جملاتی عـــــــاشقانه و غمگین و گریه آور......... : - ((

[الهه تنها]

میرود و من
پشتش آب
نمیریزم
وقتی هوای رفتن دارد
دریا را هم
به پایش بریزی
بر نمی گردد ….!





ﻣـﻦ ﺩﺭ ﺣـﺪِّ ﺗـﻮ ﻧـﺒـﻮﺩﻡ …
ﺩﺭﺣﺪِّ ﺗـﻮﻫـﻤـﻮﻧـﺎﯾـﯽ ﺑـﻮﺩﻥ ﮐﻩ ﺍِﻣـﺮﻭﺯ ﺑـﺎ ﺗـﻮ ﺑـﻮﺩﻥﻓـﺮﺩﺍ ﺑـﺎ ﺭِﻓـﯿـﻘـﺎﺕ..






به سراغ من اگر میائی تند و آهسته چه فرقی دارد…
تو به هر جور دلت خواست بیا
مثل سهراب دگر جنس تنهائی من چینی نیست.
که ترک بر دارد
مثل آهن شده است





با دماغ عملی و زیر ابرو برداشتن نمیشه افتخار "گرگا" بود مشتی ..
تو فقط باعث افتخاره دکتر و آرایشگرتی …











آﺧﺮﯾﻦ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺳﺖ
ﮐﻪ ﭘﯽ ﻣﯽ ﺑﺮﯼ
ﺩﯾﮕﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﯿﺮﺕ ﻭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ…





تـــــمام سیـــگارهای دنیا رو دود کنـــــــی هیچ کس متوجــــــه تنــــهایت نمیشــــه جزء پیرمرد سیگــــار فرووش…!!!





بعد از مدتها مرا دید.گفت چه میکنی؟….گفتم:هیچ.کفر خدایی را میگویم که تو را افرید.