14-11-2020، 11:13
ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (به روسی: Владимир Ильич Ленин) معروف به لنین (زاده ۲۲ آوریل ۱۸۷۰ – درگذشته ۲۱ ژانویهٔ ۱۹۲۴) نظریهپرداز مارکسیست و انقلابی کمونیست روسی، رهبر انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و بنیانگذار دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود.
در ولادیمیر یک خرده بورژوای لیبرال و آموزگار ریاضیات، و مادرش دختر یک پزشک آلمانی بود. برای همین، لنین در همه عمر به آلمانیها و طرز فکر آلمانی که کارل مارکس مولود آن بود به دیده اغماض مینگریست و از اشتباهات آنان چشمپوشی میکرد.
لنین پس از فارغالتحصیلی از رشته حقوق در دانشگاه دولتی سن پترزبورگ، با محافل کارگری تماس گرفت و به آنها اصول مارکسیسم را آموخت و یک روزنامه انقلابی انتشار داد. اما بزودی از طرف پلیس تزاری بازداشت و مدت کوتاهی تبعید شد؛ ولی بعداً به دانشگاه بازگشت. یکبار دیگر پلیس تزاری او را بازداشت کرد و این بار به سه سال تبعید در سیبری محکوم شد. ولادمیر اولیانوف دوران تبعید خود را در شوشنسکویه گذراند. در آنجا در خانه یک دهقان ثروتمند زندگی میکرد. او در دوران زندگی در سیبری، نخستین کتاب خود به نام رشد سرمایهداری در روسیه را نوشت.
لنین در دبیرستان شاگرد ممتاز بود و توان استدلال درخشانی داشت؛ ولی همزمان بچهای موذی بود. او در چهارده سالگی به خواندن آثار ممنوعه نویسندگان روسی پرداخت. لنین نوشتههای هگل و کارل فون کلاوزویتس را خواند و نسبت به تشکیلات حزب سوسیال دموکرات آلمان دیدگاه مثبتی پیدا کرد. در واقع او به فرهنگ آلمانی و افکار فلاسفه آن کشور دل بسته بود. در ۱۶ سالگی پدر خود را از دست داد.
لنین نظریه کمونیستی-بلشویکی را بنیان گذاشت و این دیدگاه را به جایی رساند که به انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ انجامید و نخستین حکومت سوسیالیستی جهان را بنیان گذاشت. هستهٔ مرکزی حکومتی که لنین به وجود آورد به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تبدیل شد که به رغم همه مشکلات و موانع دوام آورد. لنین و رهبران کمونیست کشور، روسیه را از جنگ جهانی اول بیرون کشیدند و در جنگ داخلی روسیه پیروز شدند.
لنین در جریان انقلاب ۱۹۰۵ به روسیه بازگشت؛ ولی نتوانست نقش مهمی ایفا کند و پس از شکست نهضت به فنلاند گریخت. اما به شکل خستگیناپذیر به کنش سیاسی ادامه داد. بلشویکهای طرفدار او شبکه زیرزمینی مجهزی در داخل روسیه تشکیل دادند و به ترویج افکار کمونیستی در میان کارگران، سربازان و روشنفکران پرداختند. ولادمیر اولیانوف که دریافته بود که برای دستیابی به انقلابی عظیم به کمک انقلابیون حرفهای نیاز دارد. برای همین به سوئیس رفت تا با گریگوری پلیخانف تبعید شده، دیدار کند. سپس به دیدار دیگر طرفداران اصلاحات سیاسی رفت که در پاریس و برلین زندگی میکردند.
در پاسخ به فراخوان لنین و بلشویکها که شعار «همه قدرت به شوراها» را طرح کرده بودند «کنگره سراسری شوراهای روسیه» با بلشویکها اعلام همبستگی کرد. شورای پتروگراد حاکمیت کشور را به «شورای کمیسرهای خلق» به رهبری لنین واگذار کرد. لنین در جلسه شورا سخنرانی هیجانانگیزی کرد و به عنوان رئیس نخستین دولت سوسیالیستی جهان زمام امور را به دست گرفت. او هدف دولت تازه را «حاکمیت کارگران و دهقانان» و برپایی نظام سوسیالیستی در روسیه اعلام کرد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
به نظر مخالفان لنین در حزب (منشویکها) زمینههای عینی و ذهنی انقلاب در روسیه فراهم نبود. در برابر آنها لنین معتقد بود که «انقلابیون حرفهای» وظیفه دارند که تودههای زحمتکش را برای کسب قدرت با توسل به «قهر انقلابی» آماده کنند. مخالفت بلشویکها با کادرهای قدیمی حزب (منشویکها)، نخست به رقابت، و سرانجام به دشمنی تا انشعاب کامل از حزب در سال ۱۹۱۲ انجامید. این بزرگترین انشعاب در جنبش سوسیالیستی روسیه بود که پیامدهای زیادی برای ادامه تئوری و عمل انقلابی در این کشور به دنبال داشت.
در ولادیمیر یک خرده بورژوای لیبرال و آموزگار ریاضیات، و مادرش دختر یک پزشک آلمانی بود. برای همین، لنین در همه عمر به آلمانیها و طرز فکر آلمانی که کارل مارکس مولود آن بود به دیده اغماض مینگریست و از اشتباهات آنان چشمپوشی میکرد.
لنین پس از فارغالتحصیلی از رشته حقوق در دانشگاه دولتی سن پترزبورگ، با محافل کارگری تماس گرفت و به آنها اصول مارکسیسم را آموخت و یک روزنامه انقلابی انتشار داد. اما بزودی از طرف پلیس تزاری بازداشت و مدت کوتاهی تبعید شد؛ ولی بعداً به دانشگاه بازگشت. یکبار دیگر پلیس تزاری او را بازداشت کرد و این بار به سه سال تبعید در سیبری محکوم شد. ولادمیر اولیانوف دوران تبعید خود را در شوشنسکویه گذراند. در آنجا در خانه یک دهقان ثروتمند زندگی میکرد. او در دوران زندگی در سیبری، نخستین کتاب خود به نام رشد سرمایهداری در روسیه را نوشت.
لنین در دبیرستان شاگرد ممتاز بود و توان استدلال درخشانی داشت؛ ولی همزمان بچهای موذی بود. او در چهارده سالگی به خواندن آثار ممنوعه نویسندگان روسی پرداخت. لنین نوشتههای هگل و کارل فون کلاوزویتس را خواند و نسبت به تشکیلات حزب سوسیال دموکرات آلمان دیدگاه مثبتی پیدا کرد. در واقع او به فرهنگ آلمانی و افکار فلاسفه آن کشور دل بسته بود. در ۱۶ سالگی پدر خود را از دست داد.
لنین نظریه کمونیستی-بلشویکی را بنیان گذاشت و این دیدگاه را به جایی رساند که به انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ انجامید و نخستین حکومت سوسیالیستی جهان را بنیان گذاشت. هستهٔ مرکزی حکومتی که لنین به وجود آورد به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تبدیل شد که به رغم همه مشکلات و موانع دوام آورد. لنین و رهبران کمونیست کشور، روسیه را از جنگ جهانی اول بیرون کشیدند و در جنگ داخلی روسیه پیروز شدند.
لنین در جریان انقلاب ۱۹۰۵ به روسیه بازگشت؛ ولی نتوانست نقش مهمی ایفا کند و پس از شکست نهضت به فنلاند گریخت. اما به شکل خستگیناپذیر به کنش سیاسی ادامه داد. بلشویکهای طرفدار او شبکه زیرزمینی مجهزی در داخل روسیه تشکیل دادند و به ترویج افکار کمونیستی در میان کارگران، سربازان و روشنفکران پرداختند. ولادمیر اولیانوف که دریافته بود که برای دستیابی به انقلابی عظیم به کمک انقلابیون حرفهای نیاز دارد. برای همین به سوئیس رفت تا با گریگوری پلیخانف تبعید شده، دیدار کند. سپس به دیدار دیگر طرفداران اصلاحات سیاسی رفت که در پاریس و برلین زندگی میکردند.
در پاسخ به فراخوان لنین و بلشویکها که شعار «همه قدرت به شوراها» را طرح کرده بودند «کنگره سراسری شوراهای روسیه» با بلشویکها اعلام همبستگی کرد. شورای پتروگراد حاکمیت کشور را به «شورای کمیسرهای خلق» به رهبری لنین واگذار کرد. لنین در جلسه شورا سخنرانی هیجانانگیزی کرد و به عنوان رئیس نخستین دولت سوسیالیستی جهان زمام امور را به دست گرفت. او هدف دولت تازه را «حاکمیت کارگران و دهقانان» و برپایی نظام سوسیالیستی در روسیه اعلام کرد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

به نظر مخالفان لنین در حزب (منشویکها) زمینههای عینی و ذهنی انقلاب در روسیه فراهم نبود. در برابر آنها لنین معتقد بود که «انقلابیون حرفهای» وظیفه دارند که تودههای زحمتکش را برای کسب قدرت با توسل به «قهر انقلابی» آماده کنند. مخالفت بلشویکها با کادرهای قدیمی حزب (منشویکها)، نخست به رقابت، و سرانجام به دشمنی تا انشعاب کامل از حزب در سال ۱۹۱۲ انجامید. این بزرگترین انشعاب در جنبش سوسیالیستی روسیه بود که پیامدهای زیادی برای ادامه تئوری و عمل انقلابی در این کشور به دنبال داشت.