08-02-2014، 13:06
تا زمان چنگیزخان، مغولها نه خط نوشتن داشتند و نه قانون مکتوب. آنان طبق آداب، سنتها و تابوهایی که نسل به نسل به آنها میرسید، زندگی میکردند. یکی از این سنتها، ازدواج درون طایفهای را ممنوع میکرد. دیگری مربوط میشد به آداب قربانی کردن حیوانات که همیشه باید بیرون از خانه انجام میشد. پاشیدن خون در داخل خانه، از سوی مغولان که خانههای خود را محافظی در برابر نیروهای بیعت و هرگونه شر میدانستند، نوعی تابو به شمار میرفت. در استپهای مغولستان نه دادگاهی بود، نه قاضی و نه زندانی.
وقتی جرمی نظیر قتل، آدم ربایی و دزدی انجام میگرفت، قربانیان شخصا یا خانواده آنان باید خود بهدنبال اجرای عدالت بر میخاستند. انتقام کشیدن از ستمی که رفته بود، موضوعی بود که باید به طور خصوصی فیصله مییافت. کسانی که دشمن داشتند باید خودشان شخصا با او مقابله میکردند، و این سنتی بود که چنگیزخان از آن پیروی میکرد.
در اوایل قدرت یافتن او، یک شمن پر نفوذ به نام تب تنگری برای اینکه نفوذ بیشتری کسب کند، کوشید میان خان و برادرش نفاق افکند. چنگیزخان موضوع را فهمید و تب تنگری را به خیمه خود دعوت کرد. در آنجا تموجه، برادر جوانتر چنگیز هم حضور داشت. با اشاره چنگیزخان، تموجه و چند تن از همراهانش شمن را بیرون کلبه بر زمین زدند و کمرش را شکستند، سپس او را در همان حالت فلج شده رها کردند تا از گرسنگی و تشنگی تلف شود.
در دورانی که چنگیزخان عنوان فرمانروای جهان را به دست آورد، مجموعهای از قوانین، فرمانها و دستور کارها وضع کرد که به یاسای بزرگ مشهور شد. یاسا به زبان مغولی به معنای قاعده، فرمان و حکم است. یاسا شامل دستورهای خان است و همچنین، رازهای مملکتی که فقط خود خان و مشاوران نزدیک و اعضای خانوادهاش باید بدانند.
به طور سنتی، یاسا بر طومارهایی به خط اویغوری نوشته شده بود و در محل امنی در قصر خان از آن محافظت میشد. نسخه اصلی یاسا هم سرانجام ناپدید شد. هر چند که بعضی از مورخان در وجود نسخه مکتوب اصلی آن شک کردند. تنها نسخههای رونویس شده این قوانین به وسیله مورخان ایرانی، چینی و اروپایی باقی مانده است.
این قوانین شامل همه قبایل مغول میشد. در این قوانین طرز حکومت هر منطقه، وظایف حکمرانان و دیوانیان، مجازات جرمها و حتی چگونگی اداره خانوادهها هم پیشبینی شده بود. احکام فردی که بیلیک خوانده میشدند، بر پایه داوریها و احکام عام و رسمی و به وسیله خود چنگیزخان تعیین میشدند.
در یاسا برای طیف وسیعی از جرمها مجازات مرگ معین شده بود که انعکاسی از خشونت خاستگاه آن بود. جزای دروغ گفتن و به دروغ تهمت زدن مرگ بود. و همچنین مجازات دزدی و شکست تابو، چه در خانه و یا حتی برای رها شدن از یک وضعیت اضطراری مرگ بود. مجازات تجاوز به عنف به زنان همقبیله مرگ بود.
اما همین عمل با بیگانگان نادیده گرفته میشد. برای فرار از این مجازات در میان مردان مغول رایج بود که دست به مبارزه بزنند و شوهران را پیش از آنکه همسرانشان را به چنگ آورند، بکشند.مجازات دزدی معمولا مرگ بود اما مجازات دزدی اسب این بود که از دزد خواسته میشد اسب دزدی را با نه اسب دیگر به صاحبش بازگرداند.اگر دزد این تعداد اسب نداشت، باید فرزندان خود را تسلیم میکرد و اگر فرزند نداشت باید به قتل میرسید. اگر کسی مال دزدی مییافت، باید به جستوجوی صاحبش برمیخاست و عین مال را تحویل میداد.
اگر یابنده در این کار موفق نمیشد، خودش دزد تلقی میشد و محکوم به اعدام میشد. دزدی آدم، ربودن همسران و بچهها از دیرباز بهطور گسترده دامنگیر اجتماع مغولها بود. این وضع دشمنیهای بسیار خونینی برانگیخت و همچنین تعلق بچهها به پدر حقیقی و مسائل مربوط به وراثت آنها به صورت یک سر چشمه همیشگی تنش و جنگ در آمده بود. برای مقابله این مشکل، چنگیزخان مقرر کرد که همه بچهها،- خواه از همسر اول یا از همسران بعدی- از دارایی ارث ببرند.
وقتی جرمی نظیر قتل، آدم ربایی و دزدی انجام میگرفت، قربانیان شخصا یا خانواده آنان باید خود بهدنبال اجرای عدالت بر میخاستند. انتقام کشیدن از ستمی که رفته بود، موضوعی بود که باید به طور خصوصی فیصله مییافت. کسانی که دشمن داشتند باید خودشان شخصا با او مقابله میکردند، و این سنتی بود که چنگیزخان از آن پیروی میکرد.
در اوایل قدرت یافتن او، یک شمن پر نفوذ به نام تب تنگری برای اینکه نفوذ بیشتری کسب کند، کوشید میان خان و برادرش نفاق افکند. چنگیزخان موضوع را فهمید و تب تنگری را به خیمه خود دعوت کرد. در آنجا تموجه، برادر جوانتر چنگیز هم حضور داشت. با اشاره چنگیزخان، تموجه و چند تن از همراهانش شمن را بیرون کلبه بر زمین زدند و کمرش را شکستند، سپس او را در همان حالت فلج شده رها کردند تا از گرسنگی و تشنگی تلف شود.
در دورانی که چنگیزخان عنوان فرمانروای جهان را به دست آورد، مجموعهای از قوانین، فرمانها و دستور کارها وضع کرد که به یاسای بزرگ مشهور شد. یاسا به زبان مغولی به معنای قاعده، فرمان و حکم است. یاسا شامل دستورهای خان است و همچنین، رازهای مملکتی که فقط خود خان و مشاوران نزدیک و اعضای خانوادهاش باید بدانند.
به طور سنتی، یاسا بر طومارهایی به خط اویغوری نوشته شده بود و در محل امنی در قصر خان از آن محافظت میشد. نسخه اصلی یاسا هم سرانجام ناپدید شد. هر چند که بعضی از مورخان در وجود نسخه مکتوب اصلی آن شک کردند. تنها نسخههای رونویس شده این قوانین به وسیله مورخان ایرانی، چینی و اروپایی باقی مانده است.
این قوانین شامل همه قبایل مغول میشد. در این قوانین طرز حکومت هر منطقه، وظایف حکمرانان و دیوانیان، مجازات جرمها و حتی چگونگی اداره خانوادهها هم پیشبینی شده بود. احکام فردی که بیلیک خوانده میشدند، بر پایه داوریها و احکام عام و رسمی و به وسیله خود چنگیزخان تعیین میشدند.
در یاسا برای طیف وسیعی از جرمها مجازات مرگ معین شده بود که انعکاسی از خشونت خاستگاه آن بود. جزای دروغ گفتن و به دروغ تهمت زدن مرگ بود. و همچنین مجازات دزدی و شکست تابو، چه در خانه و یا حتی برای رها شدن از یک وضعیت اضطراری مرگ بود. مجازات تجاوز به عنف به زنان همقبیله مرگ بود.
اما همین عمل با بیگانگان نادیده گرفته میشد. برای فرار از این مجازات در میان مردان مغول رایج بود که دست به مبارزه بزنند و شوهران را پیش از آنکه همسرانشان را به چنگ آورند، بکشند.مجازات دزدی معمولا مرگ بود اما مجازات دزدی اسب این بود که از دزد خواسته میشد اسب دزدی را با نه اسب دیگر به صاحبش بازگرداند.اگر دزد این تعداد اسب نداشت، باید فرزندان خود را تسلیم میکرد و اگر فرزند نداشت باید به قتل میرسید. اگر کسی مال دزدی مییافت، باید به جستوجوی صاحبش برمیخاست و عین مال را تحویل میداد.
اگر یابنده در این کار موفق نمیشد، خودش دزد تلقی میشد و محکوم به اعدام میشد. دزدی آدم، ربودن همسران و بچهها از دیرباز بهطور گسترده دامنگیر اجتماع مغولها بود. این وضع دشمنیهای بسیار خونینی برانگیخت و همچنین تعلق بچهها به پدر حقیقی و مسائل مربوط به وراثت آنها به صورت یک سر چشمه همیشگی تنش و جنگ در آمده بود. برای مقابله این مشکل، چنگیزخان مقرر کرد که همه بچهها،- خواه از همسر اول یا از همسران بعدی- از دارایی ارث ببرند.