اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماجرای کریم خان و پرنده ی شکاری

#1
ماجرای کریم خان و پرنده ی شکاری


مرام کریم خان لک؛ وکیل الرعایا

ماجرای کریم خان و پرنده ی شکاری

"وژه مه گری و وژه مه ری

خودش می گیرد و خودش می خورد

قوش کریم خانی؛ خودش بگیرد و خودش بخورد"

شاهان و رجال ایران غالباً عاشق شکار بوده اند و برای صید پرندگان و حیوانات وحشی، قرقی- قوش، شاهین، باز، سُنقر و چرغ و غیره را برای صید تربیت می کردند. از اطراف و اکناف هم اشخاص گاهی از این مرغان شکاری برای تقدیم می آوردند.
از جمله وقتی برای کریم خان زند- سر دودمان سلسله زندیه- که مطلقاً اهل تجملات پرخرج نبود قوشی زیبا به عنوان تحفه آورده بودند.
کریم خان از بازیار پرسید: خوراک این قوش چیست و چگونه باید از این حیوان پذیرایی کرد؟
بازیار جواب داد: این قوش روزی دو وعده غذا می خورد، هر وعده باید گوشت یک مرغ بزرگ یا دو کبوتر به او داد. در فاصله دو وعده غذا اگر مقداری از انواع تنقلات نیز به او داده شود، در فربهی و سلامتش بی اثر نخواهد بود.
محل این قوش باید قفس بالنسبه بزرگ و بسیار زیبا باشد.
روزی یک بار هم باید او را شستشو دهند تا گرد و خاک که بر سر و رویش نشسته زدوده گردد.
کریم خان مجدداً پرسید: بگو ببینم این حیوان زبان بسته در ازای این همه تیمارداری و پرستاری چه فایده دارد؟
بازیار جواب داد: هرگاه وکیل الرعایا قصد شکاری کند و تصادفاً کبک یا کبوتری از دور ببیند، قوش را رها می کنند و این قوش احتمال دارد یکی از پرندگان را صید کند و به حضور سلطان بیاورد و همچنین اگر آهویی از جرگه شکار و تیررس سلطان فرار کند، هنر قوش این است که خود را به آهومی رساند و در مقابل دیدگانش آنقدر پر پر می زند تا حضرت وکیل الرعایا به آهو نزدیک شوند و آن را هدف قرار دهند.
کریم خان که تاکنون سراپا گوش بود و دیده از حیوان تقدیمی برنمی داشت با تبسمی که حاکی از صفا و وطن خواهی و رعایت اقتصاد و صرفه جویی در دستگاه سلطنت بود به آورنده قوش گفت: به این ترتیب به حساب شما من باید روزی چهار کبوتر و مقداری تنقلات برای این حیوان تدارک کنم و یک نفر مربی نیز برای تیمار و راحتی او استخدام نمایم!
حضار مجلس همگی به علامت تصدیق سر فرود آوردند.
کریم خان پکی به قلیان مرصع زد و به زبان لکی گفت: ول که نی وژ بگری ، ارا وژ به ری!* در دربار من ستون خرجی برای این گونه تفریحات و تجملات بی فایده وجود ندارد.

*ولش کنید خودش بگیرد و برای خود بخورد
[فرهنگ نامه امثال و حکم ایرانی، تألیف امین خضرائی ص 892- 893]
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
ماجرای کریم خان و پرنده ی شکاری - Tɪɢʜᴛ - 29-07-2015، 20:49

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  ماجرای خواندنی فرانکنشتین + عکس
  ماجرای نماز تاریخی آیت الله خوانساری
  ماجرای حمله ای با نام رمز بارباروسا + عکس
  ماجرای مرگ حجار سنگ قبر ناصرالدین شاه از غصه!
  تصاویر/ ماجرای تاثیرگذارترین خودسوزی تاریخ
  ماجرای تجاوز به لطفعلی خان..
  ماجرای تبعید مدرس از زبان ملک‌شعرای بهار
  ماجرای بی حرمتی بر جنازه شیخ فضل الله نوری...
  ماجرای عشق مرگبار ملکه تومروس و کوروش کبیر
  چهار ماجرای عاشقانه که تاریخ را عوض کرد

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان