سریال «سیزده دلیل که چرا» (Thirteen Reasons Why) قرار است که فصل دومش تولید شود. زمانی که وارد این پروژه شدی انتظار بازخوردهای دوگانهای را که سریال به همراه داشت داشتی؟
آن موقع حتی فکرش را هم نمیکردم که این سریال بتواند چنین بارخوردهای وسیعی را به همراه داشته باشد؛ چه بازخوردهای مثبت و چه منفی. در فصل دوم قرار است به پرسشهایی که در فصل پیشین در ذهن مخاطب ایجاد شده پاسخ داده شود. تلقی من این است که اگر این سریال بتواند سر میز شام یک گفتگوی ساده را نیز بین مردم ایجاد بکند در حد اینکه مثلا «هولناکه!» یا «عالی بود»، هنوز هم میشود که گفت که توانسته باعث گفتگو و بحث شود. این سریال باعث ترس و هراس مردم شد اما موضوع مهمی را در بر داشت که میبایست بیان میشد.
این طور که من متوجه شدم تو زندگی را به مسخره و شوخی نمیگیری و جدی هستی. هر از گاهی موزیک تازهای ارایه می کنی و بعد در یک درام یا کمدی ظاهر میشوی. اما همین کار را هم همیشه با چیزهایی که بیشتر واقعی و حقیقی هستند پیش میبری.
دلیل این امر این است که چیزهای زیادی در زندگی من اتفاق افتاده است. لحظاتی بوده که با خودم گفتهام که: «چرا باید چنین کاری رو انجام بدم وقتی مردم دیگه برای رفع نیازهاشون میبایست سه جا کار کنن؟» من با پدر و مادری که سخت کار میکردند بزرگ شدم. من دقیقاً از نزدیک شاهد این قضایا بودم؛ متوجه هستید؟ آنها تا جایی که میتوانستند موجبات شادی من را فراهم میکردند و تا حدود شانزده هفده سالگیام هنوز هم فشار کارشان بالا بود. به همین خاطر می خواهم که صدایم بخشی از این قضایا باشد و چیزهایی را با صدای رسا فریاد بزند؛ حالا این چیزها میخواهد درباره سلامتی باشد یا شادی یا کارهای خیرخواهانه. وقتی این رسانه و امکانات در اختیارم است چرا ازشان استفاده نکنم؟
تا چه حد بلندپرواز هستی؟
زیاد. الان دیگر از اشتباه کردن نمیترسم. چون ترجیح میدهم که بگویم: «پاش وا میستم». شما نباید از اشتباه کردن بترسید چون تنها به این شیوه است که میتوانید به مشکلات چیزه شوید و پیروز شوید. من در هر بخشی از زندگیام بلندپرواز هستم. میخواهم که دختری بهتر، دوستی بهتر و شخصیت تاثیرگزارِ بهتری باشم. میخواهم که شاهد تغییر باشم.
پایان
1396/6/6
آن موقع حتی فکرش را هم نمیکردم که این سریال بتواند چنین بارخوردهای وسیعی را به همراه داشته باشد؛ چه بازخوردهای مثبت و چه منفی. در فصل دوم قرار است به پرسشهایی که در فصل پیشین در ذهن مخاطب ایجاد شده پاسخ داده شود. تلقی من این است که اگر این سریال بتواند سر میز شام یک گفتگوی ساده را نیز بین مردم ایجاد بکند در حد اینکه مثلا «هولناکه!» یا «عالی بود»، هنوز هم میشود که گفت که توانسته باعث گفتگو و بحث شود. این سریال باعث ترس و هراس مردم شد اما موضوع مهمی را در بر داشت که میبایست بیان میشد.
این طور که من متوجه شدم تو زندگی را به مسخره و شوخی نمیگیری و جدی هستی. هر از گاهی موزیک تازهای ارایه می کنی و بعد در یک درام یا کمدی ظاهر میشوی. اما همین کار را هم همیشه با چیزهایی که بیشتر واقعی و حقیقی هستند پیش میبری.
دلیل این امر این است که چیزهای زیادی در زندگی من اتفاق افتاده است. لحظاتی بوده که با خودم گفتهام که: «چرا باید چنین کاری رو انجام بدم وقتی مردم دیگه برای رفع نیازهاشون میبایست سه جا کار کنن؟» من با پدر و مادری که سخت کار میکردند بزرگ شدم. من دقیقاً از نزدیک شاهد این قضایا بودم؛ متوجه هستید؟ آنها تا جایی که میتوانستند موجبات شادی من را فراهم میکردند و تا حدود شانزده هفده سالگیام هنوز هم فشار کارشان بالا بود. به همین خاطر می خواهم که صدایم بخشی از این قضایا باشد و چیزهایی را با صدای رسا فریاد بزند؛ حالا این چیزها میخواهد درباره سلامتی باشد یا شادی یا کارهای خیرخواهانه. وقتی این رسانه و امکانات در اختیارم است چرا ازشان استفاده نکنم؟
تا چه حد بلندپرواز هستی؟
زیاد. الان دیگر از اشتباه کردن نمیترسم. چون ترجیح میدهم که بگویم: «پاش وا میستم». شما نباید از اشتباه کردن بترسید چون تنها به این شیوه است که میتوانید به مشکلات چیزه شوید و پیروز شوید. من در هر بخشی از زندگیام بلندپرواز هستم. میخواهم که دختری بهتر، دوستی بهتر و شخصیت تاثیرگزارِ بهتری باشم. میخواهم که شاهد تغییر باشم.
پایان
1396/6/6