کفّاش، قنّاد
در زبان فارسی ما معمول است که کلماتی همانند کفش و قند را به صیغة فعّال و به عنوان نام مشاغل به کار میبریم، یعنی میگوییم کفّاش به معنی کفشدوز، یا قنّاد به معنی قندساز، یا همان شیرینیفروش.
باید دانست که این صیغة مبالغه، مخصوص زبان عربی است و به زبان فارسی هم فقط در مورد کلمات عربی سرایت کردهاست. آن را نمیتوان برای کلمات فارسی مثل کفش و قند استفاده کرد.
ما میتوانیم بگوییم خباز به معنی نانوا، چون خبز به معنی نان، عربی است. به همین ترتیب، میتوان گفت رسّام به معنی رسمکننده، ولی کفّاش، قنّاد، امثال اینها درست نیست، چون کفش، قند و نقش عربی نیستند. به جای کفاش، کفشگر یا کشفدوز میتوان گفت و قنّاد را شیرینیفروش میتوان نامید.
به خاطر داشتهباشیم که استعمال کلمات غیرعربی طبق قواعد عربی درست نیست.
.................................................................................
کفر، کافر
کفر در اصل کلمهای عربی است به معنی پوشانیدن. اسم فاعل آن، کافِر میشود به معنی پوشاننده. انسان کافِر هم چون حقیقت را میپوشاند و بر باطل سماجت میکند به این اسم خوانده میشود. بنابراین، کلمة کفر به معنی بیدینی به کار میرود. فاعل آن کافر است و جمع کافر هم کفّار و کافران میشود.
بعضی از فارسیزبانان به ویژه در کشور ایران این کلمه را به صورت کافَر تلفظ میکنند و این درست نیست، چون گفتیم که کافِر بر وزن فاعل است همانند طاهِر و تاجِر و عالِم.
در زبان فارسی ما معمول است که کلماتی همانند کفش و قند را به صیغة فعّال و به عنوان نام مشاغل به کار میبریم، یعنی میگوییم کفّاش به معنی کفشدوز، یا قنّاد به معنی قندساز، یا همان شیرینیفروش.
باید دانست که این صیغة مبالغه، مخصوص زبان عربی است و به زبان فارسی هم فقط در مورد کلمات عربی سرایت کردهاست. آن را نمیتوان برای کلمات فارسی مثل کفش و قند استفاده کرد.
ما میتوانیم بگوییم خباز به معنی نانوا، چون خبز به معنی نان، عربی است. به همین ترتیب، میتوان گفت رسّام به معنی رسمکننده، ولی کفّاش، قنّاد، امثال اینها درست نیست، چون کفش، قند و نقش عربی نیستند. به جای کفاش، کفشگر یا کشفدوز میتوان گفت و قنّاد را شیرینیفروش میتوان نامید.
به خاطر داشتهباشیم که استعمال کلمات غیرعربی طبق قواعد عربی درست نیست.
.................................................................................
کفر، کافر
کفر در اصل کلمهای عربی است به معنی پوشانیدن. اسم فاعل آن، کافِر میشود به معنی پوشاننده. انسان کافِر هم چون حقیقت را میپوشاند و بر باطل سماجت میکند به این اسم خوانده میشود. بنابراین، کلمة کفر به معنی بیدینی به کار میرود. فاعل آن کافر است و جمع کافر هم کفّار و کافران میشود.
بعضی از فارسیزبانان به ویژه در کشور ایران این کلمه را به صورت کافَر تلفظ میکنند و این درست نیست، چون گفتیم که کافِر بر وزن فاعل است همانند طاهِر و تاجِر و عالِم.