19-03-2014، 15:44
معمولا در خرافه ها رویدادها و حوادثی که با هم ارتباط منطقی ندارند به یکدیگر ربط داده میشوند و یا علت و معلول همدیگر شناخته میشوند.در نتیجه باور این خرافه ها چیزی جز باور امور غیر واقع نیست.اما قضاوت با خود شماست.
در سال 19۸8 آتش سوزی غیر منتظره ای در خانه خانواده اموس واقع در هیسوال انگلستان رخ داد.پس از رسیدن خبر به آتش نشانی منطقه گروه به سرعت برای خاموش کردن آتش به سمت خانه خانواده اموس به راه افتادند.پس از اطفای حریق گروهی از اتش نشانان به منظور واررسی کامل وارد خانه شدند و در آنجا بود که با صحنه عجیبی مواجه شدند.تمام وسایل خانه در اتش سوخته بوده و تبدیل به خاکستر شده بود.به جز یک تابلوی نقاشی که روی دیوار آویزان بود.نقاشی از پسرکی معصوم که چند قطره اشک هم از چشمان او سرازیر بود.نکته جالب اینجا بود که حتی گوشه ای از تصویر پسرک گریان هم اسیر زبانه های آتش نشده بود و مدتی هم از این آتش سوزی نگذشته بود که حریق دیگری در برادفورد رخ داد.در آن خانه هم باز تصویری از ان کودک پیدا شد که باز از صحنه آتش سوزی جان سالم به در برده بود و تمام خانه تبدیل به خاکستر شده بود.پس از انتشار این خبر سیل خبرنگاران و روزنامه نگاران به سمت شاهدان اصلی ماجرا یعنی آتش نشان هایی که با چشم خود سالم ماندن تابلوهای نقاشی را در اتش سوزی مهیب و خانمان سوز دیده بودند سرازیر شد.
به نوشته یکی از روزنامه های معتبر آن سال ها رییس آتش نشانی یورک شایر همچنین این مساله اسرار آمیز را تایید کرد و در جواب یکی از خبرنگاران که از او پرسیده بود آیا این تابلو شیطانی است و مسبب همه این آتش سوزی هاست هیچ پاسخی نداد و تنها به نگاه کردن به خبرنگار بسنده کرد.این آتش سوزی ها در1990 همچنان ادامه داشت و در همه انها تصویر پسرک گریان را پیدا میکردند که بدون هیچ خدشه ای از میان شعله های آتش سالم بیرون می امد.اما هیچ کس خبر نداشت که آیا این پسر در در دنیای خارج هم واقعیت دارد یا خیر!
تا اینکه در سال 1995(جورج مالوری)مدیر بازنشسته یکی از آموزشگاه های انگلستان رازی را فاش کرد.او ادعا میکرد که به راز تابولی پسرک گریان پی برده است.به گفته مالوری نقاش این تابلو بحث برانگیز فرانچوت سیویل اهل اسپانیا بوده و در مادرید زندگی میکرده.در دست نوشته های سیویل امده که تابلوی نقاشی وی برگفته شده از پسرک خانه بدوشی است که در سال1969 بدون اینکه کوچکترین کلمه ای را بر زبان بیاورد در خیابان های این شهر راه می رفت و قیافه معصوم او باعث شده بود که سیویل چهره اورا نقاشی کند.بعد از کشیدن این نقاشی یکی از کشیشان کاتولیک آن کودک را شناخت.نام این کودک دان بونیلو بود.پسرکی که زندگی اش داستان عجیبی داشت.دان پس از اینکه در شاهد سوختن پدر و مادرش در یک سانحه آتش سوزی بود به طرز معجزه آسایی توانست از بین شعله های آتش زنده و سالم بیرون بیاید و از ان به بعد هیچ کس پسرک را به فرزندی نمیپذیرفت.زیرا که بر هر جا پا می گذاشت پس از مدتی بدون دلیل آن مکان با خاکستر یکسان میشد.نقاش اسپانیایی سخنان کشیش را خرافه پنداشت و تصمیم گرفت که از پسرک تنها نگهداری کند.
به نوشته یکی از روزنامه های معتبر آن سال ها رییس آتش نشانی یورک شایر همچنین این مساله اسرار آمیز را تایید کرد و در جواب یکی از خبرنگاران که از او پرسیده بود آیا این تابلو شیطانی است و مسبب همه این آتش سوزی هاست هیچ پاسخی نداد و تنها به نگاه کردن به خبرنگار بسنده کرد.این آتش سوزی ها در1990 همچنان ادامه داشت و در همه انها تصویر پسرک گریان را پیدا میکردند که بدون هیچ خدشه ای از میان شعله های آتش سالم بیرون می امد.اما هیچ کس خبر نداشت که آیا این پسر در در دنیای خارج هم واقعیت دارد یا خیر!
تا اینکه در سال 1995(جورج مالوری)مدیر بازنشسته یکی از آموزشگاه های انگلستان رازی را فاش کرد.او ادعا میکرد که به راز تابولی پسرک گریان پی برده است.به گفته مالوری نقاش این تابلو بحث برانگیز فرانچوت سیویل اهل اسپانیا بوده و در مادرید زندگی میکرده.در دست نوشته های سیویل امده که تابلوی نقاشی وی برگفته شده از پسرک خانه بدوشی است که در سال1969 بدون اینکه کوچکترین کلمه ای را بر زبان بیاورد در خیابان های این شهر راه می رفت و قیافه معصوم او باعث شده بود که سیویل چهره اورا نقاشی کند.بعد از کشیدن این نقاشی یکی از کشیشان کاتولیک آن کودک را شناخت.نام این کودک دان بونیلو بود.پسرکی که زندگی اش داستان عجیبی داشت.دان پس از اینکه در شاهد سوختن پدر و مادرش در یک سانحه آتش سوزی بود به طرز معجزه آسایی توانست از بین شعله های آتش زنده و سالم بیرون بیاید و از ان به بعد هیچ کس پسرک را به فرزندی نمیپذیرفت.زیرا که بر هر جا پا می گذاشت پس از مدتی بدون دلیل آن مکان با خاکستر یکسان میشد.نقاش اسپانیایی سخنان کشیش را خرافه پنداشت و تصمیم گرفت که از پسرک تنها نگهداری کند.
اگرچه نقاشی پسرک گریان سیویل را پولدار کرد اما در یکی از روزها آتلیه نقاشی اش آتش گرفت و تمام نقاشی های او در آتش سوخت و از بین رفت.نقاش هم مانند سایر مردم پسرک معصوم را مسبب آتش سوزی دانست و کودک بیچاره که به شدت از این موضوع ناراحت شده بدو گریه کنان از خاته فرار کرد و دیگر هیچ کس اوراندید تا اینکه در سال 1976 اتومبیلی در حاشیه بارسلون پس از برخورد با یک دیوار ناگهان آتش گرفت.قربانی حادثه بر اثر شدت سوختگس قابل شناسایی نبود.اما تکه ای از گواهینامه او در صحنه تصادف پیدا شد که بر روی آن نام دان بونیلو نوشته شده بود.اما هنوز مشخص نیست که فرد کشته شده در سانحه تصادف همان پسرک گریان معروف است یا خیر.
این گفته حقیقت داشت و بارها چنین اتفاقی افتاده بود. عجیب بود كه در آتشسوزیهای بزرگ تصویر یك پسربچه سالم باقی میماند و نمیسوخت. اما با انتشار این مقاله در نشریه «The Sun» این خبر به همه مردم انگلیس و دیگر كشورهای اروپایی رسید و باعث وحشتی عمومی شد. برخی از نشریات رقیب، The Sun را متهم به خرافهپراكنی برای فروش بیشتر كردند، ولی این حرفها تاثیری بر احساسات برانگیخته مردم نداشت.
روز 5 سپتامبر 1985 افراد بسیاری ادعا كردند كه از قربانیان تابلوی پسر گریان هستند و افراد بسیاری كه این تابلو را در منزل داشتند از عواقب خطرناك این نفرین ابراز وحشت میكردند. «دورامان» اهل «میچهام» ادعا كرد تنها شش ماه پس از خرید تابلوی پسر گریان، خانهاش آتش گرفت و زیر و رو شد. او میگفت تمام تابلوهای خانه از بین رفتند به جز تابلوی پسر گریان، كه دست نخورده روی دیوار آویزان مانده بود.
«ساندرا كاسك» مدعی شد كه او، خواهر شوهرش و دوستش، هر یك تابلویی از پسر گریان را خریده بودند همگی گرفتار آتشسوزی شدند. خانواده دیگری از «ناتینگهام» میگفتند این تابلو باعث سوختن خانه و بیخانمان شدن آنها شده است. «برایان پاركس» كه پس از آتشسوزی خانه به همراه همسر و فرزندانش به علت استنشاق دود، كارشان به بیمارستان كشیده شد، میگفت: پس از مرخصی از بیمارستان به خانه برگشت و دید تابلوی «پسر گریان» سالم سر جایش آویخته است او بلافاصله تابلو را برداشت و نابود كرد.
علاوه بر این اتفاقات داستانهای دیگری نیز تعریف شدند كه صحت و سقم آنها هرگز معلوم نشد. مثلا خانمی كه میگفت از وقتی این تابلو را خریده، شوهر و سه پسرش مردهاند. شخص دیگری مدعی شد پس از خرید نسخهای از این تابلو، ورشكست شده و زن دیگری كه میگفت از وقتی این تابلو به خانهشان آمده همیشه بیمار است.
در همان زمان، مردی ادعا كرد پس از شنیدن اخبار نحوست این تابلو، دو نسخه آن را كه در خانه داشته، آتش زده ولی تابلوها نسوختهاند. مسئولان شهر برای خاموش كردن شایعات و از بین بردن وحشت، مامورانی را به خانه او فرستادند تا تابلوها را بسوزانند ولی در كمال حیرت با اینكه تابلوها یك ساعت درون آتش بودند حتی نیمهسوخته هم نشدند.
روز 5 سپتامبر 1985 افراد بسیاری ادعا كردند كه از قربانیان تابلوی پسر گریان هستند و افراد بسیاری كه این تابلو را در منزل داشتند از عواقب خطرناك این نفرین ابراز وحشت میكردند. «دورامان» اهل «میچهام» ادعا كرد تنها شش ماه پس از خرید تابلوی پسر گریان، خانهاش آتش گرفت و زیر و رو شد. او میگفت تمام تابلوهای خانه از بین رفتند به جز تابلوی پسر گریان، كه دست نخورده روی دیوار آویزان مانده بود.
«ساندرا كاسك» مدعی شد كه او، خواهر شوهرش و دوستش، هر یك تابلویی از پسر گریان را خریده بودند همگی گرفتار آتشسوزی شدند. خانواده دیگری از «ناتینگهام» میگفتند این تابلو باعث سوختن خانه و بیخانمان شدن آنها شده است. «برایان پاركس» كه پس از آتشسوزی خانه به همراه همسر و فرزندانش به علت استنشاق دود، كارشان به بیمارستان كشیده شد، میگفت: پس از مرخصی از بیمارستان به خانه برگشت و دید تابلوی «پسر گریان» سالم سر جایش آویخته است او بلافاصله تابلو را برداشت و نابود كرد.
علاوه بر این اتفاقات داستانهای دیگری نیز تعریف شدند كه صحت و سقم آنها هرگز معلوم نشد. مثلا خانمی كه میگفت از وقتی این تابلو را خریده، شوهر و سه پسرش مردهاند. شخص دیگری مدعی شد پس از خرید نسخهای از این تابلو، ورشكست شده و زن دیگری كه میگفت از وقتی این تابلو به خانهشان آمده همیشه بیمار است.
در همان زمان، مردی ادعا كرد پس از شنیدن اخبار نحوست این تابلو، دو نسخه آن را كه در خانه داشته، آتش زده ولی تابلوها نسوختهاند. مسئولان شهر برای خاموش كردن شایعات و از بین بردن وحشت، مامورانی را به خانه او فرستادند تا تابلوها را بسوزانند ولی در كمال حیرت با اینكه تابلوها یك ساعت درون آتش بودند حتی نیمهسوخته هم نشدند.
هم اکنون از این تابولها به شدت درگاوصندوق موزه هنرهای معاصر بریتانیا نگهداری میشود. خیلی از افراد خواهان مشاهده آن تابلو از نزدیک هستند که به دلایل امنیتی فقط از نمونه تقلبی آن برای بازدید استفاده میشود.شاید مسئوولین موزه نیز به این خرافه ایمان اورده اند که این تابلو را در گاو صندوقی جدا از سایر تابلوها نگهداری میکنند.