امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یه داستان کوتاه(قشنگه)

#4
چون تنها زمان بزرگي عشق را درك ميكند..!
گــــــــاهي بايد نبخشيد كسي را كه بارهــــا او را بخشيدي و نفهميد، تا اين بار در آرزوي بخشش تو باشد!
گــــــــاهي نبايد صبر كرد، بايد رها كرد و رفت تا بداند اگر ماندي، رفتن را نيز بلد بودي!
گــــــــاهي بر سر كــار هايي كه براي اطرافيانتـــــ انجام ميدهي، بايد منتـــ گذاشت تا آن را كـم اهميتـــ ندانند!


گــــــــاهي بايد بد بود، براي كـــسي كه فــرق خوبــــ بودن را نميداند...!!

یه داستان کوتاه(قشنگه)
پاسخ
 سپاس شده توسط ຖēŞค๑໓


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: یه داستان کوتاه(قشنگه) - saye641 - 06-11-2014، 16:16

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart رمان بغض کهنه" خیلی قشنگه"

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان