19-07-2014، 11:41
خوش به حال غنچه های نیمه باز
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان ابی و ابر سفبد
برگ های سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوتر های مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش بحال دختر میخک ـ که می خندد به نازـ
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه ـ در این روزگار ـ
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت ـ از آن می که می بایدـ تهی ست.
ای دریغ از تو اگر چون نرقصی با نسیم!
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب!
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار.
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ!
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان ابی و ابر سفبد
برگ های سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوتر های مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش بحال دختر میخک ـ که می خندد به نازـ
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه ـ در این روزگار ـ
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت ـ از آن می که می بایدـ تهی ست.
ای دریغ از تو اگر چون نرقصی با نسیم!
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب!
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار.
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ!