30-07-2012، 21:14
دوستان این یک مقاله قدیمی محسوب میشه که خیلی از شماها اینو خوندید.
اما محض اطلاع دوستانی که نخوندن این مطلب رو قرار میدم تا بدونن هیتلر چه ارادتی نسبت به ایران داشته.
هیتلر در کنار ایران
طبق اسناد به دست آمده، استالین رهبر وقت شوروی كه در آستانه جنگ جهانی دوم با هیتلر قرارداد عدم تعرض امضا كرده بود، در پاسخ به درخواست هیتلر كه تعهد كند سوخت (فراورده های نفتی) مورد نیاز آلمان را تامین سازد، (درعوض) از او خواسته بود نظر به تاریخ و فرهنگ مشترك مردم جمهوری های جنوبی شوروی با ایرانیان، با بسط نفوذ شوروی در ایران كه از مشروعیت جهانی هم برخوردار خواهد بود رضایت دهد. استالین تمایل مشابهی را هم نسبت به بلغارستان نشان داده بود كه هیتلر به دلیل علاقه شخصی به تاریخ، فرهنگ و مردم ایران و ملاحظات نژادی و نیز رابطه ویژه با رضاشاه و طرح های دور و درازی که با هم داشتند در پاسخ مورخ هشتم اكتبر (16 مهر ماه) سال 1940 خود به استالین با بسط نفوذ شوروی در ایران اكیدا مخالفت كرد، ولی با تمایل رهبر شوروی نسبت به بلغارستان روی موافق نشان داد.
هیتلر
مورخانی كه درباره علل و نتایج و جریان جنگ جهانی دوم بررسی و مطالعه كرده اند نوشته اند كه یكی از دلایل (دلیل فرعی) تردید هیتلر به صداقت استالین و حمله نظامی به شوروی همین خواست استالین (درباره ایران) از وی بود و با این كه بسیاری از ژنرالهای آلمان بازكردن جبهه روسیه را كه كشوری وسیع و زمستانی سخت دارد به مصلحت نمی دیدند هیتلر در ژوئن 1941 (تقریبا سه ماه پیش از آغاز فصل سرما که زمانی غیر معقول بود) حمله نظامی به شوروی را آغاز كرد. همین مورخان نوشته اند كه دلیل عدم تخلیه ایران از واحدهای ارتش سرخ، پس از پایان جنگ دوم نیز به همان علت و تمایل قدیمی استالین بود. طبق همین اسناد، قرار بود كه ایران در سال 1941 به عضویت پیمان محور (آلمان، ایتالیا، ژاپن) درآید كه انگلیسی ها از طریق جاسوس های خود متوجه قضیه شدند و از فرصت حمله آلمان به شوروی استفاده كردند و با خریدن چند ژنرال و سیاستمدار در تهران، ایران را كه دارای ارتشی مجهز و نیرومند بود با چند هزار سرباز فرسوده و دست دوم اشغال نظامی كردند و رئیس كشور را بركنار و به تبعید فرستادند.
همچنین در دهه 1960 كه سخن از ایجاد کنفدراسیون ایران و افغانستان ـ دو ملت همزبان، همفرهنگ و همنژاد به میان آمده بود كه مردمشان نیاكان مشترك دارند، كرملین سخت ترین مخالفت ها را با آن از خود نشان داد، زیرا از آن می ترسید كه تاجیكستان و سایر تاجیکها (پارسیان) منطقه فرارود و بویژه ساکنان بخارا و سمرقند تمایل به پیوستن به این کنفدراسیون نشان دهد و امپراتوری پارسها در مرزهای جنوبی شوروی زنده شود و به همین سبب هم هنگامی كه ایران (به خواست آمریكا) به كمك همنژادان كُرد خود در عراق شتافت، كرملین با عراق قرارداد دوستی امضا كرد و سیل اسلحه را به آن كشور سرازیر ساخت.
منبع <<نازی سنتر>>
اما محض اطلاع دوستانی که نخوندن این مطلب رو قرار میدم تا بدونن هیتلر چه ارادتی نسبت به ایران داشته.
هیتلر در کنار ایران
طبق اسناد به دست آمده، استالین رهبر وقت شوروی كه در آستانه جنگ جهانی دوم با هیتلر قرارداد عدم تعرض امضا كرده بود، در پاسخ به درخواست هیتلر كه تعهد كند سوخت (فراورده های نفتی) مورد نیاز آلمان را تامین سازد، (درعوض) از او خواسته بود نظر به تاریخ و فرهنگ مشترك مردم جمهوری های جنوبی شوروی با ایرانیان، با بسط نفوذ شوروی در ایران كه از مشروعیت جهانی هم برخوردار خواهد بود رضایت دهد. استالین تمایل مشابهی را هم نسبت به بلغارستان نشان داده بود كه هیتلر به دلیل علاقه شخصی به تاریخ، فرهنگ و مردم ایران و ملاحظات نژادی و نیز رابطه ویژه با رضاشاه و طرح های دور و درازی که با هم داشتند در پاسخ مورخ هشتم اكتبر (16 مهر ماه) سال 1940 خود به استالین با بسط نفوذ شوروی در ایران اكیدا مخالفت كرد، ولی با تمایل رهبر شوروی نسبت به بلغارستان روی موافق نشان داد.
هیتلر
مورخانی كه درباره علل و نتایج و جریان جنگ جهانی دوم بررسی و مطالعه كرده اند نوشته اند كه یكی از دلایل (دلیل فرعی) تردید هیتلر به صداقت استالین و حمله نظامی به شوروی همین خواست استالین (درباره ایران) از وی بود و با این كه بسیاری از ژنرالهای آلمان بازكردن جبهه روسیه را كه كشوری وسیع و زمستانی سخت دارد به مصلحت نمی دیدند هیتلر در ژوئن 1941 (تقریبا سه ماه پیش از آغاز فصل سرما که زمانی غیر معقول بود) حمله نظامی به شوروی را آغاز كرد. همین مورخان نوشته اند كه دلیل عدم تخلیه ایران از واحدهای ارتش سرخ، پس از پایان جنگ دوم نیز به همان علت و تمایل قدیمی استالین بود. طبق همین اسناد، قرار بود كه ایران در سال 1941 به عضویت پیمان محور (آلمان، ایتالیا، ژاپن) درآید كه انگلیسی ها از طریق جاسوس های خود متوجه قضیه شدند و از فرصت حمله آلمان به شوروی استفاده كردند و با خریدن چند ژنرال و سیاستمدار در تهران، ایران را كه دارای ارتشی مجهز و نیرومند بود با چند هزار سرباز فرسوده و دست دوم اشغال نظامی كردند و رئیس كشور را بركنار و به تبعید فرستادند.
همچنین در دهه 1960 كه سخن از ایجاد کنفدراسیون ایران و افغانستان ـ دو ملت همزبان، همفرهنگ و همنژاد به میان آمده بود كه مردمشان نیاكان مشترك دارند، كرملین سخت ترین مخالفت ها را با آن از خود نشان داد، زیرا از آن می ترسید كه تاجیكستان و سایر تاجیکها (پارسیان) منطقه فرارود و بویژه ساکنان بخارا و سمرقند تمایل به پیوستن به این کنفدراسیون نشان دهد و امپراتوری پارسها در مرزهای جنوبی شوروی زنده شود و به همین سبب هم هنگامی كه ایران (به خواست آمریكا) به كمك همنژادان كُرد خود در عراق شتافت، كرملین با عراق قرارداد دوستی امضا كرد و سیل اسلحه را به آن كشور سرازیر ساخت.
منبع <<نازی سنتر>>