رو به برفی سپید میرفتم
رد پاهات رو به خون میرفت
مثل گرگی که بوی آهو را ..
عطر موهات ، تا جنون میرفت ..
با نگاهی دقیق میگشتم
هی به دنبال جای پا بودم
ذهن هر آنچه بود را خواندم
لای جرز نشانهها بودم
تا نگاهی به پشت سر کردم
پشت هر جای پا درختی بود
این درختان هویتم بودند
من ، تبر ، انتخاب سختی بود ..
رد پاهات رو به خون میرفت
مثل گرگی که بوی آهو را ..
عطر موهات ، تا جنون میرفت ..
با نگاهی دقیق میگشتم
هی به دنبال جای پا بودم
ذهن هر آنچه بود را خواندم
لای جرز نشانهها بودم
تا نگاهی به پشت سر کردم
پشت هر جای پا درختی بود
این درختان هویتم بودند
من ، تبر ، انتخاب سختی بود ..