09-11-2015، 0:00
«آری و نه به رمان نو» مجموعه مقالههائی از هواداران و مخالفان «رمان نو» است که با بررسی گذشته رمان و پیشبینی آینده آن پایهای برای داوری درباره نظر مالرو و آینده رمان و ضد رمان فراهم میآورد.
در سال 1337 که آندره مالرو به تهران آمده بود در گفتوگوئی با پرویز ناتل خانلری گفت: «زمان ما دیگر دوره رماننویسی نیست.» مالرو واژه «رمان» را به معنای رمان واقعگرای قرن نوزدهم از نوع رمانهای بالزاک به کار میبرد. سالها پیش از آن با انتشار آثار جویس و کافکا و فاکنر دورهای آغاز شده بود که اندک اندک آن را «دوران ضد رمان» نامیدند. «رمان نو» جنبشی بود برای پیراستن رمان از عیبهای رمانهای سنتی قرن نوزدهم و بیستم و نجات نوع ادبی رمان از نابودی.
درباره رمان نو و ویژگیهای آن تاکنون مقالات و کتابهای کمی به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
«آری و نه به رمان نو» مجموعه مقالههائی از هواداران و مخالفان «رمان نو» است که با بررسی گذشته رمان و پیشبینی آینده آن پایهای برای داوری درباره نظر مالرو و آینده رمان و ضد رمان فراهم میآورد.
نشست نقد و بررسی کتاب «آری و نه به رمان نو» با حضور ابوالحسن نجفی، امیرعلی نجومیان و منوچهر بدیعی، با اجرای علی اصغر محمدخانی در شهرکتاب مرکزی برگزار شد. از میهمانان شناخته شده این نشست میتوان به نجف دریابندری، ضیا موحد، قدرتالله مهتدی، کوروش کمالی سروستانی، بلقیس سلیمانی و مهشید نونهالی اشاره کرد.
«مادام بوواری» هم رمان و هم نقد رمان است
ابوالحسن نجفی، زبانشناس، مترجم و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این نشست، ضمن ارائه گزارشی تاریخی از چگونگی شکلگیری قالبی به اسم «رمان» در تاریخ ادبیات، گفت: قرن نوزدهم دوران اوج رماننویسی با نویسندگانی چون اونوره دو بالزاک، چارلز دیکنز، گوستاو فلوبر و لئو تولستوی است. در این قرن در همه کشورهای مطرح اروپایی اعم از انگلستان، فرانسه، آلمان و روسیه، رمانهای شاخصی منتشر و در تاریخ ادبیات جهان ماندگار شد.
وی افزود: در نیمه دوم قرن 19، «مادام بوواری» اثر فلوبر منتشر شد که با وجود حجم کم، تمام مشخصات رمان را داشت و در واقع این اثر هم رمان و هم «نقد رمان» است. پس از انتشار «مادام بوواری» مبحث مهم «رمان چیست؟» در مباحث اصلی نقد ادبی در جهان، جای خود را باز کرد و همین مساله باعث پیدایش رمانهای متفاوت شد. بنابراین «مادام بوواری» سر سلسله رمانهای متفاوت در غرب، از جمله «رمان نو» است.
نجفی در ادامه با اشاره به خصوصیات و ویژگیهای قالب ادبی رمان، گفت: رمان سه ویژگی دارد که آن را از قصهها، افسانهها و دیگر انواع ادبی متمایز میکند. باورپذیر بودن رمان برای مخاطبان یکی از این ویژگیهاست. ویژگی دوم در این است که نمیتوان رمان را نقل کرد و مخاطب برای فهمیدن رمان باید حتما آن را از ابتدا تا انتها بخواند. ویژگی سوم نیز، همذات پنداری مخاطب با شخصیتهای رمانهاست. یعنی مخاطب در زمان مطالعه رمان، با قهرمان آن همدلی میکند.
این زبانشناس و منتقد ادبی در بخش دیگری از سخنان خود به تحول جریانهای نگارش رمان در دهههای نخست قرن بیستم، اشاره کرد و گفت: مارسل پروست، فرانتس کافکا و جیمز جویس، در سه دهه نخست قرن بیستم، رمانهایی را نوشتند که با وجود دارا بودن تمام مشخصات کلاسیک رمان، با دیگر آثار تفاوتهای بنیادین و ماهوی داشتند.
نجفی همچنین اظهار کرد: در اواسط قرن بیستم، ناتالی ساروت، نویسنده شهیر فرانسوی، کتاب تئوریک مهم خود با عنوان «عصر بدگمانی» را منتشر کرد. ساروت در این کتاب نوشت که مردم این عصر به رمان بدگمان شدهاند و باید چیز دیگری را به آنها ارائه کرد. پس از این کتاب است که «رمان نو» پدیدار میشود. آثار آلن ربگرییه، مارگریت دوراس، کلود سیمون و میشل بوتور، از آثار اولیه جریان «رمان نو» است.
«رماننو» جایگزینی برای رمان نیست
نجفی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که «رمان نو» تلاشی برای رسیدن تولید یک ژانر جدید بود، گفت: تلاش نویسندگان جریان «رمان نو» تحول رمان و در ادامه تولید یک ژانر جدید بود. «رمان نو» جانشین و جایگزینی برای رمان نیست، بلکه یک ژانر جدید و یک «چیز جداگانه» است.
وی افزود: با وجود نظر بسیاری از منتقدان، باید گفت که رمان پس از شکلگیری جریان «رمان نو» به حیات خود ادامه داد و راههای جدیدی نیز پیدا کرد. ما هرگز مرگ رمان را نخواهیم دید. به نظر من مهمترین دلیل برای عدم مرگ رمان در همان ویژگی سوم رمانها، یعنی همدلی مخاطب با شخصیتهای آن است.
بلاغت فارسی به ترجمه «آری و نه به رمان نو» راه یافته است
ابوالحسن نجفی درباره کیفیت ترجمه کتاب «آری و نه به رمان نو» گفت: همه میدانند که ترجمه کتابهای نظری ادبی از سختترین کارهاست. با وجود این اما زبان ترجمه این کتاب بسیار مناسب و خالی از هرگونه جملات مبهم و نامفهوم است. میتوانم بگوییم بلاغت فارسی به این کتاب راه یافته است.
نویسنده کتاب «غلط ننویسیم» درباره ویژگیهای ترجمه منوچهر بدیعی، گفت: ترجمه بخش نخست این کتاب که «به سوی رمان نو» نام دارد و شامل مقالاتی از ربگرییه است، واقعا عالی و یکی از شاهکارهای ترجمه به زبان فارسی است. این حرف من از دل سالها مطالعه کتابهای ترجمهای مختلف میآید.
منوچهر بدیعی: : تاثیر «رمان نو» در ایران تقریبا هیچ است.
رماننو و مساله پسامدرنیسم
امیرعلی نجومیان، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، دیگر منتقد این نشست نیز در بخشی از سخنرانی خود گفت: من «رمان نو» را بین دو جریان بزرگ فلسفی و ادبی قرن بیستم یعنی مدرنیسم و پسامدرنیسم قرار میدهم.
وی افزود: «رمان نو» پس از جنگ جهانی دوم آغاز میشود. این جریان پیش از آنکه یک مکتب ادبی ماندگار در ادبیات باشد، تلنگر و هشداری بر باورهای مدرنیستی دهه 50 و آماده کردن فضا برای پیدایی ادبیات پسامدرن است.
نجومیان در ادامه با اشاره به این نکته که «رمان نو» وابستگیها و شباهتهای بسیاری به پسامدرنیسم دارد، گفت: بسیاری از ویژگیهای «رمان نو» در واقع همان بنمایههای فلسفی پسامدرنیسم است. «تردید نسبت به واقعیت دلالتمند»، «تردید درباره کلان روایتها و شکستن آن در رمان نو»، «تدوین روایت اثر به صورت داستان در داستان» و دیگر ویژگیهایی از این دست را که منتقدان در زمره ویژگیهای آثار جریان «رمان نو» محسوب میکنند، در واقع همان ویژگیهای پستمدرنیسم است.
این مترجم و منتقد ادبی درباره تاثیر «رمان نو» نسلهای بعدی نویسندگان و هنرمندان، گفت: تاثیر بسیار «رمان نو» بر نسلهای بعدی بسیار زیاد است؛ به عنوان مثال رمانهای پلیسی دهه 80 فرانسه، بسیار تحت تاثیر «رمان نو» هستند. در سینما هم میتوان تاثیر «رمان نو» را به عینه دید. بهنظر من بخش عمدهای از جریان موج نو در سینمای فرانسه مثل آثار «ژان لوک گدار» از «رمان نو» تاثیر گرفتهاند. همچنین در برخی فیلمهای عباس کیارستمی نیز میتوان تاثیر «رمان نو» را مشاهده کرد.
نجومیان همچنین به بدیع بودن کتاب «آری و نه به رمان نو» اشاره کرد و گفت: تا جاییکه من میدانم چنین کتابی در زبان انگلیسی و فرانسه منتشر نشده است. این از بخت خوب مخاطبان فارسیزبان است که یک مترجمِ محقق و نظریهپردازی چون منوچهر بدیعی دارند که ایده جمعآوری و ترجمه و شرح مهمترین مقالات و نوشتارها درباره «رمان نو» و انتشار آن در قالب یک کتاب، به ذهنش میرسد.
«رمان نو» ضد رمان نیست، «غیر رمان» است
منوچهر بدیعی، مترجم کتاب «آری و نه به رمان نو» نیز در این نشست گفت: جیمز جویس، یکی از نویسندگانی بود که با انتشار آثارش، تمامی ویژگیها و تعاریف کلاسیک برای رمان را نامعتبر کرد. او درباره آثار خودش میگفت که رمان نیستند.
وی افزود: «رمان نو» قرار نبود رواج پیدا کند، بلکه تنها قرار بود محملی باشد برای خروج از ژانر و رسیدن به یک ژانر جدیدی برای نوشتن. بر این اساس باید بپذیریم که «رمان نو» ضدرمان نیست، بلکه «غیر رمان» است.
بدیعی در ادامه با اشاره به این نکته که «رمان نو» ژانر ادامهداری نبوده است، گفت: آثار نویسندگان جریان «رمان نو» تفاوتهای بسیاری دارد و کسی نمیتواند به عنوان مثال بین آثار مارگریت دوراس و آلن ربگرییه شباهتی پیدا کند. لطف «رمان نو» به دلیل همین تفاوتهاست.
این مترجم در بخش دیگری از سخنان خود به عدم هرگونه تاثیر جریان «رمان نو» بر نویسندگان ایرانی اشاره کرد و گفت: تاثیر «رمان نو» در ایران تقریبا هیچ است. بسیاری به غلط تصور میکنند که زندهیاد هوشنگ گلشیری تحت تاثیر جریان «رمان نو» بود، در صورتیکه در زمان بلوغ نگارشی گلشیری، هیچکدام از آثار نویسندگان این جریان به فارسی ترجمه نشده بود. همچنین تا آنجایی که من اطلاع دارم، گلشیری هیچکدام از رمانهای نو را به انگلیسی هم نخوانده بود.
مجموعه مقالات «آری و نه به رمان نو» گردآوری و ترجمه منوچهر بدیعی در سال گذشته (1392) با شمارگان هزار و 650 نسخه، 220 صفحه و بهای 28 هزار تومان از سوی نشر نیلوفر روانه کتابفروشیها شده است.
منابع:
ایبنا
ای فرهنگ
شهر کتاب
در سال 1337 که آندره مالرو به تهران آمده بود در گفتوگوئی با پرویز ناتل خانلری گفت: «زمان ما دیگر دوره رماننویسی نیست.» مالرو واژه «رمان» را به معنای رمان واقعگرای قرن نوزدهم از نوع رمانهای بالزاک به کار میبرد. سالها پیش از آن با انتشار آثار جویس و کافکا و فاکنر دورهای آغاز شده بود که اندک اندک آن را «دوران ضد رمان» نامیدند. «رمان نو» جنبشی بود برای پیراستن رمان از عیبهای رمانهای سنتی قرن نوزدهم و بیستم و نجات نوع ادبی رمان از نابودی.
درباره رمان نو و ویژگیهای آن تاکنون مقالات و کتابهای کمی به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
«آری و نه به رمان نو» مجموعه مقالههائی از هواداران و مخالفان «رمان نو» است که با بررسی گذشته رمان و پیشبینی آینده آن پایهای برای داوری درباره نظر مالرو و آینده رمان و ضد رمان فراهم میآورد.
نشست نقد و بررسی کتاب «آری و نه به رمان نو» با حضور ابوالحسن نجفی، امیرعلی نجومیان و منوچهر بدیعی، با اجرای علی اصغر محمدخانی در شهرکتاب مرکزی برگزار شد. از میهمانان شناخته شده این نشست میتوان به نجف دریابندری، ضیا موحد، قدرتالله مهتدی، کوروش کمالی سروستانی، بلقیس سلیمانی و مهشید نونهالی اشاره کرد.
«مادام بوواری» هم رمان و هم نقد رمان است
ابوالحسن نجفی، زبانشناس، مترجم و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این نشست، ضمن ارائه گزارشی تاریخی از چگونگی شکلگیری قالبی به اسم «رمان» در تاریخ ادبیات، گفت: قرن نوزدهم دوران اوج رماننویسی با نویسندگانی چون اونوره دو بالزاک، چارلز دیکنز، گوستاو فلوبر و لئو تولستوی است. در این قرن در همه کشورهای مطرح اروپایی اعم از انگلستان، فرانسه، آلمان و روسیه، رمانهای شاخصی منتشر و در تاریخ ادبیات جهان ماندگار شد.
وی افزود: در نیمه دوم قرن 19، «مادام بوواری» اثر فلوبر منتشر شد که با وجود حجم کم، تمام مشخصات رمان را داشت و در واقع این اثر هم رمان و هم «نقد رمان» است. پس از انتشار «مادام بوواری» مبحث مهم «رمان چیست؟» در مباحث اصلی نقد ادبی در جهان، جای خود را باز کرد و همین مساله باعث پیدایش رمانهای متفاوت شد. بنابراین «مادام بوواری» سر سلسله رمانهای متفاوت در غرب، از جمله «رمان نو» است.
نجفی در ادامه با اشاره به خصوصیات و ویژگیهای قالب ادبی رمان، گفت: رمان سه ویژگی دارد که آن را از قصهها، افسانهها و دیگر انواع ادبی متمایز میکند. باورپذیر بودن رمان برای مخاطبان یکی از این ویژگیهاست. ویژگی دوم در این است که نمیتوان رمان را نقل کرد و مخاطب برای فهمیدن رمان باید حتما آن را از ابتدا تا انتها بخواند. ویژگی سوم نیز، همذات پنداری مخاطب با شخصیتهای رمانهاست. یعنی مخاطب در زمان مطالعه رمان، با قهرمان آن همدلی میکند.
این زبانشناس و منتقد ادبی در بخش دیگری از سخنان خود به تحول جریانهای نگارش رمان در دهههای نخست قرن بیستم، اشاره کرد و گفت: مارسل پروست، فرانتس کافکا و جیمز جویس، در سه دهه نخست قرن بیستم، رمانهایی را نوشتند که با وجود دارا بودن تمام مشخصات کلاسیک رمان، با دیگر آثار تفاوتهای بنیادین و ماهوی داشتند.
نجفی همچنین اظهار کرد: در اواسط قرن بیستم، ناتالی ساروت، نویسنده شهیر فرانسوی، کتاب تئوریک مهم خود با عنوان «عصر بدگمانی» را منتشر کرد. ساروت در این کتاب نوشت که مردم این عصر به رمان بدگمان شدهاند و باید چیز دیگری را به آنها ارائه کرد. پس از این کتاب است که «رمان نو» پدیدار میشود. آثار آلن ربگرییه، مارگریت دوراس، کلود سیمون و میشل بوتور، از آثار اولیه جریان «رمان نو» است.
«رماننو» جایگزینی برای رمان نیست
نجفی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که «رمان نو» تلاشی برای رسیدن تولید یک ژانر جدید بود، گفت: تلاش نویسندگان جریان «رمان نو» تحول رمان و در ادامه تولید یک ژانر جدید بود. «رمان نو» جانشین و جایگزینی برای رمان نیست، بلکه یک ژانر جدید و یک «چیز جداگانه» است.
وی افزود: با وجود نظر بسیاری از منتقدان، باید گفت که رمان پس از شکلگیری جریان «رمان نو» به حیات خود ادامه داد و راههای جدیدی نیز پیدا کرد. ما هرگز مرگ رمان را نخواهیم دید. به نظر من مهمترین دلیل برای عدم مرگ رمان در همان ویژگی سوم رمانها، یعنی همدلی مخاطب با شخصیتهای آن است.
بلاغت فارسی به ترجمه «آری و نه به رمان نو» راه یافته است
ابوالحسن نجفی درباره کیفیت ترجمه کتاب «آری و نه به رمان نو» گفت: همه میدانند که ترجمه کتابهای نظری ادبی از سختترین کارهاست. با وجود این اما زبان ترجمه این کتاب بسیار مناسب و خالی از هرگونه جملات مبهم و نامفهوم است. میتوانم بگوییم بلاغت فارسی به این کتاب راه یافته است.
نویسنده کتاب «غلط ننویسیم» درباره ویژگیهای ترجمه منوچهر بدیعی، گفت: ترجمه بخش نخست این کتاب که «به سوی رمان نو» نام دارد و شامل مقالاتی از ربگرییه است، واقعا عالی و یکی از شاهکارهای ترجمه به زبان فارسی است. این حرف من از دل سالها مطالعه کتابهای ترجمهای مختلف میآید.
منوچهر بدیعی: : تاثیر «رمان نو» در ایران تقریبا هیچ است.
رماننو و مساله پسامدرنیسم
امیرعلی نجومیان، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، دیگر منتقد این نشست نیز در بخشی از سخنرانی خود گفت: من «رمان نو» را بین دو جریان بزرگ فلسفی و ادبی قرن بیستم یعنی مدرنیسم و پسامدرنیسم قرار میدهم.
وی افزود: «رمان نو» پس از جنگ جهانی دوم آغاز میشود. این جریان پیش از آنکه یک مکتب ادبی ماندگار در ادبیات باشد، تلنگر و هشداری بر باورهای مدرنیستی دهه 50 و آماده کردن فضا برای پیدایی ادبیات پسامدرن است.
نجومیان در ادامه با اشاره به این نکته که «رمان نو» وابستگیها و شباهتهای بسیاری به پسامدرنیسم دارد، گفت: بسیاری از ویژگیهای «رمان نو» در واقع همان بنمایههای فلسفی پسامدرنیسم است. «تردید نسبت به واقعیت دلالتمند»، «تردید درباره کلان روایتها و شکستن آن در رمان نو»، «تدوین روایت اثر به صورت داستان در داستان» و دیگر ویژگیهایی از این دست را که منتقدان در زمره ویژگیهای آثار جریان «رمان نو» محسوب میکنند، در واقع همان ویژگیهای پستمدرنیسم است.
این مترجم و منتقد ادبی درباره تاثیر «رمان نو» نسلهای بعدی نویسندگان و هنرمندان، گفت: تاثیر بسیار «رمان نو» بر نسلهای بعدی بسیار زیاد است؛ به عنوان مثال رمانهای پلیسی دهه 80 فرانسه، بسیار تحت تاثیر «رمان نو» هستند. در سینما هم میتوان تاثیر «رمان نو» را به عینه دید. بهنظر من بخش عمدهای از جریان موج نو در سینمای فرانسه مثل آثار «ژان لوک گدار» از «رمان نو» تاثیر گرفتهاند. همچنین در برخی فیلمهای عباس کیارستمی نیز میتوان تاثیر «رمان نو» را مشاهده کرد.
نجومیان همچنین به بدیع بودن کتاب «آری و نه به رمان نو» اشاره کرد و گفت: تا جاییکه من میدانم چنین کتابی در زبان انگلیسی و فرانسه منتشر نشده است. این از بخت خوب مخاطبان فارسیزبان است که یک مترجمِ محقق و نظریهپردازی چون منوچهر بدیعی دارند که ایده جمعآوری و ترجمه و شرح مهمترین مقالات و نوشتارها درباره «رمان نو» و انتشار آن در قالب یک کتاب، به ذهنش میرسد.
«رمان نو» ضد رمان نیست، «غیر رمان» است
منوچهر بدیعی، مترجم کتاب «آری و نه به رمان نو» نیز در این نشست گفت: جیمز جویس، یکی از نویسندگانی بود که با انتشار آثارش، تمامی ویژگیها و تعاریف کلاسیک برای رمان را نامعتبر کرد. او درباره آثار خودش میگفت که رمان نیستند.
وی افزود: «رمان نو» قرار نبود رواج پیدا کند، بلکه تنها قرار بود محملی باشد برای خروج از ژانر و رسیدن به یک ژانر جدیدی برای نوشتن. بر این اساس باید بپذیریم که «رمان نو» ضدرمان نیست، بلکه «غیر رمان» است.
بدیعی در ادامه با اشاره به این نکته که «رمان نو» ژانر ادامهداری نبوده است، گفت: آثار نویسندگان جریان «رمان نو» تفاوتهای بسیاری دارد و کسی نمیتواند به عنوان مثال بین آثار مارگریت دوراس و آلن ربگرییه شباهتی پیدا کند. لطف «رمان نو» به دلیل همین تفاوتهاست.
این مترجم در بخش دیگری از سخنان خود به عدم هرگونه تاثیر جریان «رمان نو» بر نویسندگان ایرانی اشاره کرد و گفت: تاثیر «رمان نو» در ایران تقریبا هیچ است. بسیاری به غلط تصور میکنند که زندهیاد هوشنگ گلشیری تحت تاثیر جریان «رمان نو» بود، در صورتیکه در زمان بلوغ نگارشی گلشیری، هیچکدام از آثار نویسندگان این جریان به فارسی ترجمه نشده بود. همچنین تا آنجایی که من اطلاع دارم، گلشیری هیچکدام از رمانهای نو را به انگلیسی هم نخوانده بود.
مجموعه مقالات «آری و نه به رمان نو» گردآوری و ترجمه منوچهر بدیعی در سال گذشته (1392) با شمارگان هزار و 650 نسخه، 220 صفحه و بهای 28 هزار تومان از سوی نشر نیلوفر روانه کتابفروشیها شده است.
منابع:
ایبنا
ای فرهنگ
شهر کتاب