09-04-2015، 11:35
عزیزم نخند بزار ی بار فک کنم مدیرم
اینا ربط دارن خانُمی؟._.*
آدَم :
آدم کلمه عِــبری است و به معنی خاکی است .
لامَصَّـب یا لامَذهَب:
لامَصَّـب یا لامَذهَب یک اصطلاح عربی است . درست این کلمه لا مذهب است که به غلط به گونه های دیگری تلفّظ می شود .یعنی کسی که مذهبش قبول نیست . بی مذهب و بی دین است .
خیلی:
ریشه واژه ی خِیلی از « خَیل » است . خیل یعنی گله ی اسبان . از آنجا که گله ی اسبان پر جمعیت است ؛ خیلی به معنی « بسیار» در زبان فارسی به کار رفته است .
اٌشکول:
اٌشکول اصطلاحی به معنای آدم نادان ، بی خاصیت و به درد نخور است . این واژه از کلمه عثکول به معنای خوشه خرما که پس از کندن میوه های آن به عنوان وسیله سرگرمی بکار می رود و استفاده دیگری ندارد، گرفته شده.
صابون:
سابون ( صابون ) از ریشه ی ساییدن ( سابیدن ) و نوشتن آن با صاد غلط است و یک واژه دارای ریشه فارسی است سابون یعنی سابیدنی.
دَمِت گـَـرم:
« دَم » به معنای « نَفَس » و نیز « دهان » است . « گرم » نیز که آشکار است . پس « دمت گرم » یعنی : « نفست گرم بادا ! » نفس سرد کنایه از مرگ است و خوب نیست . نفس گرم نشانه تندرستی است .
شَفا :
« شَفا » در فرهنگ لغت عربی یعنی « جان کندن » و به واپسین لحظات آدمی گفته می شود . آن « شِفاء » است که به معنی « بهبودی و تندرستی » است . پس « شِفاء » را « شِفا » بنویسیم نه اینکه « شَفا» هم بخوانیم . پس بگوییم خدا شِفایت( بهبودی) بدهد نه اینکه شَفایت( مرگ) بدهد.
اینا ربط دارن خانُمی؟._.*
آدَم :
آدم کلمه عِــبری است و به معنی خاکی است .
لامَصَّـب یا لامَذهَب:
لامَصَّـب یا لامَذهَب یک اصطلاح عربی است . درست این کلمه لا مذهب است که به غلط به گونه های دیگری تلفّظ می شود .یعنی کسی که مذهبش قبول نیست . بی مذهب و بی دین است .
خیلی:
ریشه واژه ی خِیلی از « خَیل » است . خیل یعنی گله ی اسبان . از آنجا که گله ی اسبان پر جمعیت است ؛ خیلی به معنی « بسیار» در زبان فارسی به کار رفته است .
اٌشکول:
اٌشکول اصطلاحی به معنای آدم نادان ، بی خاصیت و به درد نخور است . این واژه از کلمه عثکول به معنای خوشه خرما که پس از کندن میوه های آن به عنوان وسیله سرگرمی بکار می رود و استفاده دیگری ندارد، گرفته شده.
صابون:
سابون ( صابون ) از ریشه ی ساییدن ( سابیدن ) و نوشتن آن با صاد غلط است و یک واژه دارای ریشه فارسی است سابون یعنی سابیدنی.
دَمِت گـَـرم:
« دَم » به معنای « نَفَس » و نیز « دهان » است . « گرم » نیز که آشکار است . پس « دمت گرم » یعنی : « نفست گرم بادا ! » نفس سرد کنایه از مرگ است و خوب نیست . نفس گرم نشانه تندرستی است .
شَفا :
« شَفا » در فرهنگ لغت عربی یعنی « جان کندن » و به واپسین لحظات آدمی گفته می شود . آن « شِفاء » است که به معنی « بهبودی و تندرستی » است . پس « شِفاء » را « شِفا » بنویسیم نه اینکه « شَفا» هم بخوانیم . پس بگوییم خدا شِفایت( بهبودی) بدهد نه اینکه شَفایت( مرگ) بدهد.