24-02-2014، 20:13
[rtl]اصلا مردم را مجبور نمیکرد تئاترهایش را تماشا کنند بدون این که حق تکان خوردن داشته باشند! اصلا ورزشکارها مجبور نبودند در مسابقات المپیک به او ببازند! و اصلا هم....[/rtl]
پادشاه، کودک، دیوانه
برخلاف رسم معمول دنیا که ملت میزنند نظام پادشاهی را سرنگون میکنند و به حکومت جمهوری میرسند؛ در روم باستان از جمهوری به پادشاهی میرسیم (البته در انگلستان قرن هفدهم هم ملت طاقت جمهوری لرد کرامول را نیاوردند و خودشان رفتند پادشاه را برگرداندند ولی آن جا قبلا یک سیستم پادشاهی جواب پس داده وجود داشت؛ اما روم شوخی شوخی پادشاهی شد). ماجرا از این قرار بود که نظام سیاسی پیچیده رومی که شامل سنا، شوراهای شهری، قضات، کنسولها (یعنی روسای ادارات)، فرماندهان نظامی و... میشد تا وقتی خوب دوام آورد که روم در حال گسترش و درواقع جنگ بود. رومیها از زمان شکل گیری جمهوری اولیه در شهر روم (490ق.م) همین طور کوبیدند و جلو آمدند و آمدند تا این که به یک امپراتوری چند ملیتی از آفریقا تا انگلیس تبدیل شدند (129ق. م) بعد به حکم سلمانیهایی که موقع بیکاری سر همدیگر را میتراشند، افتادند به جان هم. اختلافات داخلی آن قدر ضعیفشان کرد که اسپارتاکوس و بردههایش با سوء استفاده از فرصت قیام کردند که البته به جای خاصی نرسید (71 ق.م) توی این اوضاع پیدا شدن سرو کله یک بابای عشق قدرت به اسم ژولیوس سزار، فاتحه جمهوری را خواند. البته خود ژولیوس سزار نتوانست امپراتوری را به چشم ببیند و دم در سنا خودش را کوبید به خنجر بروتوس و با یک لحن جگر خراش مظلومی گفت: «برتوس، تو هم؟» (44ق .م) اما پسر او اولین سزار تاریخ شد.
همه سوالهایی که میخواستید درباره سزارها بدانید:
سزار چطوری انتخاب میشد؟
راستش را بخواهید، هیچ دستورالعمل مشخصی وجود نداشت. اما معمولا لژیونرها (فرماندهان لژیونها- هر لژیون شامل 5 هزار سرباز بوده) در این مورد نقش اساسی داشتند. حتی اگر امپراتور قبلی خودش جانشینش را معرفی میکرد، باز جانشین مورد نظر بدون همراهی لژیونرها شانسی نداشت. در مورد 2 سزار (کلود و تراژان)، «هورا» کشیدن لژیونرها برای آنها سبب پادشاهیشان شد. سنا فقط یک بار سزار انتخاب کرد (نروا) که آن هم از طرف تاریخ نگارها به عنوان سزار غیر قانونی شناخته میشود.
سزار چطوری انتخاب میشد؟
راستش را بخواهید، هیچ دستورالعمل مشخصی وجود نداشت. اما معمولا لژیونرها (فرماندهان لژیونها- هر لژیون شامل 5 هزار سرباز بوده) در این مورد نقش اساسی داشتند. حتی اگر امپراتور قبلی خودش جانشینش را معرفی میکرد، باز جانشین مورد نظر بدون همراهی لژیونرها شانسی نداشت. در مورد 2 سزار (کلود و تراژان)، «هورا» کشیدن لژیونرها برای آنها سبب پادشاهیشان شد. سنا فقط یک بار سزار انتخاب کرد (نروا) که آن هم از طرف تاریخ نگارها به عنوان سزار غیر قانونی شناخته میشود.
شرایط سزار شدن چی بود؟
سزار میبایست عضو سنا باشد و فرمانده نظامی باشد. برای فرماندهی که طرف باید میرفت سربازی و آن جا ترفیع میگرفت، اما عضویت سنا به این شکل بود که هر پنج سال فهرست سناتورهای مرده، مقتول و مستعفا را در میآوردند و به تعداد آنها سناتور جدید انتخاب میکردند. شرط انتخاب هم این بود که طرف شخصیت سیاسی معروفی بوده و یک میلیون سکه هم داشته باشد (قابل توجه همه آنهایی که فکر میکنند سنا دموکراسی بوده!) پس برای سناتور و متعاقبا سزار شدن باید از اشراف میبودی و پارتی هم میداشتی. رومیها این مشکل را به این شکل حل کرده بودند که معمولا سزار بعدی پسر یا پسر خوانده سزار قبلی بود. آن وقت هم طرف رجل سیاسی به حساب میآمد، هم بچه پولدار و هم سناتور.
سزار میبایست عضو سنا باشد و فرمانده نظامی باشد. برای فرماندهی که طرف باید میرفت سربازی و آن جا ترفیع میگرفت، اما عضویت سنا به این شکل بود که هر پنج سال فهرست سناتورهای مرده، مقتول و مستعفا را در میآوردند و به تعداد آنها سناتور جدید انتخاب میکردند. شرط انتخاب هم این بود که طرف شخصیت سیاسی معروفی بوده و یک میلیون سکه هم داشته باشد (قابل توجه همه آنهایی که فکر میکنند سنا دموکراسی بوده!) پس برای سناتور و متعاقبا سزار شدن باید از اشراف میبودی و پارتی هم میداشتی. رومیها این مشکل را به این شکل حل کرده بودند که معمولا سزار بعدی پسر یا پسر خوانده سزار قبلی بود. آن وقت هم طرف رجل سیاسی به حساب میآمد، هم بچه پولدار و هم سناتور.
آیا زنها هم میتوانستند سزار بشوند؟
نخیر، سوال بعدی.
نخیر، سوال بعدی.
سزار شدن چقدر درآمد داشته؟ کلا صرف داشته یا نه؟
در زمان سه امپراتور اول، سزار مالک اموال خودش بود و خزانه کل هم با نظر سنا خرج میشد اما از زمان نرون، امپراتور روم مالک خزانه روم هم به حساب میآمد و آن موقع بله، صرف داشته.
در زمان سه امپراتور اول، سزار مالک اموال خودش بود و خزانه کل هم با نظر سنا خرج میشد اما از زمان نرون، امپراتور روم مالک خزانه روم هم به حساب میآمد و آن موقع بله، صرف داشته.
آن وقت سزار کار خاصی هم میکرد؟
طبق قانون روم، سزار این اختیارات را داشت: اولا فرمانده کل سپاهیان به حساب میآمد، پس حق جنگ و صلح با او بود. ثانیا قاضی شهر روم و شعاع 150 کیلومتری شهر بود (سایر شهرها قاضی خاص خودشان را داشتند. این قضات توسط مردم انتخاب میشدند و در زمان مبارزه انتخاباتی، کلاه سفید رنگی به اسم «توگاکاندیدا» سرشان میگذاشتند. لغت کاندیدا از این جا آمده). سومین کار سزار هم اختیارات مذهبی او بود. سزار «کاهن اعظم» به حساب میآمد و اگر مشکل مذهبی (مثل پیدایش دین مسیحیت) پیش میآمد، رتق و فتق امور مربوطه به عهده سزار بود.
طبق قانون روم، سزار این اختیارات را داشت: اولا فرمانده کل سپاهیان به حساب میآمد، پس حق جنگ و صلح با او بود. ثانیا قاضی شهر روم و شعاع 150 کیلومتری شهر بود (سایر شهرها قاضی خاص خودشان را داشتند. این قضات توسط مردم انتخاب میشدند و در زمان مبارزه انتخاباتی، کلاه سفید رنگی به اسم «توگاکاندیدا» سرشان میگذاشتند. لغت کاندیدا از این جا آمده). سومین کار سزار هم اختیارات مذهبی او بود. سزار «کاهن اعظم» به حساب میآمد و اگر مشکل مذهبی (مثل پیدایش دین مسیحیت) پیش میآمد، رتق و فتق امور مربوطه به عهده سزار بود.
زور سزار بیشتر بوده یا سنا؟
البته سزار، سزار! اولین امپراتور، یعنی آگوستوس با این اشعار که امپراتور مجری قوانین سناست، سر ملت را گول مالید اما بعدها سنا به یک مجلس مشورتی تبدیل شد. دو بار سزارها مجلس سنا را منحل کردند (دومیتین و کومودوس)، سنا هم وقتی دوباره تشکیل شد دستور داد اسم این دو نفر را از روی همه ستونها و تابلوها پاک کنند.
پس همه چیز همان بود که ما توی «گلادیاتور» دیدیم؟
هم بله، هم خیر. در تاریخ هیچ ماکسیموس گلادیاتوری نبوده و کومودوس هم به دست یکی از زنهایش کشته شد اما در مورد ساختار سیاسی، فیلم کاملا به متن تاریخ وفادار بود.
هم بله، هم خیر. در تاریخ هیچ ماکسیموس گلادیاتوری نبوده و کومودوس هم به دست یکی از زنهایش کشته شد اما در مورد ساختار سیاسی، فیلم کاملا به متن تاریخ وفادار بود.
بالاخره امپراتور یا سزار؟ چرا هر بار یک چیزی میگویید؟
اصلش لقب پادشاهان روم، «پرنسیپ» (به معنای مرد اول) بوده که لغت prince یعنی شاهزاده از همین جا آمده. اما آنها به خودشان انواع و اقسام لقبها را داده اند. رایجترین این لقبها، «سزار» و «آگوستوس»، اسم ژولیوس سزار و پسرش است. این جوری که ملت به خودشان میگفتند آگوستوس چندم یا سزار چندم+ یک فلانی. این لغت «سزار» در تلفظ اقوام ژرمن «کسار» میشد که همان «قیصر» خودمان باشد. اسلاوها هم سزار را «تزار» تلفظ میکردند که بعدها شد لقب امپراتورهای روسیه. اقوام لاتین ساکن در سرزمین ایتالیا هم به پادشاه میگفتند imperator.
اصلش لقب پادشاهان روم، «پرنسیپ» (به معنای مرد اول) بوده که لغت prince یعنی شاهزاده از همین جا آمده. اما آنها به خودشان انواع و اقسام لقبها را داده اند. رایجترین این لقبها، «سزار» و «آگوستوس»، اسم ژولیوس سزار و پسرش است. این جوری که ملت به خودشان میگفتند آگوستوس چندم یا سزار چندم+ یک فلانی. این لغت «سزار» در تلفظ اقوام ژرمن «کسار» میشد که همان «قیصر» خودمان باشد. اسلاوها هم سزار را «تزار» تلفظ میکردند که بعدها شد لقب امپراتورهای روسیه. اقوام لاتین ساکن در سرزمین ایتالیا هم به پادشاه میگفتند imperator.
آن وقت عمل سزارین هم ربطی به سزار دارد؟
دو تا روایت هست: اولی میگوید یکی از اجداد ژولیوس سزار به این شکل به دنیا آمده، اما دومی درستتر به نظر میرسد: یادتان هست گفتیم سزار جایگاه مذهبی داشته؟ طبق استعلامی از یک سزار (ظاهرا هادریان) اگر مادری قبل از به دنیا آوردن طفلش میمرد، بچه را باید با شکافتن شکمش بیرون آورد. به این کار میگفتند «طبق دستور سزار»
دو تا روایت هست: اولی میگوید یکی از اجداد ژولیوس سزار به این شکل به دنیا آمده، اما دومی درستتر به نظر میرسد: یادتان هست گفتیم سزار جایگاه مذهبی داشته؟ طبق استعلامی از یک سزار (ظاهرا هادریان) اگر مادری قبل از به دنیا آوردن طفلش میمرد، بچه را باید با شکافتن شکمش بیرون آورد. به این کار میگفتند «طبق دستور سزار»
توی سزارها آدم حسابی هم بوده؟
ظاهرا بله، بوده. اما در مورد تعدادش بین آقایان اختلاف هست. یک عده میگویند «پنج امپراتور خوب» (آگوستوس، تیبرسوس، تراژان، هادریان، ماکسیموس اورلیوس) و یک گروه میگویند «سه امپراتور بزرگ» (آگوستوس، هادریان، کنستانتین). ما این جا از بین 54 سزار روم قبل از تجزیه (به بیزانس و روم غربی) 13 تا درشتش را سوا کرده ایم به اضافه خود ژولیوس سزار را که بالاخره دراین ماجرا حق آب و گل دارد.
ظاهرا بله، بوده. اما در مورد تعدادش بین آقایان اختلاف هست. یک عده میگویند «پنج امپراتور خوب» (آگوستوس، تیبرسوس، تراژان، هادریان، ماکسیموس اورلیوس) و یک گروه میگویند «سه امپراتور بزرگ» (آگوستوس، هادریان، کنستانتین). ما این جا از بین 54 سزار روم قبل از تجزیه (به بیزانس و روم غربی) 13 تا درشتش را سوا کرده ایم به اضافه خود ژولیوس سزار را که بالاخره دراین ماجرا حق آب و گل دارد.
ژولیوس سزار/ دوره فرماندهی:-
60 کلمه: یک کم جنون قدرت داشت، به اضافه موارد منکراتی فراوان، عمرش را صرف خون و خونریزی کرد، خود شیفته هم بود اما شد بزرگترین شخصیت تاریخ روم. اولش یک بچه یتیم پرور بود، بعد لژیونر شد، بعد با مارک آنتونی و پمپه شد یکی از سه کنسول روم. داشت شاه هم میشد که بروتوس وفادار دخلش را آورد.
حق همسایگی: خودش با ایران نجنگید اما اول پمپه (88ق م) و بعد کراسوس (قاتل اسپارتاکوس) را انداخت جلو ( 53 ق م) که هر دو تا کشته شدند.
یادگاریها: شکسپیر نمایشنامه اش کرده، در کمیکهای «آستریکس» حضور دارد و ده بازیگر (از جمله آلن دلون) نقش اش را بازی کرده اند.
60 کلمه: یک کم جنون قدرت داشت، به اضافه موارد منکراتی فراوان، عمرش را صرف خون و خونریزی کرد، خود شیفته هم بود اما شد بزرگترین شخصیت تاریخ روم. اولش یک بچه یتیم پرور بود، بعد لژیونر شد، بعد با مارک آنتونی و پمپه شد یکی از سه کنسول روم. داشت شاه هم میشد که بروتوس وفادار دخلش را آورد.
حق همسایگی: خودش با ایران نجنگید اما اول پمپه (88ق م) و بعد کراسوس (قاتل اسپارتاکوس) را انداخت جلو ( 53 ق م) که هر دو تا کشته شدند.
یادگاریها: شکسپیر نمایشنامه اش کرده، در کمیکهای «آستریکس» حضور دارد و ده بازیگر (از جمله آلن دلون) نقش اش را بازی کرده اند.
آگوستوس/ دوره فرمانروایی: 27 ق م تا 14
60 کلمه: پسر سزار هم اولش مثل بابایش، یکی از سه کنسول روم بود اما از شانس او مارک آنتونی در مصر به کلئوپاترا سرش گرم بود و آن یکی کنسول روم، لیپید در آفریقا گم و گور شد. این جوری آگوستوس تنها چهره روم شد و سنا او را «دیکتاتور» اعلام کرد. ایشان هم تریپ شکسته نفسی آمد و گفت بگذارید پادشاه ساده ای باشم. شکوه روم را او به وجود آورد.
حق همسایگی: از سرنوشت پمپه، کراسوس و مارک آنتونی (که در 34 ق م در آذربایجان شکست خورد) عبرت گرفت.
یادگاریها: اسم ماه آگوست (ماه هشتم تقویم میلادی) از اسم او آمده. مسیح پیامبر (ع)، سیسرون (خطیب معروف)، ویرژیل و هوراس (شاعرهای بزرگ روم) همه درعصر او زندگی میکردند.
60 کلمه: پسر سزار هم اولش مثل بابایش، یکی از سه کنسول روم بود اما از شانس او مارک آنتونی در مصر به کلئوپاترا سرش گرم بود و آن یکی کنسول روم، لیپید در آفریقا گم و گور شد. این جوری آگوستوس تنها چهره روم شد و سنا او را «دیکتاتور» اعلام کرد. ایشان هم تریپ شکسته نفسی آمد و گفت بگذارید پادشاه ساده ای باشم. شکوه روم را او به وجود آورد.
حق همسایگی: از سرنوشت پمپه، کراسوس و مارک آنتونی (که در 34 ق م در آذربایجان شکست خورد) عبرت گرفت.
یادگاریها: اسم ماه آگوست (ماه هشتم تقویم میلادی) از اسم او آمده. مسیح پیامبر (ع)، سیسرون (خطیب معروف)، ویرژیل و هوراس (شاعرهای بزرگ روم) همه درعصر او زندگی میکردند.
کالیگولا/ دوره فرمانروایی: 37 تا41
60 کلمه: امروزه اسم استاد نماد خل بازی است. از اولش خل و چل بود اما بعد از مرگ خواهرش دورسیلا بدتر هم شد. طوری که میخواست اسبش را سناتور بکند و دستور داد مردم او را خدا بخوانند. تصورش را بکنید: خودش صرع داشت و از صدای رعد و برق هم میترسید؛ با این وضعیت میخواست به جنگ ژوپیتر، خدای افسانه ای هم برود.
حق همسایگی: خیلی دوست داشت مثل خشایارشا بشود که به یونان حمله کرد، برای همین زیاد درباره او میخواند.
یادگاریها: آلبر کامو نمایشنامه ای به نام او دارد که در آن جا داستان هیولا شدن کالیگولا به طرز رقتانگیزی روایت شده.
نرون/ دوره فرمانروایی: 54 تا 68
60 کلمه: متواضع ترین شخصیت تاریخ که اصلا خود شیفته نبود! اصلا مردم را مجبور نمیکرد تئاترهایش را تماشا کنند بدون این که حق تکان خوردن داشته باشند! اصلا ورزشکارها مجبور نبودند در مسابقات المپیک به او ببازند! و اصلا هم روم را آتش نزد تا با دیدنش بتواند آواز غمناک بخواند! اصلا هم موقع مرگ نگفت: «آه! دنیا چه هنرمندی را از دست داد!»
حق همسایگی: سال 63 نرون ارمنستان را داد به ایران، به شرطی که حاکم ایرانی آن، تاجش را برود از نرون بگیرد!
یادگاریها: نرون در70 فیلم و کارتون، سینماییترین سزار تاریخ است (حمید لولایی یادتان هست که میگفت «اوسمارکوس، نکوب؟» به علاوه نرم افزار nreo برای رایت هم به اسم اوست!
تراژان/ دوره فرمانروایی: 98 تا 117
60 کلمه: سرنوشت این امپراتور روم، نمونه خوبی برای لزوم تربیت و الگوسازی و پخش کارتون مناسب برای کودکان است. این بنده خدا، از بس که دوست داشت مثل اسکندر مقدونی هی نق بزند که من هم باید بروم شرق را بگیرم. وقتی هم که گرفت، به بابل (با بابل مازندران اشتباه نشود!) که رسید، مثل همان اسکندر مرد.
حق همسایگی: تراژان سال 114 به ایران حمله کرد و تا تیسفون هم آمد اما جاهایی که گرفته بود شلوغ شد و مجبور شد راه رفته را برگردد و آخرش هم مرد.
یادگاریها: اسم تراژان الان فقط توی رومانی استفاده میشود. مثلا اسم رئیس جمهور فعلی این کشور تراژان بسسکو است.
60 کلمه: سرنوشت این امپراتور روم، نمونه خوبی برای لزوم تربیت و الگوسازی و پخش کارتون مناسب برای کودکان است. این بنده خدا، از بس که دوست داشت مثل اسکندر مقدونی هی نق بزند که من هم باید بروم شرق را بگیرم. وقتی هم که گرفت، به بابل (با بابل مازندران اشتباه نشود!) که رسید، مثل همان اسکندر مرد.
حق همسایگی: تراژان سال 114 به ایران حمله کرد و تا تیسفون هم آمد اما جاهایی که گرفته بود شلوغ شد و مجبور شد راه رفته را برگردد و آخرش هم مرد.
یادگاریها: اسم تراژان الان فقط توی رومانی استفاده میشود. مثلا اسم رئیس جمهور فعلی این کشور تراژان بسسکو است.
هادریان/ دوره فرمانروایی: 117 تا 138
60 کلمه: ظاهرا فقط در ایران حلال زاده به داییاش میرود. چون هادریان که در اصل و نسبش هیچ حرفی نبوده (مگر شما بخواهید حرف در بیاورید!) برخلاف تراژان فیلسوف و باسواد و باخدا بود، مسیحیها را آزاد گذاشت، شوالیهها را دور خودش جمع کرد، با همسایهها صلح کرد، شعر میگفت، ساز میزد، سفر میکرد، ریش پر پشت و توپی هم داشت.
حق همسایگی: اولش سنا میخواست دوباره به ایران حمله کند اما هادریان توانست حالیشان بکند که ایران قبلا شش بار دخلشان را آورده و جنگ جیز است.
یادگاریها: هادریان زیاد به سفر میرفت و به تمام امپراتوری سرکشی میکرد. پس اختراع ایده «سفرهای استانی» را باید به اسم او زد.
مارک اورلیوس/ دوره فرمانروایی: 161 تا 180
60 کلمه: هادریان او را بزرگترین فیلسوف روم میدانست، او هم هادریان را. استاد در رسالههایش میگوید جهان بهترین شکل ممکن را دارد و آدم باید آدم باشد و نباید جهان را تغییر بدهد بلکه باید خودش را با طبیعت وفق بدهد اما ایشان خودشان در 22 سال سلطنت فقط چهار سال را بدون جنگ گذراند و مدام سرگرم به امر مهم تغییر جهان بود.
حق همسایگی: از آن 21 سال جنگی که عوض شد، جناب فیلسوف 12 سالش را با ایرانیها جنگید. منتها هیچ کدامش جنگ مهمی از آب در نیامد.
یادگاریها: او دو رساله فلسفی دارد: «رویاها» و «درباره خودم» (یا «تفکرات») که هر دو به فارسی ترجمه شده.
60 کلمه: هادریان او را بزرگترین فیلسوف روم میدانست، او هم هادریان را. استاد در رسالههایش میگوید جهان بهترین شکل ممکن را دارد و آدم باید آدم باشد و نباید جهان را تغییر بدهد بلکه باید خودش را با طبیعت وفق بدهد اما ایشان خودشان در 22 سال سلطنت فقط چهار سال را بدون جنگ گذراند و مدام سرگرم به امر مهم تغییر جهان بود.
حق همسایگی: از آن 21 سال جنگی که عوض شد، جناب فیلسوف 12 سالش را با ایرانیها جنگید. منتها هیچ کدامش جنگ مهمی از آب در نیامد.
یادگاریها: او دو رساله فلسفی دارد: «رویاها» و «درباره خودم» (یا «تفکرات») که هر دو به فارسی ترجمه شده.
کومودوس/ دوره فرمانروایی: 180 تا192
60 کلمه: اولین سزاری که در زمان فرمانروایی پدرش به دنیا آمد، چیز گندی از آب در آمد. مورخان درباره او نوشته اند که وجودش از هر زلزله، سیل و یا طاعونی برای روم بدتر بوده! او مسابقات گلادیاتوری را که پدرش ممنوع کرده بود دوباره راه انداخت و سعی خودش را کرد تا به درجه کالیگولایی برسد که موفق هم شد. او به «عصر طلایی» روم پایان داد.
حق همسایگی: کلا درجبهه غرب و با ساکسونها جنگید و فرصت نکرد کاری به کار ما داشته باشد.
یادگاریها: فیلم «گلادیاتور» ریدلی اسکات که یکی دو تا غلط تاریخی دارد، مثل نحوه مرگ کومودوس و بابایش و دیگر این که کومودوس در اصلا ریش داشت.
60 کلمه: اولین سزاری که در زمان فرمانروایی پدرش به دنیا آمد، چیز گندی از آب در آمد. مورخان درباره او نوشته اند که وجودش از هر زلزله، سیل و یا طاعونی برای روم بدتر بوده! او مسابقات گلادیاتوری را که پدرش ممنوع کرده بود دوباره راه انداخت و سعی خودش را کرد تا به درجه کالیگولایی برسد که موفق هم شد. او به «عصر طلایی» روم پایان داد.
حق همسایگی: کلا درجبهه غرب و با ساکسونها جنگید و فرصت نکرد کاری به کار ما داشته باشد.
یادگاریها: فیلم «گلادیاتور» ریدلی اسکات که یکی دو تا غلط تاریخی دارد، مثل نحوه مرگ کومودوس و بابایش و دیگر این که کومودوس در اصلا ریش داشت.
کاراکلا / دوره فرمانروایی: 198 تا217
60 کلمه: شما از آدمی که برای رسیدن به امپراتوری، بزند سر داداش خودش را توی بغل مادرش بیخ تا بیخ ببرد چه انتظاری دارید؟ درباره او نوشته اند که کلا «دشمن نوع بشر» بود. او برای اولین بار لژیونهای نظامی را وارد شهر روم کرد و تمام رومیها را برده خودش اعلام کرد.
حق همسایگی: کاراکلا از راه خواستگاری وارد شد. دختر اردوان پنجم (آخرین شاه اشکانی) را خواستگاری کرد و در مجلس عروسی ریختند همه مهمانها را کشتند. فقط خود اردوان توانست فرار کند که با یک سپاه بزرگ توی نصیبین ریخت سر خانواده داماد.
یادگاریها: یک حمام عمومی توی روم.
فیلیپ عرب/ دوره فرمانروایی: 244 تا 249
60 کلمه: بله، درست خواندید. این امپراتور روم عرب بوده. اولش برده ای از سوریه بود که گوردین نامی او را خرید، او هم با پاچه خواری خودش را ملیجک اربابش کرد، طوری که گوردین فیلیپ را (که اولش هم یک اسم عربی داشت) پسر خوانده اش کرد. زد و گوردین امپراتور شد. فیلیپ شد همه کاره. وقتی هم گوردین کشته شد، فیلیپ شد امپراتور.
حق همسایگی: گوردین که گفتیم کشته شد، توی جنگ با شاپور اول ساسانی کشته شد. فیلیپ 400 کیلومتر مرز را برد آن طرف تر و راضی به غرامت شد تا شاپور بی خیال شود.
یادگاریها: امروزه تصویر فیلیپ عرب روی اسکناس 100 پوندی سوریه هست.
60 کلمه: بله، درست خواندید. این امپراتور روم عرب بوده. اولش برده ای از سوریه بود که گوردین نامی او را خرید، او هم با پاچه خواری خودش را ملیجک اربابش کرد، طوری که گوردین فیلیپ را (که اولش هم یک اسم عربی داشت) پسر خوانده اش کرد. زد و گوردین امپراتور شد. فیلیپ شد همه کاره. وقتی هم گوردین کشته شد، فیلیپ شد امپراتور.
حق همسایگی: گوردین که گفتیم کشته شد، توی جنگ با شاپور اول ساسانی کشته شد. فیلیپ 400 کیلومتر مرز را برد آن طرف تر و راضی به غرامت شد تا شاپور بی خیال شود.
یادگاریها: امروزه تصویر فیلیپ عرب روی اسکناس 100 پوندی سوریه هست.
داکیوس/ دوره فرمانروایی: 249 تا 251
60 کلمه: هر چی جلوی همسایهها و غریبهها ضعیف بود (و آخرش هم در جنگ با گوتها کشته شد) عوضش توی خانه و شهر و امپراتوری گردن کلفتی میکرد و مسیحیها را اذیت میکرد. مورخان گفتهاند حکومتش «غیر قانونی» بود (یعنی چی، ما هم نمیدانیم!) و سابقه سیاسی نداشته. کلا آدم ضایعی بود.
حق همسایگی: او هم غرامت سالیانه مورد توافق فیلیپ عرب را میداد و دم نمیزد.
یادگاریها: قصه قرآنی اصحاب کهف در زمان او اتفاق افتاد. داکیوس به عربی میشود «دقیانوس» که در انواع و اقسام ضرب المثلها کاربرد دارد. در «مردان آنجلس» آقا سلحشور هم بود.
60 کلمه: هر چی جلوی همسایهها و غریبهها ضعیف بود (و آخرش هم در جنگ با گوتها کشته شد) عوضش توی خانه و شهر و امپراتوری گردن کلفتی میکرد و مسیحیها را اذیت میکرد. مورخان گفتهاند حکومتش «غیر قانونی» بود (یعنی چی، ما هم نمیدانیم!) و سابقه سیاسی نداشته. کلا آدم ضایعی بود.
حق همسایگی: او هم غرامت سالیانه مورد توافق فیلیپ عرب را میداد و دم نمیزد.
یادگاریها: قصه قرآنی اصحاب کهف در زمان او اتفاق افتاد. داکیوس به عربی میشود «دقیانوس» که در انواع و اقسام ضرب المثلها کاربرد دارد. در «مردان آنجلس» آقا سلحشور هم بود.
والریان/ دوره فرمانروایی: 253 تا 260
60 کلمه: عاقبت کارهای داکیوس را این بدبخت پس داد. وقتی شاپور حمله کرد و شام را از او گرفت، والریوس هم که بالاخره امپراتور بود، به رغم اصرار فالگیرش به جنگ رفت و در سه سوت اسیر شد. شاپور او و بقیه رومیها را به کار گل گرفت (پل بند در شوشتر از ساختههای آن زمان رومیها در ایران است) و والریوس هم در طویله سلطنتی مرد.
حق همسایگی: امپراتورهای قبلی زده بودند زیر غرامت سالیانه، شاپور تقاصش را از این بابا گرفت.
یادگاریها: شاژور داده صحنه اسارت والریوس را در نقش رستم کرمانشاه کنده اند. به جز این در شوشتر هم حاصل کارگری استاد هنوز برقرار است و باعث حاصلخیزی این شهر.
60 کلمه: عاقبت کارهای داکیوس را این بدبخت پس داد. وقتی شاپور حمله کرد و شام را از او گرفت، والریوس هم که بالاخره امپراتور بود، به رغم اصرار فالگیرش به جنگ رفت و در سه سوت اسیر شد. شاپور او و بقیه رومیها را به کار گل گرفت (پل بند در شوشتر از ساختههای آن زمان رومیها در ایران است) و والریوس هم در طویله سلطنتی مرد.
حق همسایگی: امپراتورهای قبلی زده بودند زیر غرامت سالیانه، شاپور تقاصش را از این بابا گرفت.
یادگاریها: شاژور داده صحنه اسارت والریوس را در نقش رستم کرمانشاه کنده اند. به جز این در شوشتر هم حاصل کارگری استاد هنوز برقرار است و باعث حاصلخیزی این شهر.
گالریوس/ دوره فرمانروایی: 305 تا 311
60 کلمه: ژنرالی که شش سال آخرش را سزار شد. رومیها در وصف دلاوریهای او همچین با افتخار میگویند که از دانوب تا دجله آمد که انگار چی! در حالی که خودمان از کرخه تا رایناش را داریم!
حق همسایگی: سال 298 وقتی نرسی (هفتمین پادشاه ساسانی) داشت با زن و بچه میرفت ارمنستان ییلاق، قشلاق کند به آنها حمله کرد. هم خزینه سلطنتی به باد رفت و هم ملکه. نرسی مجبور شد تن به هر خفتی بدهد، قرار شد دجله، مرز مشترک باشد. کجا؟ بیخ تیسفون، پایتخت.
یادگاریها: گالریوس عقده گشایی کرد و داد نقش سفیران ایرانی را که جلوی پایش زانو زدند، مثل نقش رستم در تسالونیکی یونان کندند.
60 کلمه: ژنرالی که شش سال آخرش را سزار شد. رومیها در وصف دلاوریهای او همچین با افتخار میگویند که از دانوب تا دجله آمد که انگار چی! در حالی که خودمان از کرخه تا رایناش را داریم!
حق همسایگی: سال 298 وقتی نرسی (هفتمین پادشاه ساسانی) داشت با زن و بچه میرفت ارمنستان ییلاق، قشلاق کند به آنها حمله کرد. هم خزینه سلطنتی به باد رفت و هم ملکه. نرسی مجبور شد تن به هر خفتی بدهد، قرار شد دجله، مرز مشترک باشد. کجا؟ بیخ تیسفون، پایتخت.
یادگاریها: گالریوس عقده گشایی کرد و داد نقش سفیران ایرانی را که جلوی پایش زانو زدند، مثل نقش رستم در تسالونیکی یونان کندند.
کنستانتین / دوره فرمانروایی: 306 تا337
60کلمه: معلوم نیست چرا رومیها به مردی که پایتخت را از روم به شهر دیگری (کنستانتینوپل یا قسطنطنیه که امروزه شده استانبول) برد و باعث دو پاره شدن امپراتوری شد لقب «کبیر» داده اند. باز آنها تاریخ خودشان است، نیویورکیها را بگو که مجسمه او را توی شهرشان گذاشته اند. به هر حال، تنها کار او این بود که مسیحیت را دین رسمی کرد.
حق همسایگی: همسایه بی آزاری بود.
یادگاریها: قسطنطنیه را او ساخت. پس هر کدامتان که در امتحان دیکته از این لغت نمره کم آورده اید میتوانید ثوابش را نثار روح استاد بکنید.
60کلمه: معلوم نیست چرا رومیها به مردی که پایتخت را از روم به شهر دیگری (کنستانتینوپل یا قسطنطنیه که امروزه شده استانبول) برد و باعث دو پاره شدن امپراتوری شد لقب «کبیر» داده اند. باز آنها تاریخ خودشان است، نیویورکیها را بگو که مجسمه او را توی شهرشان گذاشته اند. به هر حال، تنها کار او این بود که مسیحیت را دین رسمی کرد.
حق همسایگی: همسایه بی آزاری بود.
یادگاریها: قسطنطنیه را او ساخت. پس هر کدامتان که در امتحان دیکته از این لغت نمره کم آورده اید میتوانید ثوابش را نثار روح استاد بکنید.