05-10-2014، 14:06
اعتیاد و روانکاوی اعتیاد
نحوه شکل گیری اعتیاد
در آغاز می بایست مراحل شکل گیری اعتیاد را تجزیه و تحلیل کنیم عوامل گوناگونی در بوجود آمدن اعتیاد نقش داشته که بسیاری از آنها در بررسی بصورت فردی نمایان می گردد . بدین صورت که کلیاتی مطرح می شود اما در خصوص همه افراد صادق نمی باشد مثال: کانون خانواده و محیط خراب در اعتیاد فرزندان نقش دارند اما دیده شده که همیشه بدین گونه نیست چنانکه پدر یا مادر یا هر دو دارای اعتیاد بوده اما فرزندان هیچ گونه گرایشی به مصرف حتی سیگار هم ندارند و از اینگونه موارد. . .
در تعریف روانشناسی رفتارگرا ، اعتیاد را با شرطی سازی عامل میتوان اینگونه شرح داد :
هر عملی که پاداش بدنبال داشته باشد آن عمل آموخته می شود . در فرایند اعتیاد پس از مصرف مواد مخدر فرد احساس رضایت و نشاط می کند این رضایت توسط قسمتی از مغز که موسوم به مسیر پاداش در مغز می باشد بوجود می آید و این امر باعث افزایش رفتار می گردد اینگونع اعتیاد شکل گرفته و آموخته می شود این نظریه در حوزه رفتار گرایی تنها در خصوص اعتیاد کاربردی نمی باشد بلکه اکثر رفتارهای منجر به یاد گیری را شامل می شود که توسط تقویت کننده ها آموخته می شود در این مدل نیز مواد مخدر حکم تقویت کننده را دارا می باشد .
نظریه تولمن به تقویت به عنوان متغییر یادگیری اهمیتی نمی دهد لیکن نام تایید را به آنچه که رفتارگرایان تقویت می نامند می گذارد . از نظر تولمن انتظارات حدس هایی هستند مبنی بر اینکه چه چیزی (علامت)به چه چیز دیگری(علامت دیگر ) می انجامد حدس های موقتی اولیه همان فرضیه نام دارند.
فرضیه ها اگر به وسیله تجربه تایید شوند حفظ می گردند. انتظاری (فرضیه ای) که پیوسته تایید می شود به(باور) می انجامد یا به عبارتی دیگر ارگانیسم باور خواهد کرد که اگر به طریق خاصی عمل کند نتیجه معینی به دست خواهد آمد .در این فرآیند حدس (فرضیه) اینکه مواد مخدر مفید است توسط تجربه تایید می گردد . و با تداوم تایید به باور (اعتیاد) می انجامد.
روانکاوی اعتیاد
گرچه از این منظر به اعتیاد و شکل گیری اعتیاد پرداخته نشده اما بدلیل علاقه فردی به روانکاوی به تحلیل اعتیاد بنابر اصل روانکاوی می پردازم .
در تمام انسانها یک اصل وجود دارد بنام اصل لذت ، این اصل تمایل ذاتی ارگانیسم برای اجتناب از درد و جستجوی لذت از طریق تخلیه تنش می باشد . در تاپیک فروید اصل لذت ارتباط با Id پیدا می کند و یا همان قسمتی از ذهن که از بدو تولد با انسان وجود داشته و سائقه اصلی و اولی ، اصل حاکم بر حیات روانی همان اصل لذت را فراهم می کند .
Idغیر عقلانی و غیر اخلاقی و تابع غریز بوده . اولین مرحله رشدی روانی- جنسی کودک که هجده ماهه اول می باشد بنام oral stageبیشترین نقش را در شکل گیری اعتیاد در بزرگسالی شناخته شده در این مرحله کودک تمام لذت های خود را از طریق دهان ارضاء می کند ، تشنگی، گرسنگی ، تحریکات لمسی لذت بخش برانگیخته شده بوسیلع نوک پستان یا جانشین آن ، حساسیت مربوط به بلع و سیری .
حالات تنش دهانی موجب می شود کودک در جستجوی ارضاء دهانی برآید که مشخصه آن آرامش پس از مراقبت و نوازش است . محرومیت یا اقناع بیش از حد ممکن منجر به تثبیت لیبیدویی و صفات بیمار گونه در بزرگسالی بروز می کند .صفات بسیاری را میتوان نام برد که از این مرحله بوجود می آید . که در شکل دهی اعتیاد نقش دارند و فرد را واجد آسیب در موقعیت های دشوار می سازد که این امر ریسک احتمال گرایش به مصرف مواد را بالا می برد .
این افراد در بزرگسالی بدلیل تثبیت در این مرحله ، در پی ارضاء دهانی می باشند یعنی در بزرگسالی بیشترین چیزها برایشان باید ارضاء دهانی را در پی داشته باشد .
مواد مخدر بدلیل مشخصه هایی که برای کسب لذت دارا می باشد واجد تامین ارضاء در فرد بوده . اینجا این سوال پیش می آید که ego چه نقش را داراست
در برابر اصل لذت یک اصل بنام اصل واقعیت وجود دارد این اصل کارکرد آموخته شده ای است که ارتباط نزدیکی با egoدارد . این اصل ، اصل لذت را تعدیل می کند . ساختمان دوم ذهن ego یا ضمیر آگاه با پیروی از اصل واقعیت و با توسل به تفکر منطقی در مورد عواقب اعمال به شخص در بقای امنیت آمیز در جهان کمک می کند .
در بزرگسالی فرد در موقعیت های مختلف و خطر آفرین تنش هایی را که در ضمیر ناآگاه بوده را احساس می کند این تنش ها که که از سائق های واپس رانده شده در مرحله رشد رواننی – جنسی می باشد بوجود می آید .
اجزا و خصوصیات سائق یا غرایز منبع – نیروی محرک – هدف – ابژه می باشد که در تعریف منبع به آن قسمت از بدن که غرایز از آنجا برمی خیزد گفته می شود . بدین ترتیب آن قسمت از بدن که در مرحله اول زندگی مرتبط با موضوع می باشد دهان است . که در نتیجه ناکام ماندن سائق ها در ارضاء ، بطور نا خود آگاه ذهن در این شرایط سائق های ناکام را واپس می راند که این امر منجر به تثبیت لیبیدویی می گردد .
نظریه تنش کاهی
طبق این نظریه انگیزه رفتار ، کوشش ارگانیسم ببرای کاهش تنش ناشی از سائق های ارضاء نشده یا ناخودآگاه است . به این ترتیب اصل لذت نیروی تنش کاه و لذا انگیزنده ای قوی محسوب می شود . وقتی سائق واپس زده می شود ، اضطراب رخ می دهد که به مثابه سائقي اکتسابی عمل می کند ، به این ترتیب انگیزه رفتار فرد ممکن است کوشش برای کاستن اضطراب باشد . فرد در بزرگسالی ممکن است از موقعیتهای احتمالا اضطراب آور اجتناب کند ، بی آنکه این الگوی اجتنابی به هیچ وجه خود آگاه باشد . بیمار یاد می گیرئ که برخی از رفتارها مانند مصرف مواد می توانند اضطراب را کم کنند و به این ترتیب الگوهای روی آوری را جانشین الگوهای اجتناب می کند
با توجه به انبازهای جنسی سرکوب شده و سائق های واپس رانده شده در مرحله بزرگسالی و بروز تنش برای رفع آن بوسیله سیر قهقرایی به مرحله ای که تثبیت گشته و ارضاء سائق هایی که بصورت پخته تر و مطابق سن و احوال در فرد می باشد ساختار قوی تری از Id را در ذهن نمایان می گرداند زیرا در مرحله ای قرار گرفته که بیشترین کارایی را در احساس رضایت فرد از خود ایفا می کند و فرد را در مراحل اولیه واجد اعتماد به نفس در سازگاری و تعامل با اجتماع و خانواده می گرداند . اما با توجه به اینکه سوء مصرف مواد رفتاری نابهنجار تلقی می شود ، ego این مقوله را بصورت اکتسابی و منطقی و با عملکرد قضاوت خود نتیجه این این عمل را پیش بینی می کند و در تطبیق این رفتار با واقعیت این رفتار را نامتعارف می داند زیرا این رفتار به دلیل ارضای چند بعدی به سرعت آموخته می شود و ادامه آن به اعتیاد و وابستگی می
انجامد در این صورت تمامی منابع، نیروی محرک، و هدف در فرد معتاد صرف فراهم آوری برای کسب لذت صرفا توسط مواد می گردد نه ارضاء سائق های واپس رانده شده . در این فرایند می توانیم نیروهای Id و تلاش ego را جهت کنترل آن مشاهده کنیم .
در شخص وابسته به مواد ، نیاز Id به ارضاء ، چنان به مقاومت ego غلبه پیدا می کند که طلب ماده مخدر تبدیل به تنها هدف زندگی وی می گردد . افرادی که تحت سلطه اصل لذت هستند و Id بطور عمده نیروی محرک آنها را تشکیل می دهد ، از وجدان ضعیفی برخوردارند یا فاقد super ego می باشند که به آنها hedonist گفته می شود .
این افراد دارای مشخصه هایی می باشند که با افراد معتاد به مواد مطابقت دارد آنها برای دیگران اهمیتی قائل نبوده و در پی کسب لذت خود هستند ،پنانپه لازم بدانند دروغ می گویند ، تقلب می کنند ، از دیوار مردم بالا می روند ، ناموس د یگران را مورد تجاوز قرار می دهند .
بدين ترتيب نهاد (Id) خودخواه و مخرب با توجه به شرايط بوجود آمده مسير را براي تاخت و تاز هموار ديده وبا تمامي پتانسيل خود به آزاد سازي اميال و هوي و هوس مي¬ پردازد و آنچه كه به ارگانيسم لذت داده را آموخته و بطور عادت وار در پي جستجوي هر آنچه كه اين لذت را داده ( مواد ) اجزاي غرايز را فعال بطور خودكار فعال كرده تا نيروي محرك صرف فراهم آوري هدف براي ايجاد لذت گردد.
نحوه شکل گیری اعتیاد
در آغاز می بایست مراحل شکل گیری اعتیاد را تجزیه و تحلیل کنیم عوامل گوناگونی در بوجود آمدن اعتیاد نقش داشته که بسیاری از آنها در بررسی بصورت فردی نمایان می گردد . بدین صورت که کلیاتی مطرح می شود اما در خصوص همه افراد صادق نمی باشد مثال: کانون خانواده و محیط خراب در اعتیاد فرزندان نقش دارند اما دیده شده که همیشه بدین گونه نیست چنانکه پدر یا مادر یا هر دو دارای اعتیاد بوده اما فرزندان هیچ گونه گرایشی به مصرف حتی سیگار هم ندارند و از اینگونه موارد. . .
در تعریف روانشناسی رفتارگرا ، اعتیاد را با شرطی سازی عامل میتوان اینگونه شرح داد :
هر عملی که پاداش بدنبال داشته باشد آن عمل آموخته می شود . در فرایند اعتیاد پس از مصرف مواد مخدر فرد احساس رضایت و نشاط می کند این رضایت توسط قسمتی از مغز که موسوم به مسیر پاداش در مغز می باشد بوجود می آید و این امر باعث افزایش رفتار می گردد اینگونع اعتیاد شکل گرفته و آموخته می شود این نظریه در حوزه رفتار گرایی تنها در خصوص اعتیاد کاربردی نمی باشد بلکه اکثر رفتارهای منجر به یاد گیری را شامل می شود که توسط تقویت کننده ها آموخته می شود در این مدل نیز مواد مخدر حکم تقویت کننده را دارا می باشد .
نظریه تولمن به تقویت به عنوان متغییر یادگیری اهمیتی نمی دهد لیکن نام تایید را به آنچه که رفتارگرایان تقویت می نامند می گذارد . از نظر تولمن انتظارات حدس هایی هستند مبنی بر اینکه چه چیزی (علامت)به چه چیز دیگری(علامت دیگر ) می انجامد حدس های موقتی اولیه همان فرضیه نام دارند.
فرضیه ها اگر به وسیله تجربه تایید شوند حفظ می گردند. انتظاری (فرضیه ای) که پیوسته تایید می شود به(باور) می انجامد یا به عبارتی دیگر ارگانیسم باور خواهد کرد که اگر به طریق خاصی عمل کند نتیجه معینی به دست خواهد آمد .در این فرآیند حدس (فرضیه) اینکه مواد مخدر مفید است توسط تجربه تایید می گردد . و با تداوم تایید به باور (اعتیاد) می انجامد.
روانکاوی اعتیاد
گرچه از این منظر به اعتیاد و شکل گیری اعتیاد پرداخته نشده اما بدلیل علاقه فردی به روانکاوی به تحلیل اعتیاد بنابر اصل روانکاوی می پردازم .
در تمام انسانها یک اصل وجود دارد بنام اصل لذت ، این اصل تمایل ذاتی ارگانیسم برای اجتناب از درد و جستجوی لذت از طریق تخلیه تنش می باشد . در تاپیک فروید اصل لذت ارتباط با Id پیدا می کند و یا همان قسمتی از ذهن که از بدو تولد با انسان وجود داشته و سائقه اصلی و اولی ، اصل حاکم بر حیات روانی همان اصل لذت را فراهم می کند .
Idغیر عقلانی و غیر اخلاقی و تابع غریز بوده . اولین مرحله رشدی روانی- جنسی کودک که هجده ماهه اول می باشد بنام oral stageبیشترین نقش را در شکل گیری اعتیاد در بزرگسالی شناخته شده در این مرحله کودک تمام لذت های خود را از طریق دهان ارضاء می کند ، تشنگی، گرسنگی ، تحریکات لمسی لذت بخش برانگیخته شده بوسیلع نوک پستان یا جانشین آن ، حساسیت مربوط به بلع و سیری .
حالات تنش دهانی موجب می شود کودک در جستجوی ارضاء دهانی برآید که مشخصه آن آرامش پس از مراقبت و نوازش است . محرومیت یا اقناع بیش از حد ممکن منجر به تثبیت لیبیدویی و صفات بیمار گونه در بزرگسالی بروز می کند .صفات بسیاری را میتوان نام برد که از این مرحله بوجود می آید . که در شکل دهی اعتیاد نقش دارند و فرد را واجد آسیب در موقعیت های دشوار می سازد که این امر ریسک احتمال گرایش به مصرف مواد را بالا می برد .
این افراد در بزرگسالی بدلیل تثبیت در این مرحله ، در پی ارضاء دهانی می باشند یعنی در بزرگسالی بیشترین چیزها برایشان باید ارضاء دهانی را در پی داشته باشد .
مواد مخدر بدلیل مشخصه هایی که برای کسب لذت دارا می باشد واجد تامین ارضاء در فرد بوده . اینجا این سوال پیش می آید که ego چه نقش را داراست
در برابر اصل لذت یک اصل بنام اصل واقعیت وجود دارد این اصل کارکرد آموخته شده ای است که ارتباط نزدیکی با egoدارد . این اصل ، اصل لذت را تعدیل می کند . ساختمان دوم ذهن ego یا ضمیر آگاه با پیروی از اصل واقعیت و با توسل به تفکر منطقی در مورد عواقب اعمال به شخص در بقای امنیت آمیز در جهان کمک می کند .
در بزرگسالی فرد در موقعیت های مختلف و خطر آفرین تنش هایی را که در ضمیر ناآگاه بوده را احساس می کند این تنش ها که که از سائق های واپس رانده شده در مرحله رشد رواننی – جنسی می باشد بوجود می آید .
اجزا و خصوصیات سائق یا غرایز منبع – نیروی محرک – هدف – ابژه می باشد که در تعریف منبع به آن قسمت از بدن که غرایز از آنجا برمی خیزد گفته می شود . بدین ترتیب آن قسمت از بدن که در مرحله اول زندگی مرتبط با موضوع می باشد دهان است . که در نتیجه ناکام ماندن سائق ها در ارضاء ، بطور نا خود آگاه ذهن در این شرایط سائق های ناکام را واپس می راند که این امر منجر به تثبیت لیبیدویی می گردد .
نظریه تنش کاهی
طبق این نظریه انگیزه رفتار ، کوشش ارگانیسم ببرای کاهش تنش ناشی از سائق های ارضاء نشده یا ناخودآگاه است . به این ترتیب اصل لذت نیروی تنش کاه و لذا انگیزنده ای قوی محسوب می شود . وقتی سائق واپس زده می شود ، اضطراب رخ می دهد که به مثابه سائقي اکتسابی عمل می کند ، به این ترتیب انگیزه رفتار فرد ممکن است کوشش برای کاستن اضطراب باشد . فرد در بزرگسالی ممکن است از موقعیتهای احتمالا اضطراب آور اجتناب کند ، بی آنکه این الگوی اجتنابی به هیچ وجه خود آگاه باشد . بیمار یاد می گیرئ که برخی از رفتارها مانند مصرف مواد می توانند اضطراب را کم کنند و به این ترتیب الگوهای روی آوری را جانشین الگوهای اجتناب می کند
با توجه به انبازهای جنسی سرکوب شده و سائق های واپس رانده شده در مرحله بزرگسالی و بروز تنش برای رفع آن بوسیله سیر قهقرایی به مرحله ای که تثبیت گشته و ارضاء سائق هایی که بصورت پخته تر و مطابق سن و احوال در فرد می باشد ساختار قوی تری از Id را در ذهن نمایان می گرداند زیرا در مرحله ای قرار گرفته که بیشترین کارایی را در احساس رضایت فرد از خود ایفا می کند و فرد را در مراحل اولیه واجد اعتماد به نفس در سازگاری و تعامل با اجتماع و خانواده می گرداند . اما با توجه به اینکه سوء مصرف مواد رفتاری نابهنجار تلقی می شود ، ego این مقوله را بصورت اکتسابی و منطقی و با عملکرد قضاوت خود نتیجه این این عمل را پیش بینی می کند و در تطبیق این رفتار با واقعیت این رفتار را نامتعارف می داند زیرا این رفتار به دلیل ارضای چند بعدی به سرعت آموخته می شود و ادامه آن به اعتیاد و وابستگی می
انجامد در این صورت تمامی منابع، نیروی محرک، و هدف در فرد معتاد صرف فراهم آوری برای کسب لذت صرفا توسط مواد می گردد نه ارضاء سائق های واپس رانده شده . در این فرایند می توانیم نیروهای Id و تلاش ego را جهت کنترل آن مشاهده کنیم .
در شخص وابسته به مواد ، نیاز Id به ارضاء ، چنان به مقاومت ego غلبه پیدا می کند که طلب ماده مخدر تبدیل به تنها هدف زندگی وی می گردد . افرادی که تحت سلطه اصل لذت هستند و Id بطور عمده نیروی محرک آنها را تشکیل می دهد ، از وجدان ضعیفی برخوردارند یا فاقد super ego می باشند که به آنها hedonist گفته می شود .
این افراد دارای مشخصه هایی می باشند که با افراد معتاد به مواد مطابقت دارد آنها برای دیگران اهمیتی قائل نبوده و در پی کسب لذت خود هستند ،پنانپه لازم بدانند دروغ می گویند ، تقلب می کنند ، از دیوار مردم بالا می روند ، ناموس د یگران را مورد تجاوز قرار می دهند .
بدين ترتيب نهاد (Id) خودخواه و مخرب با توجه به شرايط بوجود آمده مسير را براي تاخت و تاز هموار ديده وبا تمامي پتانسيل خود به آزاد سازي اميال و هوي و هوس مي¬ پردازد و آنچه كه به ارگانيسم لذت داده را آموخته و بطور عادت وار در پي جستجوي هر آنچه كه اين لذت را داده ( مواد ) اجزاي غرايز را فعال بطور خودكار فعال كرده تا نيروي محرك صرف فراهم آوري هدف براي ايجاد لذت گردد.