02-06-2015، 15:47
.
من بارها شماره ات را میگیرم
و کسی در گوشم مدام زمزمه میکند :
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است !
و من برایش از تو ، از دلتنگی ها ،
از اشکهای بیصدا و از بی کسی هایم میگویم …
اما او سر حرفش میماند ؛ لعنت به بخت سیاهم !
.
.
.
اشک ها قطره نیستند
بلکه کلماتی هستند که می افتند
فقط بخاطر اینکه پیدا نمیکنند کسی را که معنی این کلمات را بفهمد . . .
.
.
.
ﻭﻗﺘــﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎﻟﺸﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ! ﻻﺯﻣﺶ ﺩﺍﺭﻡ…
ﺍﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻦ برای اوست…
.
.
.
گـاهـی بـرای او
چـیـزهـایـی مـی نـویـسـی
بـعـد پـاک مـی کـنـی . .
پـاک مـی کـنـی . . .
او هـیـچ یـک از حـرف هـای تـو را
نـمی خـوانـد
امـا تـو
تـمـام حـرف هـایـت را گـفـتـه ای . . .
.
.
.
روزهــــــــایـــم عــجیــبـــــــ دلـــگیــــــــرنــد
مــثــــل آن جــمــعــــه ای کــــه تــبــــــــ دارد
بـــــادل مـــــــن کـــمـــی مــــدارا کـــن …
بــــه خــــدا قلــــــــبــــــــــ هـــم عـصـبـــــ دارد !
.
.
.
حـالا کـه میـخـواهـی بـروی
لطفــا قـدمـهـایـتـــ را تنـدتـر بـردار
دلـم را فـرستــاده امـ دنبـالـِـ نخــود سیـــاه . . . !
.
.
.
سراغت را از “قاصدک” که می گیرم
تابی خورده و در دل ابرها گم می شود !
غصه ام می گیرد
می دانم ، شرم دارد از اینکه “خبر” دهد که رفتنت همیشگی بود …
.
.
.
پــــــــــــای رفــتــه را مــیـتــــوان بــرگــردانــد
امـــا
دل رفــتــه را هــرگــز !
.
.
بقیه در ادامه مطلب
.
.
هَــرکه مــی خــواهـی بـــاش
ایـن عادت مُـــشتَــرک انسـانهــاســت
تـــو نیــز ، روزی , ســاعـتی , لـَحظــه ای
احــساس خـواهـی کـرد کـــه . . .
هیــچکـَـس دوسـتت نَــدارد …!
.
.
.
در تمام دارو خانه ها موجود است
نرم کننده موی سر
نرم کننده پوست دست
کاش می شد برای نرم کردن دل تو هم ،
نسخه ای گرفت . . .
.
.
.
در قحطی تو چه دل خوشی دارند !
بیهوده می آیند و می روند این نفسهای من …
.
.
.
دلم تو را ،
فقط و فقط تو را
از میان این همه ضمیر میخواهد ، همین !
و باز هم تو نیستی حالا که باید باشی
و این یعنی ته بدبختی من . . .
.
.
.
نه چای گس فنجانم می چسبد
نه داغی شیر و نه تلخی شکلات !
دیگر هیچ مزه ای به نابی طعم بودنت نخواهد بود . . .
.
.
.
خدایا اونی که تو زندگیمون نیست ،
تو خوابمونم نباشه خواهشا . . .
.
.
.
دلم که گرفته ساز میزنم گاهی برای دلم ، زیر آواز میزنم . . .
دلم که میگیرد نام تو را داد میزنم . . .
دلم که میگیرد گاهی فقط آرام طعنه به احساس میزنم . . .
حالا دلم گرفته . . .
.
.
.
دلگیرم
همانند آن مترسکى که
هر روز باید تمسخر و غار غار خندیدن کلاغ هاى بى احساس را تحمل کند !
.
.
.
همه چیز آرام است
دل من استثناست . . .
.
.
.
خسته ام از دلداری های مجازی ،
دلم شانه های حقیقی میخواهد . . .
.
.
.
دردم ایــــن نـــیـسـت
کـــــه او عــــاشــــق نـــیــسـت ،
دردم ایــــن نــیــسـت
کــــــــه مــعــشـــوق مــن از عــشــق تـهــی اسـت
دردم ایــــــن است
کــــــه بــــا دیـــــدن ایـــــن ســردی هــــا
مـــــن چـــــرا دل بـــســتــم ؟!!
.
.
.
اگــــــــــــر با من راه می آمــــــــــــدی
تمــــــــــــام شهر را جــــــــــــاده میکردم
.
.
.
این روزها
در بـطنِ من
زنی سکته میکند
کــه در هــر نــفـس
زندگی را سخت تپیده است…
تمامِ وجودم قلبی شده که درد میکند
.
.
.
به سادگی رفت و به سادگی بخشیدم
حالا مانده ام چگونه بدون او به سادگی زندگی کنم !
.
.
.
بعضی درد دلها گوش نمی خواهد ،
گوشه ی آغوش می خواهد . . .
.
.
.
اندازه ی یک وقفه ی کوتاه بمان
حتی شده تا نیمه ی این راه بمان
دلتنگ تو بودن به خدا ممکن نیست
نه ، آه نکش ، آه نرو ، آه بمان
.
.
.
میدانم دیگر برای من نیستی
اما دلی که با تو باشد این حرفها را نمیفهمد . . .
.
.
.
یه وقتایی،
یه حرفایی،
چنان آتیشت میزنه
که دوست داری فریاد بزنی،
ولی نمیتونی!
دوست داری اشک بریزی،
ولی نمیتونی!
سایت تفریحی و سرگرمی کوتول
حتی دیگه نفس کشیدنم برات سخت میشه!
تمام وجودت میشه بغضی که نمیترکه،
به این میگن
“درد بی درمون”
.
.
.
بوی فراموشی گرفته ام ، رنگ تنهایی
دلشکستگی ، بغض و خاموشی چیزی نیست
گمانم تاریخ مصرفم گذشته است . . .
من بارها شماره ات را میگیرم
و کسی در گوشم مدام زمزمه میکند :
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است !
و من برایش از تو ، از دلتنگی ها ،
از اشکهای بیصدا و از بی کسی هایم میگویم …
اما او سر حرفش میماند ؛ لعنت به بخت سیاهم !
.
.
.
اشک ها قطره نیستند
بلکه کلماتی هستند که می افتند
فقط بخاطر اینکه پیدا نمیکنند کسی را که معنی این کلمات را بفهمد . . .
.
.
.
ﻭﻗﺘــﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎﻟﺸﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ! ﻻﺯﻣﺶ ﺩﺍﺭﻡ…
ﺍﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻦ برای اوست…
.
.
.
گـاهـی بـرای او
چـیـزهـایـی مـی نـویـسـی
بـعـد پـاک مـی کـنـی . .
پـاک مـی کـنـی . . .
او هـیـچ یـک از حـرف هـای تـو را
نـمی خـوانـد
امـا تـو
تـمـام حـرف هـایـت را گـفـتـه ای . . .
.
.
.
روزهــــــــایـــم عــجیــبـــــــ دلـــگیــــــــرنــد
مــثــــل آن جــمــعــــه ای کــــه تــبــــــــ دارد
بـــــادل مـــــــن کـــمـــی مــــدارا کـــن …
بــــه خــــدا قلــــــــبــــــــــ هـــم عـصـبـــــ دارد !
.
.
.
حـالا کـه میـخـواهـی بـروی
لطفــا قـدمـهـایـتـــ را تنـدتـر بـردار
دلـم را فـرستــاده امـ دنبـالـِـ نخــود سیـــاه . . . !
.
.
.
سراغت را از “قاصدک” که می گیرم
تابی خورده و در دل ابرها گم می شود !
غصه ام می گیرد
می دانم ، شرم دارد از اینکه “خبر” دهد که رفتنت همیشگی بود …
.
.
.
پــــــــــــای رفــتــه را مــیـتــــوان بــرگــردانــد
امـــا
دل رفــتــه را هــرگــز !
.
.
بقیه در ادامه مطلب
.
.
هَــرکه مــی خــواهـی بـــاش
ایـن عادت مُـــشتَــرک انسـانهــاســت
تـــو نیــز ، روزی , ســاعـتی , لـَحظــه ای
احــساس خـواهـی کـرد کـــه . . .
هیــچکـَـس دوسـتت نَــدارد …!
.
.
.
در تمام دارو خانه ها موجود است
نرم کننده موی سر
نرم کننده پوست دست
کاش می شد برای نرم کردن دل تو هم ،
نسخه ای گرفت . . .
.
.
.
در قحطی تو چه دل خوشی دارند !
بیهوده می آیند و می روند این نفسهای من …
.
.
.
دلم تو را ،
فقط و فقط تو را
از میان این همه ضمیر میخواهد ، همین !
و باز هم تو نیستی حالا که باید باشی
و این یعنی ته بدبختی من . . .
.
.
.
نه چای گس فنجانم می چسبد
نه داغی شیر و نه تلخی شکلات !
دیگر هیچ مزه ای به نابی طعم بودنت نخواهد بود . . .
.
.
.
خدایا اونی که تو زندگیمون نیست ،
تو خوابمونم نباشه خواهشا . . .
.
.
.
دلم که گرفته ساز میزنم گاهی برای دلم ، زیر آواز میزنم . . .
دلم که میگیرد نام تو را داد میزنم . . .
دلم که میگیرد گاهی فقط آرام طعنه به احساس میزنم . . .
حالا دلم گرفته . . .
.
.
.
دلگیرم
همانند آن مترسکى که
هر روز باید تمسخر و غار غار خندیدن کلاغ هاى بى احساس را تحمل کند !
.
.
.
همه چیز آرام است
دل من استثناست . . .
.
.
.
خسته ام از دلداری های مجازی ،
دلم شانه های حقیقی میخواهد . . .
.
.
.
دردم ایــــن نـــیـسـت
کـــــه او عــــاشــــق نـــیــسـت ،
دردم ایــــن نــیــسـت
کــــــــه مــعــشـــوق مــن از عــشــق تـهــی اسـت
دردم ایــــــن است
کــــــه بــــا دیـــــدن ایـــــن ســردی هــــا
مـــــن چـــــرا دل بـــســتــم ؟!!
.
.
.
اگــــــــــــر با من راه می آمــــــــــــدی
تمــــــــــــام شهر را جــــــــــــاده میکردم
.
.
.
این روزها
در بـطنِ من
زنی سکته میکند
کــه در هــر نــفـس
زندگی را سخت تپیده است…
تمامِ وجودم قلبی شده که درد میکند
.
.
.
به سادگی رفت و به سادگی بخشیدم
حالا مانده ام چگونه بدون او به سادگی زندگی کنم !
.
.
.
بعضی درد دلها گوش نمی خواهد ،
گوشه ی آغوش می خواهد . . .
.
.
.
اندازه ی یک وقفه ی کوتاه بمان
حتی شده تا نیمه ی این راه بمان
دلتنگ تو بودن به خدا ممکن نیست
نه ، آه نکش ، آه نرو ، آه بمان
.
.
.
میدانم دیگر برای من نیستی
اما دلی که با تو باشد این حرفها را نمیفهمد . . .
.
.
.
یه وقتایی،
یه حرفایی،
چنان آتیشت میزنه
که دوست داری فریاد بزنی،
ولی نمیتونی!
دوست داری اشک بریزی،
ولی نمیتونی!
سایت تفریحی و سرگرمی کوتول
حتی دیگه نفس کشیدنم برات سخت میشه!
تمام وجودت میشه بغضی که نمیترکه،
به این میگن
“درد بی درمون”
.
.
.
بوی فراموشی گرفته ام ، رنگ تنهایی
دلشکستگی ، بغض و خاموشی چیزی نیست
گمانم تاریخ مصرفم گذشته است . . .