امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تاریخ نظامی و جنگهای ایران (جنگهای کوروش کبیر )و (جنگ بابل)

#2
جنگ بابل (نبرد کوروش و نبونید پادشاه بابل)

در حالیکه هارپاگ فرمانده سپاه پارسی آسیای صغیر و جزایر یونانی نشین غرب ایران را در پی فتح لیدیه مطیع پادشاه پارس میکرد کوروش با احساس خطر از ناحیه آسیای مرکزی به سوی مشرق رفت تا با مردمان آن دیار که پیش از این از پادشاه ماد تبعیت میکردند و با سقوط ماد بر وی شوریده بودند نبرد کند.
برخوردهائی که بین سالهای 539 تا 545 پیش از میلاد میان کوروش و قبایل این منطقه رخ داد مبهم و اندک گزارش شده است. 

سکوت هرودوت درباره برخوردهای کوروش در این منطقه بر ابهام موجود افزوده است. پادشاه پارسی در این شش سال سرزمینهای کرانه دریای خزر تا هند را تابع ایران کرد. در این نبردها شهر بلخ (باکتریا) فتح شد و فرمانروایان مرو (مرگیانا) و سمرقند (سغدیانا) خراجگذار ایران شدند.

کوروش تا کناره رودخانه سیردریا (یاکسارتس) پیش رفت و استحکاماتی در آنجا بنا کرد که تا زمان اسکندر باقی ماند. وی قوم سکاها را مطیع کرد و جنوب شرقی فلات ایران ناحیه سیستان امروزیو مکران را تصرف کرد. به این ترتیب مرزهای ایران در غرب به دریای مدیترانه و در شرق به حدود هند رسید و بزرگترین امپراطوری جهان باستان متولد شد.


با فتح نواحی شرقی و شمال غربی تنها رقیب باقیمانده پادشاهی کهن بابل بود. بابل پس از سقوط آشور و در سایه آرامشی که در منطقه بین النهرین حاکم شده بود با شکوه باستانیش رخ مینمود رونق دوباره شهر استحکامی شکست ناپذیر را در دل مردم و حاکمانش تداعی میکرد. "نبونید" پادشاه بابل تمام وقت خود را صرف گردآوری تندیس خدایان باستانی و بازسازی معابد آنها میکرد. هزینه این کارها با وضع مالیاتهای سنگین تأمین میشد.
بی اعتنائی نبونید به مردوک خدای بابلی (شاه خدایان) و ارج نهادن خدایان شهرهای دیگر باعث رنجش مردمان بابل از او شد. او مجسمه خدای "اور" را به بابل آورد و ستود. این رنجش را میتوان در گزارش حکاکی شده بر استوانه کوروش که پس از فتح بابل نگاشته شده مشاهده کرد در این متن نبونید پادشاهی بی دین معرفی شده که مردوک شاه خدایان را به فراموشی سپرد.



نبونید مقارن قدرت یابی کوروش در ایران زمام امور بابل را به پسرش "باشصر" (بالتازار) سپرد و خود به مدت هفت سال پایتخت را ترک کرد اما یکسال پیش از سقوط بابل خطر پارسیان را دریافته بود در سالنامه بابلی که یکی از منابع مهم تاریخی این دوران است به تدابیری اشاره شده است که نبونید برای محافظت از مجسمه خدایان در برابر هجوم پارسیان بکار بسته بود.

فتح بابل برای پارسیان کار دشواری نبود نارضایتی مردم از پادشاه موجب شده بود که پارسیان حامیان فراوانی در شهر بیابند. مطابق گزارش سالنامه بابلی و استوانه کوروش, پادشاه پارس با اشاره و راهنمائی مردوک (شاه خدایان) به بابل آمده بود تا مردم را از دست پادشاه ظالم برهاند. گزارش مورخان یونانی درباره رغبت بابلیان به سقوط حکومت نبونید و استقبال از فاتح پارسی با گزارشهای بابلی هماهنگی دارد. با حرکت کوروش به سمت بابل "گیریاس" حاکم بابلی میان رود زاب و دیاله (احتمالا سرزمینی به نام گوتیوم) با سربازانی تازه نفس به پادشاه هخامنشی پیوست و بر نیروی سپاه ایران افزود .

برغم آنکه بابلیان و یهودیان از فتح آسان بابل بوسیله "نجات بخش" خبر می دهند اما پیگیری حوادث نشان میدهد که فتح سرزمینهای پادشاه بابل از یکسال پیش از سقوط بابل آغاز شده بود و فتح نهایی بابل با حرکت کوروش به یاری گیریاس رقم خورد. کوروش با سپاهیانش ابتدا نبرد سختی به نام "آپیش" سپاه بابل به فرماندهی "یلشصر" را شکست داد.

نبونید و پسرش پس از دادن تلفات بسیار عقب نشینی کردند. پس از نبرد آپیس ابتدا شهر "سیپار" فتح شد و سپس در نبردی کوچک بیرون دروازه های بابل پیروزی دیگری نصیب کوروش شد. در پی این شکست نبونید و پسرش به داخل برج و باروی شهر فرار کردندتا در آنجا از خود دفاع کنند. کوروش هم با سپاهش در پی تعقیب آنها شهر را محاصره کرد. دیوارهای مستحکم بابل روزنی را برای ورود باقی نمیگذاشت و تنها مجرای موجود مسیر آب فرات (یا یکی از شعبه های آن) بود که از داخل شهر میگذشت و البته به دقت هم کنترل میشد. شهروندان بابلی به دو گروه اصلی تقسیم میشدند:

1) یهودیان که از سالها پیش(در دوران بخت النصر) به اسیری از فلسطین به آن شهر آمده بودند و روزگار سختی را زیر سلطه فرمانروایان بابلی سپری کرده بودند و طبق باورهای دینی خود و بر اساس پیشگوئیهای تورات در انتظار یک منجی بودند تا آنها را از وضعیتی که در آن بودند برهاند و به فلسطین بازگردند.

2) بابلیانی بودند که همانطور که اشاره شد از سیاستهای نبونید سخت رنجیده بودند.

این دو گروه انگیزه کافی برای خیانت به پادشاه خود و استقبال از فاتح شهرشان را داشتند. همین انگیزه باعث شد که در سقوط بابل با پارسیان همکاری کنند. مطابق گزارش مفصل هرودوت سپاه کوروش توانست مسیر رود فرات را که در فصل کم آبی بود عوض کند و از مجرای رود وارد شهر شود. ابتدا بخش کوچکی از سپاه به فرماندهی گیریاس وارد شهر شد و با غافلگیر کردن سپاهیان بابلی قلعه ها و مراکز شهر را تصرف کرد و به این ترتیب بابل در آخرین روزهای سال 539 پیش از میلاد با کمترین درگیری فتح شد.

نبونید خود را تسلیم کرد ولی پسرش که حاضر به اطاعت از کوروش نبود در درگیری با پارسیان کشته شد. کوروش با شکوه فراوان وارد شهر شد و مانند نبردهای دیگرش با مردم مغلوب رفتاری نیکو داشت شاید همدلی بابلیان در این فتح او را بیش از جنگهایش تحت تأثیر قرار داد زیرا پس از ورود به شهر به معبد بزرگ بابل رفت و در آنجا مطابق رسم بابلیها تاجگذاری کرد. کوروش با نبونید جوانمردانه رفتار کرد و هنگامیکه وی در سال 538 پیش از میلاد (یکسال پس از فتح بابل) درگذشت کوروش در بابل عزای ملی اعلام کرد و خود نیز در آن شرکت کرد.




دو یادگار بزرگ کوروش در فتح بابل:
یکی آزادسازی یهودیان و بازگشت آنان به فلسطین بود(که به آن اشاره خواهد شد) و دیگری بیانیه اوست که بر استوانه ای از گل پخته حک شده و دارای مطالب مهمی است. او در این بیانیه که به استوانه کوروش مشهور است ابتدا خود را معرفی کرده و سپس به شرح اقداماتش برای مردم بابل می پردازد. در قسمتی از این بیانیه که به منشور ملل کوروش هم معروف است آمده:

- من کوروش هستم شاه جهان, شاه بزرگ, شاه توانا, شاه سومر و آکد, شاه چهار منطقه جهان, پسر کمبوجیه شاه بزرگ, شاه انشان. زمانی که به صلح وارد بابل شدم و زمانیکه در میان سرور و شادی تخت فرمانروایی را در کاخ شاهزادگان برقرار کردم آنگاه مردوک خدای بزرگ, قلب بزرگ بابلیان را مسخر من کرد در حالیکه هر روز پرستش او را تداوم بخشیدم, سپاهیان بسیارم به صلح وارد بابل شدند. همه سومر و آکد را از هر نوع تهدیدی حفظ کردم. خدایانی را که منزلگاهشان آنجا بود دوباره برگردانیدم و برای آنها منزلگاهی جاودانه ساختم. 


همه مردم را یکجا فراهم آوردم و آنها را مجددا در منزلهایشان مستقر کردم و خدایان سومر و آکد را که برغم خشم خدای خدایان, نبونید به بابل برده بود آنها را در میان شادی به دستور مردوک در معابدشان در منزلی که دل را شاد میکرد قرار دادم.
از متن استوانه برمی آید که کوروش خود را سامان دهنده نظمی الهی میداند که با بدعتهای نبونید بر هم ریخته و به این ترتیب نخبگان محلی (بویژه کاهنان) و عامه مردم را به خود جلب میکند. از سوی دیگر در این استوانه کوروش خود را بازسازی کننده ساختمانهای اداری و مذهبی که ویران یا متروک شده بودندمعرفی میکنند. در حقیقت رفتار سیاسی کوروش در بابل به گونه ایست که بابلیان او را به منزله احیا کننده شکوه و قدرت بابل میدانند و با او احساس الفت میکنند. آنان کمبوجیه را پادشاه بابل میخواندند.



اشاره کوروش به "آشوربانی پال" بعنوان الگوی کارهای خود که در چند کتیبه مکشوف در بناهای بابلی مشاهده شده بیانگر همین نکته است. فاتح پارسی بدون آنکه با اصل و منشأ خود کمترین قطع ارتباطی کند بر آن بود که وارث قدرت قدیمی آشوری پنداشته شود. البته این باور بابلیان چندان دوام نداشت زیرا آنان کشور قدیمی خود را جزء ضمیمه شده امپراطوری جدید یافتند که برای فردیت و استقلال بابل اعتباری قائل نبود. 

همین مسئله باعث شد با گذشت چند سال بابلیان (در زمان داریوش) دست به شورش بزنند. ستایش از کوروش و سیاستهای مذهبی او تنها به استوانه و سالنامه بابلی منحصر نیست بلکه از سوی یهودیان هم بعنوان برگزیده "یهوه" (خدای یهود) معرفی شده است. فتح بابل سند آزادی یهودیان از اسارت و تبعید بود. یهودیان با اجازه کوروش به فلسطین بازگشتند و به آبادانی شهدهای خود پرداختند. حرکت آنان از بابل در سال 537 پیش از میلاد صورت گرفت در این سال بیش از 40000 یهودی که در اسارت بابل بودند بهمراه غنیمتهای گرانبهایی که آشوریان از بیت المقدس غارت کرده بودند به ارض موعود بازگشتند. محبت کوروش در حق این قوم از او در اندیشه و متون دینی یهودی شخصیتی فرا تاریخی ساخت.


یهودیان از کوروش با لقب مسیح موعود و مرد خدا نام برده اند. کمک کوروش به یهودیان تنها به بازگرداندن آنها به فلسطین ختم نشد. او دستور داد معبد بیت المقدس را که بخت النصر تخریب کرده بود دوباره بسازند و هزینه های آنرا هم از خزانه دولت تأمین کنند. البته اختلاف یهودیان بر سر بازسازی معبد و درگیری آنها سبب شد که کوروش پس از 3سال فرمان خود را متوقف کند تا اختلافها برطرف شود. نام کوروش چند بار در تورات آمده است. در عزرا از عهد عتیق شخصیت و کارهای او را اینچنین بازگو میکند:

" خداوند روح کوروش پادشاه پارس را برانگیخت تا در تمامی ممالک خود فرمانی نافذ کرد و آنراهم مرقوم داشت ..... کوروش پادشاه پارس چنین میفرماید. یهوه خدای آسمانها جمیع ممالک زمین را به من داد و مرا امر فرموده است خانه برای او در اورشلیم که در یهود است به پا کنیم .... کوروش پادشاه ظرفهای خانه خدا را که "نبوکدنصر" (بخت النصر) آنها را از اورشلیم آورده و در خانه خداوند خود گذاشته بود بیرون آو.رده و به "ششبصر" رئیس یهودیان مسترد داشت"
در کتاب اشعیای نبی (پاره ای دیگر از تورات) درباره کوروش آمده است:

" خداوند به مسیح خویش یعنی کوروش, آنکه دست راست او را گرفتم تا به حضور وی امتها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم تا درها را در مقابل وی مفتوح سازم و در دروازه ها دیگر بسته نشود."

بدون شک تأثیر کارهای کوروش برای یهودیان چنان عظیم و فراموش نشدنی بوده که او را اینچنین ستوده اند.
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
تاریخ نظامی و جنگهای ایران (جنگ بابل ) - † αƖιєη † - 26-06-2014، 11:02

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  کتاب تاریخ تمدن مشرق زمین، گاهواره تمدن
  کوروش یک انسان معمولی نبود!
  کوروش ستیزان این مطلب را نخوانند!
  معرفی کتاب های تاریخ
Science بزرگترین معما‌های تاریخ که هیچ گاه حل نخواهند شد.
  برگی از تاریخ فلشخور
  دوست داشتی در تاریخ چه اتفاقی هرگز روی نمی داد ؟؟؟؟؟؟؟؟
  " تاریخ چیست "
Book ☽تاثیرگذار های تاریخ☾اسحاق نیوتون Isaac Newton
Book ✍تاریخ‌نگاران✍ ابن رسته

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان