20-08-2014، 17:22
منابع برای تاریخنگاری زندگی بابک
منظرهٔ قلعه بابک، از بالای قلعه
نخستین گزارش زندگانی بابک توسط واقدی، در «اخبار بابک» نوشته شدهبود که اکنون در دست نیست. این نوشتار توسط ابن ندیم در کتاب الفهرست هم نقل شدهاست و احتمالاً توسط مقدسی مورد استفاده قرار گرفتهاست.[۲][۱۹][۲۰] بقیهٔ منابع کمتر در این باره توضیح دادهاند و میانشان اختلافی وجود دارد.[۲]
جدای از ملل و نحل نویسان، متونی که بیش از همه جنبش خرمدینی را یاد میکند آثار ابن ندیم، طبری —به ویژه در مورد قیام بابک— و خواجه نظام الملک است. اخباری که نظام الملک و طبری —مخصوصاً در مورد دستگیری و اعدام بابک— روایت میکنند، اختلاف کمی با یکدیگر دارند..[۲۱]
علی بهرامیان معتقد است که با وجود شهرت بابک، آنچه به خانواده و تبار و عقاید و اهداف او مربوط میشود، در مأخذ کهن بسیار اندک است و در مجموع نمیتوان به نتیجه قانع کنندهای دست یافت. گو اینکه هر یک از روایتها به نحوی بخشی باور عمومی را از موضوع باز میتاباند.[۱۹]
جزئیات جنگهای بیشماری که بین مردان بابک و نیروهای افشین پیش از سقوط «بذ» توسط طبری و ابن اثیر نقل شدهاند، توسط نفیسی در کتابش گردآوری شدهاست.[۲] غلامحسین صدیقی در کتاب خود زیر عنوان «جنبشهای مذهبی ایران در قرن دوم و سوم هجری» در مورد تاریخ خرمیان و شورشهای آنان نیز سخن به میان آوردهاست.[۲۲]
صدیقی تعدادی از منابعی که زندگانی بابک را ذکر کردهاند را شرح میدهد:
ابن قتیبه (ابومحمد عبدالله متولد به سال ۲۱۳ ه. ق/ ۸۲۸ م و متوفی به سال ۲۷۶ ه. ق / ۸۸۹ م) در کتاب المعارف که سبب خروج بابک را آن طور که در میان بعض مردم رایج بوده نقل کردهاست و از اولین جنگهای بابک با سرهنگان مامون نام بردهاست.[۲۳]
بلاذری در فتوح البلدان در فصل راجع به فتح آذربایجان که دربارهٔ شهرهای این ایالت ذکر مختصری کرده، محلهایی که در ایام جنگ میان بابک و افشین، مراکز معاندان بوده را نام بردهاست.[۲۴]
دینوری (ابوحنیفه احمد متوفی به سال ۲۸۲ ه. ق/ ۸۹۸ م) شرح این شورش را در اخبارالطوال ضبط کرده و در بعض مسائل اطلاعاتی بدست میدهد که در جاهای دیگر یافت نمیشود.[۲۴]
یعقوبی (متوفی به سال ۲۸۴ ه. ق/ ۸۹۷ م) در تاریخ خود به ذکر این واقعه پرداخته و گفتههای او حاوی جزئیاتی است که در مصادر دیگر موجود نیست.[۲۴]
مفصلترین شرحی که دربازهٔ این شورش داریم، در تاریخ عظیم القدر محمد بن جریر طبری است ولی تقریباً تمام مسطورات این سالنامه مربوط به جنگها و اعمال لشکرکشی وترتیب لشکر و ترتیب فتوح است.[۲۴]
مسعودی در مروج الذهب، مختصری از شورش بابک سخن رانده و بعد به تفضیل گرفتاری او را بیان کردهاست و در تنبیه الاشراف، به این حادثه اشارت نمونده و از تقسیمات فرقهٔ خرمدینان و مباحثات ایشان در میان خود و با خارجیان و مساکن ایشان و اصل ایشان، بحث کردهاست.[۲۴]
بلعمی در ترجمه طبری خود به تفضیل این واقعه را ذکر کردهاست.[۲۴]
کتاب البدء و التاریخ مقدسی برای آگاهی از عقاید خرمدینان بهترین مأخذ است. همین مولف فصلی نیز در کتاب خود دربارهٔ شورش بابک و دفع او آوردهاست.[۲۵]
ابن ندیم در کتاب الفهرست، تقسیمات فرقهٔ خرمدینی و آراء ایشان و مساکنشان را شرح داده و احوال بابک در کودکی و ریاست یافتن و ابداعات او را در دین خرمی ذکر کردهاست.[۲۶]
بغدادی در فرق بین الفرق، تقسیمات فرقهٔ خرمدینان و آراء ایشان و شورش بابک و حالت دینی این فرقه را در زمان خود به اختصار روایت کرده و قسمت اخیر بیانهای این مولف برای آگاهی به تطور عقاید خرمدینان بسیار مفید است.[۲۶]
همین بیانهای بغدادی را اسفراینی در کتاب التعبیر ضبط نمودهاست.[۲۶]
نظامالملک شرحی دربارهٔ شورش خرمدینان از آغاز قرن دوم تا آخر قرن سوم جمع کرده و در کتاب سیاستنامه جا دادهاست.[۲۶]
مولف مجمع التواریخ، به اختصار از اصل فرقهٔ خرمدینان سخن گفته و شورش بابک و قتل او را ذکر کردهاست.[۲۶]
ابن جوزی (متوفی ۵۹۷ ه. ق) در نقد العلم و العلماء، یا تلبیس ابلیس از فرقهٔ بابکیان نام برده و دربارهٔ رئیس ایشان و شورش او و حالت دینی این فرقه در قرون بعد بیاناتی کردهاست.[۲۶]
ابناثیر در کتاب الکامل فی التاریخ، شرح حال مبسوطی از حرکت دینی بابک و جنگها و فتوحات و شکسن و گرفتاری و قتل او ضبط کردهاست.[۲۷]
عوفی در جوامع الحکایات، سه حالت دربارهٔ اصل بابک و سرکشی و کشتن او آوردهاست.[۲۷]
سبط بن الجوزی (متوفی ۶۵۴ ه. ق/ ۱۲۵۷ م) در مرأت الزمان از اصل بابک و شورش او قتل او و وضع دینی این فرقه در قرنهای بعد بحث کردهاست.[۲۷]
ابوالفرج بن العبری در تاریخ مختصرالدول، از شورش خرمدینان و گردنکشان بابک و عاقبت کار و او سخن راندهاست.[۲۷]
ابن شاکر فخرالدین در عیون التواریخ، از جنبش بابک و دفع او و اصل او و آغاز کارش و عقاید خرمدینان بحث کردهاست.[۲۷]
در عفیف الدین ابی محمد عبدالله مولف مرآت الجنان، به اختصار از اصل بابک و شورش او و جنگها و انجام کارش یاد کردهاست.[۲۷]
ابنخلدون در کتاب العبر، شرح نسبتاً مبسوطی دربارهٔ شورش بابک و جنگها و پایان کارش آوردهاست.[۲
منظرهٔ قلعه بابک، از بالای قلعه
نخستین گزارش زندگانی بابک توسط واقدی، در «اخبار بابک» نوشته شدهبود که اکنون در دست نیست. این نوشتار توسط ابن ندیم در کتاب الفهرست هم نقل شدهاست و احتمالاً توسط مقدسی مورد استفاده قرار گرفتهاست.[۲][۱۹][۲۰] بقیهٔ منابع کمتر در این باره توضیح دادهاند و میانشان اختلافی وجود دارد.[۲]
جدای از ملل و نحل نویسان، متونی که بیش از همه جنبش خرمدینی را یاد میکند آثار ابن ندیم، طبری —به ویژه در مورد قیام بابک— و خواجه نظام الملک است. اخباری که نظام الملک و طبری —مخصوصاً در مورد دستگیری و اعدام بابک— روایت میکنند، اختلاف کمی با یکدیگر دارند..[۲۱]
علی بهرامیان معتقد است که با وجود شهرت بابک، آنچه به خانواده و تبار و عقاید و اهداف او مربوط میشود، در مأخذ کهن بسیار اندک است و در مجموع نمیتوان به نتیجه قانع کنندهای دست یافت. گو اینکه هر یک از روایتها به نحوی بخشی باور عمومی را از موضوع باز میتاباند.[۱۹]
جزئیات جنگهای بیشماری که بین مردان بابک و نیروهای افشین پیش از سقوط «بذ» توسط طبری و ابن اثیر نقل شدهاند، توسط نفیسی در کتابش گردآوری شدهاست.[۲] غلامحسین صدیقی در کتاب خود زیر عنوان «جنبشهای مذهبی ایران در قرن دوم و سوم هجری» در مورد تاریخ خرمیان و شورشهای آنان نیز سخن به میان آوردهاست.[۲۲]
صدیقی تعدادی از منابعی که زندگانی بابک را ذکر کردهاند را شرح میدهد:
ابن قتیبه (ابومحمد عبدالله متولد به سال ۲۱۳ ه. ق/ ۸۲۸ م و متوفی به سال ۲۷۶ ه. ق / ۸۸۹ م) در کتاب المعارف که سبب خروج بابک را آن طور که در میان بعض مردم رایج بوده نقل کردهاست و از اولین جنگهای بابک با سرهنگان مامون نام بردهاست.[۲۳]
بلاذری در فتوح البلدان در فصل راجع به فتح آذربایجان که دربارهٔ شهرهای این ایالت ذکر مختصری کرده، محلهایی که در ایام جنگ میان بابک و افشین، مراکز معاندان بوده را نام بردهاست.[۲۴]
دینوری (ابوحنیفه احمد متوفی به سال ۲۸۲ ه. ق/ ۸۹۸ م) شرح این شورش را در اخبارالطوال ضبط کرده و در بعض مسائل اطلاعاتی بدست میدهد که در جاهای دیگر یافت نمیشود.[۲۴]
یعقوبی (متوفی به سال ۲۸۴ ه. ق/ ۸۹۷ م) در تاریخ خود به ذکر این واقعه پرداخته و گفتههای او حاوی جزئیاتی است که در مصادر دیگر موجود نیست.[۲۴]
مفصلترین شرحی که دربازهٔ این شورش داریم، در تاریخ عظیم القدر محمد بن جریر طبری است ولی تقریباً تمام مسطورات این سالنامه مربوط به جنگها و اعمال لشکرکشی وترتیب لشکر و ترتیب فتوح است.[۲۴]
مسعودی در مروج الذهب، مختصری از شورش بابک سخن رانده و بعد به تفضیل گرفتاری او را بیان کردهاست و در تنبیه الاشراف، به این حادثه اشارت نمونده و از تقسیمات فرقهٔ خرمدینان و مباحثات ایشان در میان خود و با خارجیان و مساکن ایشان و اصل ایشان، بحث کردهاست.[۲۴]
بلعمی در ترجمه طبری خود به تفضیل این واقعه را ذکر کردهاست.[۲۴]
کتاب البدء و التاریخ مقدسی برای آگاهی از عقاید خرمدینان بهترین مأخذ است. همین مولف فصلی نیز در کتاب خود دربارهٔ شورش بابک و دفع او آوردهاست.[۲۵]
ابن ندیم در کتاب الفهرست، تقسیمات فرقهٔ خرمدینی و آراء ایشان و مساکنشان را شرح داده و احوال بابک در کودکی و ریاست یافتن و ابداعات او را در دین خرمی ذکر کردهاست.[۲۶]
بغدادی در فرق بین الفرق، تقسیمات فرقهٔ خرمدینان و آراء ایشان و شورش بابک و حالت دینی این فرقه را در زمان خود به اختصار روایت کرده و قسمت اخیر بیانهای این مولف برای آگاهی به تطور عقاید خرمدینان بسیار مفید است.[۲۶]
همین بیانهای بغدادی را اسفراینی در کتاب التعبیر ضبط نمودهاست.[۲۶]
نظامالملک شرحی دربارهٔ شورش خرمدینان از آغاز قرن دوم تا آخر قرن سوم جمع کرده و در کتاب سیاستنامه جا دادهاست.[۲۶]
مولف مجمع التواریخ، به اختصار از اصل فرقهٔ خرمدینان سخن گفته و شورش بابک و قتل او را ذکر کردهاست.[۲۶]
ابن جوزی (متوفی ۵۹۷ ه. ق) در نقد العلم و العلماء، یا تلبیس ابلیس از فرقهٔ بابکیان نام برده و دربارهٔ رئیس ایشان و شورش او و حالت دینی این فرقه در قرون بعد بیاناتی کردهاست.[۲۶]
ابناثیر در کتاب الکامل فی التاریخ، شرح حال مبسوطی از حرکت دینی بابک و جنگها و فتوحات و شکسن و گرفتاری و قتل او ضبط کردهاست.[۲۷]
عوفی در جوامع الحکایات، سه حالت دربارهٔ اصل بابک و سرکشی و کشتن او آوردهاست.[۲۷]
سبط بن الجوزی (متوفی ۶۵۴ ه. ق/ ۱۲۵۷ م) در مرأت الزمان از اصل بابک و شورش او قتل او و وضع دینی این فرقه در قرنهای بعد بحث کردهاست.[۲۷]
ابوالفرج بن العبری در تاریخ مختصرالدول، از شورش خرمدینان و گردنکشان بابک و عاقبت کار و او سخن راندهاست.[۲۷]
ابن شاکر فخرالدین در عیون التواریخ، از جنبش بابک و دفع او و اصل او و آغاز کارش و عقاید خرمدینان بحث کردهاست.[۲۷]
در عفیف الدین ابی محمد عبدالله مولف مرآت الجنان، به اختصار از اصل بابک و شورش او و جنگها و انجام کارش یاد کردهاست.[۲۷]
ابنخلدون در کتاب العبر، شرح نسبتاً مبسوطی دربارهٔ شورش بابک و جنگها و پایان کارش آوردهاست.[۲