یک نوع آزمایش ترکیبی /انسانی دامن زده است، این درحالی است که بعضی ها معتقدند این جانور از بعد دیگری(ماورایی) آمده است.
ویژگی "دوور شیطان "یا شیطان ماساچوست اینگونه شرح داده شده است..
سر بزرگ وهندوانه ایی شکل دارد وچشم درخشان نارنجی دارد وبزرگ، بازوهای باریک وپاهایی با انگشتانی بند وباریک،گفته شده که این جانور بی مو است و صدای زیر پوستی(زیر بافتی) ایجاد میکند.رنگ بدن این جانور قهوه ایی متمایل به زرد است وپوست بدن این جانور حالت ساینده دارد. ارتفاع این جانور 3 فوت میباشد،شیطان دوور یا شیطان ماساچوست طبق گزارش ها فاقد ویژگی های صورت است و وگوش وبینی ندارد وشاهدین صدای این جانور را وحشدناک همانند صدای جیق شاهین به همراه خش خش مار دیده اند


داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی)

ماری آن کاتن، اولین قاتل سریالی زن در انگلستان، سال 1832 در لاو مورسلی واقع در ناحیه‌ی دورهام متولد شد. او در سن 12 سالگی با ویلیام ماوبری ازدواج کرد و به همراه همسرش زندگی مشترک خود را در پلیموس دونشایر آغاز نمود. ماری و همسرش پنج فرزند داشتند که چهار تن از آن‌ها به دلیل تب شکمی و دل‌درد جان خود را از دست دادند. آن‌ها بعدازاین اتفاقات غم‌انگیز به زادگاه ماری بازگشتند، ولی ظاهراً طالع بد همچنان آن‌ها را تعقیب می‌کرد و سه فرزندی که در خانه‌ی جدید متولد شدند جان خود را از دست دادند. بعد از مدت کوتاهی در ژوئن 1865 ویلیام نیز به دلیل نوعی نارسایی گوارشی به فرزندانش پیوست و مقامات محلی برای کمک به بیوه‌ی داغ‌دیده یک کمک نقدی 35 پوندی در اختیار او گذاشتند. بافاصله‌ی کمی جورج وارد همسر دوم ماری و یکی از دو فرزند باقیمانده‌اش نیز به دلیل نارسایی گوارشی جان باختند. این مرگ‌های پی‌درپی و مشابه توجه یک روزنامه‌ی محلی را جلب کرد و آن‌ها با تحقیق مستمر متوجه شدند که همزمان با جابجایی‌های مکرر در شمال انگلستان، ماری کاتن سه شوهر، یک دوست صمیمی، مادر و دوازده فرزندش را از دست داده و مرگ همه‌ی آن‌ها به دلیل مشکلات گوارشی است. باز شدن پای مقامات رسمی به این قضیه مشخص کرد که ماری همه‌ی این افراد را به کمک آرسنیک به قتل رسانده است. در 24 مارس 1873 او در میدان عمومی شهر دورهام به دار آویخته شد. گفته می‌شود که مأمور اعدام با کوتاه کردن طناب دار به‌عمد باعث شد که ماری مرگی زجرآور و تدریجی داشته باشد.
پاسخ
 سپاس شده توسط ѕтяong


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: داستان ها و عکس های ترسناک ✞SCarY✞(بروز رسانی) - ⓩⓐⓗⓡⓐ - 05-08-2018، 9:11

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  داستان کوتاه عاشقانه
Lightbulb دنیای تاریک من | my dark world [ عجیب و ترسناک ]
  خفن ترین فیلم ترسناک هایی که دیدید و پیشنهاد میدید ؟؟؟؟؟
  بار کج هیچ گاه به مقصد نمی رسد: داستان الاغ سخت کوش و بز حسود
  داستان اموزنده به خدایت نگو چرا
  اگه یه زمانی یه جن خیلی ترسناک دیدی چیکار میکنی. خاطراتتون اگه جن یا روح دیدید هم بگی
  داستان عشق مرا بغل کن
Book داستان ترسناک
  داستان وحشتناک(یکمی)
  داستان خنده دار و طنزی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان