اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان من و روژینا

#1
Tongue 
عاغا یه دختر خاله دارم اسمش روژیناعه بعدم تازه شده 7 سالش.عاغا اومده منو برده تو اتاق درو بسته با استرس میگه:
س...سا...شا؟
میگم:
جانم عزیزم؟
میگه:
یه چی بگم به کسی نمیگی؟
میگم:
ن بگو
میگه:
بوووووووووووووووی فرنـــــــــــــــــدم آدرس خونمونو میخواد!!!!!!!!!!!
با تعجب بلند شدم گفتم:
بللللللللللللللللله؟
برگشته با جدیت میگه:
بیخودی داد و هوار را ننداز ...نکنه میخوای بگی تو گرل فرند نداری؟
دیگه چیزی نگفتم
طاقتشو نداشتم
اصن من تا 14 سالگیم فک میکردم زندگی زناشویی ینی اینکه زنو هـــــــــــــــــی بشوری!!!!!!!!!!! Undecided
به بعضیام باس گفت:
آسانسور خرابه
شما تو کف بمون...



                                                                                sasha.keramati]]]
 سپاس شده توسط D E N I Z ، Roz77 ، TARA*
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
داستان من و روژینا - sasha mbfr - 18-05-2015، 7:34


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان