13-01-2016، 16:26
![شخصیت شناسی ؛ قسمت دوم : بعد ایدئولوژیک و روان](http://up.vbiran.ir/uploads/41260145262009641722_7%20-%20Co.jpg)
همانطور که در قسمت قبل گفتیم شخصیت شناسی دارای چهار بعد است که در آنجا به "بعد اجتماعی و بعد فیزیکی" پرداختیم و در این مقاله میخواهیم به بعد ایدئولوژیک و روانی بپردازیم. گفتنیست که اگر خواهان اطلاعات کامل دربارهی جزئیات این بحثها هستید به کتابخانه و مجموعه مقالات تخصصی تر باید مراجعه کنید و ما در این مقاله قرار نیست از شما یک روانشناس بسازیم, این تنها آشنایی کلی و کاربردی در باب مسائل مذکور است، تا در برایند کلی دید بهتر و جامع تری نسبت به بحث شخصیت ها در بازی های ویدئویی و سینما در ذهن شما شکل گیرد و این شناخت بیشتر سبب درک بهتر ما از آثار شود.
بعد ایدئولوژیک
برای فهم بعد ایدئولوژیک باید بدانیم که مفهوم ایدئولوژی چیست؟ در این رابطه بهتر است بدانید که ایدئولوژی از جمله بحث هاییست که چون بحث طبقه در کلیشه سازی حول آن زیاد است، شما اطلاعات زیادی دربارهاش میشنوید و حتی میخوانید که اکثرا از پایه و اساس غلط هستند.
اگر از تاریخ ایدئولوژی بخواهیم شروع کنیم میبینیم که در تاریخ تعاریف متعددی از ایدئولوژی همواره وجود داشته است . در دورانی ناپلئون از آن به عنوان فحش یاد میکرد و ایدئولوژی را نسبت میداد به تمام کسانی که با نظرات او مخالفت میکردند و یا خارج از چارچوب فکری او ایدهپردازی میکردند؛ این دست از برخورد فحشگون با ایدئولوژی امروزه در جمعی از رسانههایی که به تزهای محملی چون پایان تاریخ معتقدند و میگویند که دیگر ایدئولوژی وجود ندارد ادامه داشته است (حال آنکه به قول "ایگلتون" این که بگوییم دوران ایدئولوژی پایان یافته است ایدئولوژیکترین حکم تاریخ است) . از سوی دیگر مجموعهای از اندیشمندان مثل مانهایم و دوتراسی را میبینیم که ایدئولوژی را علمی آرام و سر به زیر میدانستند.
اما ایدئولوژی چیست؟ در تعریف ایدئولوژی میتوان گفت پایههایست که اندیشهی شما بر آن شکل میگیرد یعنی ایدههایی که شما آن هارا بدون نیاز به اثبات میپذیرید . برای مثال کسی باور دارد که نژاد ایکس نژاد برتر است و این مسئله را به صورت پیش فرض اثبات شده میداند یا کسی باور دارد که دیگر ایدئولوژیها دورانشان تمام شده است و در جامعهی کنونی هیچ ایدئولوژیی وجود ندارد که خود این حرف در تناقض مفهومش به شدت دارای ایدئولوژی است.
اما مسئلهی مهم دیگر در باب ایدئولوژی جایی است که آن در روند شخصیت پردازی به شکل یک کنش ایدئولوژیک بروز میکند، و شما باید دقت داشته باشید ایدئولوژی هیچ وقت به شکل عقاید عجیب و غریب به کسی خرده نمیشود و کنشهای ایدئولوژیک هم به این شکل هستند. از قضا این یکی از جاهایست که به صورت زیر متن شما شاهد اثر ایدئولوژی بر افراد میشوید.
![شخصیت شناسی ؛ قسمت دوم : بعد ایدئولوژیک و روان](http://up.vbiran.ir/uploads/844414526200724234_10.jpg)
برای مثال در بتمن شما میبینید که بتمنهای جدیدتر هیچگاه آدمی را نمیکشد این کنش ریشه در این دارد که بتمن داراِی اخلاقیاتی است که در آن کشتن بد است. نکتهی خیلی مهم گفتنی دیگر این است تمامی آثار و اشخاص دارای یک جایگاه در سیستم ایدئولژیک موجود هستند برای مثال الزاما کارهایی چون کاپیتان آمریکا که آشکارا دارای ایدئولوژی تماما رادیکال پاتریوتیستی (میهن پرستانه ی افراطی) آمریکایی هست را نمیتوان دارای ایدئولوژی دانست بلکه حتی شنل قرمزی را هم میتوان به نسبت به جایگاهش در یک نظام ایدئولوژیک نقد کرد و دارای یک ایدئولوژی دانست. مثال ان جا که در اکثر کامیکها ما شاهد این هستیم که قهرمان خواهان حفظ وضع موجود (آنتاگونیست) است و ضدقهرمان برهم زنندهی این نظم (پروتاگونیست) است که راه میبرد به ایدئولوژی حفظ وضع موجود البته این تنها یک مثال است و همیشه این وضعیت ثابت و دارای یک حکم قطعی نیست.
عنصر ایدئولوژیک در اکثر مواقع در زیربنای اثر و طی یک سری قرارداد ها نانوشته که از طریق فضای بازی و اتمسفر پیرامونی ان هستند به مخاطب منتقل می شود، بهترین مثال موجود از این نوع، مجموعه بازی های بایوشاک و اساسا تمام آثار الهام گرفته از مجموعه ی Half Life هستند که با وجود زیربنایی بودن ایدئولوژی شخصیت ها در آن، در صورت حذف این عنصر تمامیت اثر بی هویت می شود.
در خاتمه باید گفت که بحث ایدئولوژی دارای یک مجموعه مباحث گستردهتر چون دستگاههای ایدئولوژی, چگونگی کارکرد ایدئولوژی و... است اما ما تا حد قابل قبولی این مبحث را دوره کردیم و اما برای مطالعهی بیشتر میتوانید به کتاب درآمدی بر ایدئولوژی نوشتهی تری ایگلتون، ، ترجمه ی اکبر معصوم بیگی، تهران، نشر آگه مراجعه کنید.
![شخصیت شناسی ؛ قسمت دوم : بعد ایدئولوژیک و روان](http://up.vbiran.ir/uploads/242214526201046420_9.jpg)
بعد روان :
بعد روان یکی از پیچیدهترین و البته بارزترین ابعاد شخصیت است, بارز از این لحاظ که قطعا هر شخصی دارای یک گذشتهی فردی و اجتماعی است که مستقیم و غیر مستقیم در برخوردهای او و حتی تفکرات او نمود میکند, و جالب این که این گذشته تنها عمر او را شامل نمیشود این گذشته ممکن است از طریق محیط بر ژنتیک اجدادش و در پی آن خود وی تاثیر کند، ممکن است از محیط بر اجتماع و از اجتماع بر او اثر بگذارد و در نهایت ممکن است که مستقیما از محیط بر او تاثیر کند؛ این بدان معنا نیست که فرد مفعول مطلقیست نسبت به محیط, این یعنی کنشهای ما تماما واکنشهایی به کنشهای محیط خارجی ما هستند، در واقعا محیط ما را میسازد و ما بر این محیط تاثیر میگذاریم. اما مهمترین بحثی که در بررسی بعد روانی به آن بر میخوریم بحث ناخودآگاه است, توصیه میشود در ادامهی این مقاله به بحثهای ناخودآگاه جمعی که یونگ مطرح میکند نیز سری بزنید.
ناخودآگاه:
اگر ذهن انسان را بخواهیم تقسیم بندی کنیم باید بگوییم که هشتاد درصد ذهن ما ضمیر ناخودآگاه ماست و تنها بیست درصد آن در ضمیر خودآگاه ما تعریف میشود, اما جالبتر آنجاست که هشتاد درصد از ضمیر ناخودآگاه انسانها در هشت سال اول زندگی تشکیل میشود, این یعنی برای مثال سرکوب خشم یا قوهی جنسی در این هشت سال میتواند انسانها را به سمت هنر و ادبیات بکشاند از سوی دیگر همین اتفاق می تواند انسانها را به عقاید دگم و مذهبی بکشاند, یا چیزهای دیگری که به این طریق میتواند رخ دهد.
اما دربارهی بحث قوای جنسی در کودکان نکتهای قابل ذکر است, قوهی جنسی در کودک معنایی که در بزرگسالان است و صرفا به آمیزش جنسی ختم میشود نیست. برای این که بدانید در رفتار جنسی در کدام دوره منجر به چه چیزی در بزرگسالی میشود و رابطهی شخصیت افراد با این موضوع میتوانید به کتابهای فروید در این باب رجوع بکنید در اینترنت و مقالات پراکنده نیز چیزهای زیادی را میتوانید در این باب بیابید .
بحث آرمان ها و رویاها هم همیشه به عنوان یک اصل ریشه دار در روان و برون ریزی و ریشه های آن مطرح بوده. خیلی از عقده ها و حقارت های روانی در دوره ی کودکی می توانند علت کنش های شخصیت را توجیح کنند.
در بحث روان نکتهی دیگری گفتنیست که روان شخصیت همیشه آن چیزی نیست که شخصیت ابراز میکند برای مثال سیگار کشیدن شخصیت سالید اسنیک و تاکید بازی بر آن نشان دهنده ی این زیر متن است که شخصیت او در دوره ی دهانی شکل گرفته در نتیجه کنتراست این موضوع با کم حرف بودن او سرکوب شدگی درونی او رانشان می دهد و نکته این ماجرا است که ناخودآگاه بخشی است که اشخاص همواره در پی سرکوب آن هستند.
نویسنده : محمد کاظمی