03-07-2016، 21:24
نامه 18
از نامه آن حضرت است به عبد اللّه پسر عباس، فرمانگزار او در بصره
بدان كه بصره فرود آمد نگاه شيطان است، و رستنگاه آشوب و عصيان. پس، دل مردم آن را با نيكويي روشن ساز، و گره بيم را از دل آنان باز. به من خبر دادهاند با تميميان درشتي كردهاي، و به آنان سخن سخت گفتهاي حال آنكه مهتري از بنو تميم در نگذشت جز آنكه مهتري به جاي او نشست، و در جاهليّت و اسلام كسي هماوردشان نگشت، و آنان با ما هم پيوندند، و نزديك و خويشاوند. ما در رعايت اين خويشاوندي پاداش داريم و در بريدن آن گناهكاريم. پس، ابو العباس خدايت بيامرزاد در آنچه بر زبان و دست تو جاري گردد، خوب باشد يا بد، كار به مدارا كن كه من و تو در آن شريك خواهيم بود. چنان كه گمانم به تو نيكو گردد و انديشه بد در بارهات نرود.
نامه (18)
و من كتاب له عليه السلام إلى عبد الله بن عباس و هو عامله على البصرة
وَ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِيسَ وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِمْ وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ وَ قَدْ بَلَغَنِي تَنَمُّرُكَ لِبَنِي تَمِيمٍ وَ غِلْظَتُك عَلَيْهِمْ وَ إِنَّ بَنِي تَمِيمٍ لَمْ يَغِبْ لَهُمْ نَجْمٌ إِلَّا طَلَعَ لَهُمْ آخَرُ وَ إِنَّهُمْ لَمْ يُسْبَقُوا بِوَغْمٍ فِي جَاهِلِيَّةٍ وَ لَا إِسْلَامٍ وَ إِنَّ لَهُمْ بِنَا رَحِماً مَاسَّةً وَ قَرَابَةً خَاصَّةً نَحْنُ مَأْجُورُونَ عَلَى صِلَتِهَا وَ مَأْزُورُونَ عَلَى قَطِيعَتِهَا فَارْبَعْ أَبَا الْعَبَّاسِ- رَحِمَكَ اللَّهُ- فِيمَا جَرَى عَلَى يَدِكَ وَ لِسَانِكَ مِنْ خَيْرٍ وَ شَرٍّ فَإِنَّا شَرِيكَانِ فِي ذَلِكَ وَ كُنْ عِنْدَ صَالِحِ ظَنِّي بِكَ وَ لَا يَفِيلَنَّ رَأْيِي فِيكَ وَ السَّلَامُ