23-12-2014، 12:01
سلطه رسانه ها بر سبک زندگی
محققان ثابت کرده اند افرادی که بسیار روزنامه می خوانند نسبت به افرادی که بسیار تلویزیون تماشا می کنند، عمیق تر فکر می کنند و مهم نیست که این افراد چه روزنامه ای را می خوانند؛ این جا دیگر صحبت از محتوا نیست، بلکه ذات رسانه است که تاثیر می گذارد.
سلطه رسانه ها بر سبک زندگی
رسانه ها هم چون یک چاقو عمل می کنند. چاقویی که هم می توان با آن جراحی کرد و هم می توان با آن سر برید! این جمله ای است که این روز ها زیاد شنیده می شود. این که رسانه ها می توانند هر پیام و محتوایی را فارغ از خوب یا بد آن، منتقل کنند. از سوی دیگر بحث سواد رسانه ای مدت ها است که مطرح شده و به این نکته توجه دارد که با افزایش سواد رسانه ای در میان مخاطبان رسانه ها، می توان از آسیب های آن، جلوگیری نمود. اما این تمام داستان نیست؛ چرا که بسیاری از اثراتی که افراد از رسانه ها می پذیرند، از خود رسانه ها ناشی می شود و نه از محتوای آن ها. به عبارت دیگر می توان گفت ذات رسانه ها بیش از محتوای آن، سبک زندگی ما را تغییر داده است.
رسانه ها و تغییر سبک زندگی
صحبت از رسانه ها و تاثیرات ذاتی آن، با آرای "مک لوهان" آغاز شد. او معتقد بود که رسانه پیام است. به این معنا که همان وسیله پیام رسانی، خودش هم می تواند پیام باشد و تاثیر بگذارد. شاید در ابتدا فهم آن چه مک لوهان می گوید برای ما سخت باشد اما چند مثال در این رابطه می تواند منظور او را روشن کند. مک لوهان در مثال خود، برق و لامپ را به عنوان یک تکنولوژی ارتباطی معرفی می کند. او این تفکر را که چون برق دارای محتوا نیست پس وسیله ارتباطی هم نیست، اشتباه می داند؛ بلکه معتقد است، برق عامل ایجاد بسیاری از محتواها است. برای مثال تا زمانی که برق نباشد و لامپ تلویزیون کار نکند، تلویزیون هم نمی تواند هیچ محتوایی را منتقل کند. هم چنین به این نکته اشاره می کند که برق سبک زندگی ما را تغییر داده است. برای مثال تا پیش از اختراع لامپ، این امکان وجود نداشت که افراد بتوانند روزها بخوابند و شب ها بیدار باشند، اما با اختراع لامپ، این نوع سبک زندگی امکان پذیر و حتی شایع می شود.
در این میان آن چه اهمیت دارد تاثیری است که هر رسانه ای فارغ از محتوایی که دارد، بر روی سبک زندگی ما می گذارد. بگذارید چند مثال دیگر بیاوریم. آیین نوروز در میان ایرانیان، یک سنت ریشه دار عمیق است که هر ساله اجرا می شود و طی سال های دراز حتی دولت ها نتوانستند در این آیین تغییری ایجاد کنند؛ اما موبایل ها توانستند. این یک مثال مناسب است که می تواند تاثیر تلفن ها و تلفن های همراه را بر زندگی ما نشان بدهد. این که ما با دوستان و خویشاوندان خود تماس می گیریم و در مناسبت های مختلف به آن ها تبریک می گوییم، از نظر محتوایی بسیار پسندیده است؛ اما خود موجب آن می شود که دیدار های حضوری ما هر روز کم تر و کم تر شود و از هم دور شویم. این روز ها حتی تماس های تلفنی جای خود را به پیامک های موبایلی داده اند و پیامک ها هم به مدد اپلیکیشن های اندروید رایگان شده اند تا بیش از پیش مورد استفاده قرار بگیرند و در این میان سبک زندگی ما مرحله به مرحله تغییر می کند.
تکنولوژی های جدید ما را سریع تر کرده اند. آن قدر سریع که بسیاری از افراد دیگر تحمل خواندن کتاب را ندارند و تنها به دنبال مطالب کوتاه، آماده و خلاصه شده در شبکه های اجتماعی هستند
مثال های متعددی در رابطه با تأثیر رسانه ها بر سبک زندگی و شخصیت افراد وجود دارد. تکنولوژی های جدید ما را سریع تر کرده اند. آن قدر سریع که بسیاری از افراد دیگر تحمل خواندن کتاب را ندارند و تنها به دنبال مطالب کوتاه، آماده و خلاصه شده در شبکه های اجتماعی هستند. این روز ها کم تر کسی پیدا می شود که کتاب های قطور را مطالعه کند و از خواندن آن ها لذت ببرد.
نمونه دیگر آن هم به کسب اخبار و اطلاعات مربوط می شود. بسیاری از ما این روز ها اخبار و اطلاعات مان را از روزنامه ها و تلویزیون ها کسب نمی کنیم؛ بلکه شبکه های اجتماعی و اپلیکیشن های موبایل را جایگزین آن کرده ایم. در این میان بازار شایعات هم داغ تر شده است و هر از گاهی خبر از زلزله های مهیب و دیده شدن پری های دریایی در گوشه ای از دنیا، به گوش مان می رسد.
سلطه رسانه ها بر سبک زندگی
محققان ثابت کرده اند افرادی که از روزنامه به عنوان رسانه اصلی برای کسب خبر استفاده می کنند، عمیق تر از کسانی فکر می کنند که از تلویزیون برای کسب اخبار استفاده می کنند. چرا که تلویزیون اخبار را سطحی کرده و در قالب سرگرمی ارائه می کند. برای مثال اخبار مهم در لابلای اخبار مربوط به سرگرمی هم چون ورزشی و یا هوا شناسی مطرح می شود و سرانجام گوینده اخبار با یک لبخند از شنوندگان خداحافظی می کند و یک موسیقی ملایم پایان بخش اخبار است. در چنین شرایطی بسیاری از شنوندگان آن چه را که شنیده اند فراموش می کنند و به آن فکر نمی کنند.
یک نمونه دیگر از تحقیقات نیز نشان می دهد که نسل جدید آمریکایی ها در نگارش بد خط تر از نسل های پیشین شده اند که این خود حاصل استفاده های بسیار از تکنولوژی های نوین بوده است.
آنچه بیان شد تنها برخی از مثال هایی بود که در زمینه تاثیرات ذاتی رسانه ها بر شخصیت افراد و سبک زندگی آن ها به اثبات رسیده است. اما این به معنای نفی و کنارگذاشتن رسانه ها نیست چرا که در دنیای امروز نمیتوان دوری از رسانه ها را تصور کرد و دیگر حتی نمی توان یک روز را بدون استفاده از رسانه ها و تکنولوژی های متعدد زندگی کرد. از سوی دیگر رسانه ها کاربرد های متعددی داشته و زندگی را برای انسان آسان تر کرده اند. در این میان آن چه اهمیت دارد توجه و آگاهی از تاثیرات هر رسانه است. آگاهی از این موضوع به ما کمک می کند که در رسانه ها غرق نشویم و برای هر کاربرد و رفع نیاز، رسانه مناسب آن را انتخاب کنیم. این امر یکی از مهم ترین مسائلی است که در سواد رسانه ای مطرح می شود. به عبارت دیگر باید گفت این ما انسان ها هستیم که باید تکنولوژی ها و رسانه ها را در تسلط خود درآوریم نه آن که اجازه دهیم رسانه ها بر زندگی ما مسلط شوند.
محققان ثابت کرده اند افرادی که بسیار روزنامه می خوانند نسبت به افرادی که بسیار تلویزیون تماشا می کنند، عمیق تر فکر می کنند و مهم نیست که این افراد چه روزنامه ای را می خوانند؛ این جا دیگر صحبت از محتوا نیست، بلکه ذات رسانه است که تاثیر می گذارد.
سلطه رسانه ها بر سبک زندگی
رسانه ها هم چون یک چاقو عمل می کنند. چاقویی که هم می توان با آن جراحی کرد و هم می توان با آن سر برید! این جمله ای است که این روز ها زیاد شنیده می شود. این که رسانه ها می توانند هر پیام و محتوایی را فارغ از خوب یا بد آن، منتقل کنند. از سوی دیگر بحث سواد رسانه ای مدت ها است که مطرح شده و به این نکته توجه دارد که با افزایش سواد رسانه ای در میان مخاطبان رسانه ها، می توان از آسیب های آن، جلوگیری نمود. اما این تمام داستان نیست؛ چرا که بسیاری از اثراتی که افراد از رسانه ها می پذیرند، از خود رسانه ها ناشی می شود و نه از محتوای آن ها. به عبارت دیگر می توان گفت ذات رسانه ها بیش از محتوای آن، سبک زندگی ما را تغییر داده است.
رسانه ها و تغییر سبک زندگی
صحبت از رسانه ها و تاثیرات ذاتی آن، با آرای "مک لوهان" آغاز شد. او معتقد بود که رسانه پیام است. به این معنا که همان وسیله پیام رسانی، خودش هم می تواند پیام باشد و تاثیر بگذارد. شاید در ابتدا فهم آن چه مک لوهان می گوید برای ما سخت باشد اما چند مثال در این رابطه می تواند منظور او را روشن کند. مک لوهان در مثال خود، برق و لامپ را به عنوان یک تکنولوژی ارتباطی معرفی می کند. او این تفکر را که چون برق دارای محتوا نیست پس وسیله ارتباطی هم نیست، اشتباه می داند؛ بلکه معتقد است، برق عامل ایجاد بسیاری از محتواها است. برای مثال تا زمانی که برق نباشد و لامپ تلویزیون کار نکند، تلویزیون هم نمی تواند هیچ محتوایی را منتقل کند. هم چنین به این نکته اشاره می کند که برق سبک زندگی ما را تغییر داده است. برای مثال تا پیش از اختراع لامپ، این امکان وجود نداشت که افراد بتوانند روزها بخوابند و شب ها بیدار باشند، اما با اختراع لامپ، این نوع سبک زندگی امکان پذیر و حتی شایع می شود.
در این میان آن چه اهمیت دارد تاثیری است که هر رسانه ای فارغ از محتوایی که دارد، بر روی سبک زندگی ما می گذارد. بگذارید چند مثال دیگر بیاوریم. آیین نوروز در میان ایرانیان، یک سنت ریشه دار عمیق است که هر ساله اجرا می شود و طی سال های دراز حتی دولت ها نتوانستند در این آیین تغییری ایجاد کنند؛ اما موبایل ها توانستند. این یک مثال مناسب است که می تواند تاثیر تلفن ها و تلفن های همراه را بر زندگی ما نشان بدهد. این که ما با دوستان و خویشاوندان خود تماس می گیریم و در مناسبت های مختلف به آن ها تبریک می گوییم، از نظر محتوایی بسیار پسندیده است؛ اما خود موجب آن می شود که دیدار های حضوری ما هر روز کم تر و کم تر شود و از هم دور شویم. این روز ها حتی تماس های تلفنی جای خود را به پیامک های موبایلی داده اند و پیامک ها هم به مدد اپلیکیشن های اندروید رایگان شده اند تا بیش از پیش مورد استفاده قرار بگیرند و در این میان سبک زندگی ما مرحله به مرحله تغییر می کند.
تکنولوژی های جدید ما را سریع تر کرده اند. آن قدر سریع که بسیاری از افراد دیگر تحمل خواندن کتاب را ندارند و تنها به دنبال مطالب کوتاه، آماده و خلاصه شده در شبکه های اجتماعی هستند
مثال های متعددی در رابطه با تأثیر رسانه ها بر سبک زندگی و شخصیت افراد وجود دارد. تکنولوژی های جدید ما را سریع تر کرده اند. آن قدر سریع که بسیاری از افراد دیگر تحمل خواندن کتاب را ندارند و تنها به دنبال مطالب کوتاه، آماده و خلاصه شده در شبکه های اجتماعی هستند. این روز ها کم تر کسی پیدا می شود که کتاب های قطور را مطالعه کند و از خواندن آن ها لذت ببرد.
نمونه دیگر آن هم به کسب اخبار و اطلاعات مربوط می شود. بسیاری از ما این روز ها اخبار و اطلاعات مان را از روزنامه ها و تلویزیون ها کسب نمی کنیم؛ بلکه شبکه های اجتماعی و اپلیکیشن های موبایل را جایگزین آن کرده ایم. در این میان بازار شایعات هم داغ تر شده است و هر از گاهی خبر از زلزله های مهیب و دیده شدن پری های دریایی در گوشه ای از دنیا، به گوش مان می رسد.
سلطه رسانه ها بر سبک زندگی
محققان ثابت کرده اند افرادی که از روزنامه به عنوان رسانه اصلی برای کسب خبر استفاده می کنند، عمیق تر از کسانی فکر می کنند که از تلویزیون برای کسب اخبار استفاده می کنند. چرا که تلویزیون اخبار را سطحی کرده و در قالب سرگرمی ارائه می کند. برای مثال اخبار مهم در لابلای اخبار مربوط به سرگرمی هم چون ورزشی و یا هوا شناسی مطرح می شود و سرانجام گوینده اخبار با یک لبخند از شنوندگان خداحافظی می کند و یک موسیقی ملایم پایان بخش اخبار است. در چنین شرایطی بسیاری از شنوندگان آن چه را که شنیده اند فراموش می کنند و به آن فکر نمی کنند.
یک نمونه دیگر از تحقیقات نیز نشان می دهد که نسل جدید آمریکایی ها در نگارش بد خط تر از نسل های پیشین شده اند که این خود حاصل استفاده های بسیار از تکنولوژی های نوین بوده است.
آنچه بیان شد تنها برخی از مثال هایی بود که در زمینه تاثیرات ذاتی رسانه ها بر شخصیت افراد و سبک زندگی آن ها به اثبات رسیده است. اما این به معنای نفی و کنارگذاشتن رسانه ها نیست چرا که در دنیای امروز نمیتوان دوری از رسانه ها را تصور کرد و دیگر حتی نمی توان یک روز را بدون استفاده از رسانه ها و تکنولوژی های متعدد زندگی کرد. از سوی دیگر رسانه ها کاربرد های متعددی داشته و زندگی را برای انسان آسان تر کرده اند. در این میان آن چه اهمیت دارد توجه و آگاهی از تاثیرات هر رسانه است. آگاهی از این موضوع به ما کمک می کند که در رسانه ها غرق نشویم و برای هر کاربرد و رفع نیاز، رسانه مناسب آن را انتخاب کنیم. این امر یکی از مهم ترین مسائلی است که در سواد رسانه ای مطرح می شود. به عبارت دیگر باید گفت این ما انسان ها هستیم که باید تکنولوژی ها و رسانه ها را در تسلط خود درآوریم نه آن که اجازه دهیم رسانه ها بر زندگی ما مسلط شوند.