امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان عاشقانه خودتونو تعریف کنید!

#3
داستان عشقی من چون خیلی غم انگیزه نمی گم ممکنه حال کسی خراب بشه.
 داستان کسی که در در یک شب بارانی زاده شد و در غروب یک روز پایانی پاییز به آخر رسید. تمام داستان از زمانی شروع می شود که نگاه های دو نفر به هم دوخته می شود، یک حس در همان لحظه جاری می شود و یک رابطه شکل می گیرد. فرقی نمی کند سطحش کجاست. عمقش چقدر است. بوی باران می تواند هر عشقی را آسمانی جلوه بدهد. تا پایان خط همان جایی که چراغ عابر پیاده داشت چشمک می زد راه رفتیم، او بود، من بودم، خیابان بود و صدای باد. اصلا اهمیتی ندارد چرا عاشق می شوی. اینکه عشقت چقدر می تواند باعث رسواییت شود. چقدر می تواند باعث شود که پدرت دیگر نخواهد تو را ببیند یا مادرت دعا کند عاقبت بخیر شوی؛ چون فکر میکند با عشق آخر و عاقبت خوشی نخواهی داشت.

این جادوی عشق است که گاهی باعث می شود چند سال همه چیز را رها کنی. و به نوشتن یک قصه تازه از خودت و تمام اطرافت مشغول شوی. مهم نیست چقدر در آخر داستان می بازی، تا کی باید منتظر مرگ بنشینی تا نیمه گمشده ات را پیدا کنی دوباره، عشق تمام داستانش را در همان لحظه دیدار تعریف میکند. وقتی جاذبه نخستین نگاه پیدا شد دیگر پیدا شده اصلا مهم نیست چگونه و چرا. هر کس تن به نخستین جذبه عشق داد از باقی ماجرا نمی ترسد.

مهم نیست. داستان من تراژدی ای است که بار غمناکش از بار عشقیش بیشتر است. هرگز از بادۀ این عشق سیراب نشدم و هرگز از مستی آن خارج نخواهم شد. مهم نیست تا چند سال در میکده ویرانۀ آن سال بگذرانم. این رنگین کمان هراس انگیز تا همیشه روی سینه ام خواهم ماند. هر نفسی که می کشم و هر خاطرۀ تازه ای که در ذهنم نقش می کنم، فقط حکم سایه روشنی ضعیف و کم رنگ را در برابر آن ستون درخشان دارد. تمام ذهنم در سیطره اوست هر چند او هرگز دیگر نیست. اما بی شک ما در نیستی هم مشترکیم. آدم ها وقتی مشترک باشند در نیستی بیش از پیش هم را می فهمند تا هستی! چون بودن و خودبینی همیشه حجاب عشق بود و وقتی تماماً "هیچ" باشی دیگر کاملا به "نخواستن" مبدل می شوی. که فقط تویی و او. در یک جذبه جاودان ...
پاسخ
 سپاس شده توسط αԃηєѕ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: داستان عاشقانه خودتونو تعریف کنید! - Actinium - 31-08-2017، 22:27

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان