امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان نرو این راه رفتن نیست.به قلم:خودم

#7
اینم قسمت سوم

اومدم خونه.رفتم تو اتاق لباسامو عوض کردم و نشستم پای لب تاب .نمی تونستم از فکرش بیرون بیام ولی تصمیم گرفته بودم فراموشش کنم چون کس دیگه ایرو دوست داشت.ولی وقتی یاد حرف مینا می افتادم که میگفت ((از کجا میدونی شاید اونم از تو خوشش اومده باشه))بازم میرفتم تو فکرش
صدای زنگ گوشیم از توی کیفم میومد.یه شماره ناشناس بود اول با هودم فکر کردم شاید مزاحم باشه بهتره برندارم ولی دلم طاقت نیورد و جواب دادم
-الو
-الو سلام شقایق خانم؟
-سلام .شما؟
-فکر کنم منو بشناسید
-به جا نمیارم
-شایان هستم
وای یه لحظه انگار قشنگ توی خواب و رویا بودم.زبونم بند اومده بود نمی تونستم صحبت کنم به زور یه چیزی گفتم
-ااا وای ببخشید نشناختم.حالتون خوبه؟
-ممنون میشه ی جا همدیگرو ببینیم؟
نمی دونستم چی باید بگم گیج و مات مونده بودم هیچی نمی گفتم
-شقایق خانم؟؟
-اااا کار مهمیه؟
-بله
-باشه ولی به شرط اینکه اول شما بگید شماره ی منو از کی گرفتین؟
-شما ساعت 8 بیاین رستوران...بهتون میگم
-باش
-خدانگه دار
-بای
وقتی قطع کردم از شدت خوشحالی گوشیرو کوبدم به دیوارو یه جیغ بلند زدم.مامانم اومد تو اتاق.نمی خواستم فعلا کسی بفهمه
-شقایق چی شده چرا جیغ میزنی؟
-ااا مامانم سوسک دیدم
-خب بذار جارو بیارم جمش کنم
-نه لازم نیست از پنجره فرار کرد
-وای از دست تو
سریع زنگ زدم به مینا
-مینااااااااااااااااا
-گوشم کر شد چرا جیغ می زنی؟
-نمی دونی که چی شده
-چی شده؟
-شایان بهم زنگ زد
-جدی چی گفت؟
-باهام قرار گذاشت
-دیدی گفتم دوست داره
-نمی دونم چی بپوشم
-ببین یه تیپ ساده و زیبا بزن فهمیدی؟
-خب باشه من دیگه باید برم اماده شم کاری نداری؟
-نه خوش بگذره بای
-بابای
نمی دونم چرا اینطوری شده بودم.یعنی به قدری عاشقش شده بودم که وقتی بهم زنگ زد از شدت خوشحالی می خواستم بال در بیارم.رفتم سر کمد یه مانتو ابی کاربنی و یه شال مشکی و شلوار مشکی پوشیدم یه رژ گلبه ای زدم و کفشی مشکیرو پام کردم و اومدم بیرون رفت سر خیابون یه پورشه وایستاده بود شیشرو داد پایین و گفت
-شقایق خانم بفرمایید بالا
شایان بود نمی دونم از کجا ادرس خونه ی مارو میدونست
-ا سلام اقا شایان
سوار شدم نمی دونستم چه جوری خودمو کنترل کنم تا برسیم رستوران.تا 5 دقیقه هیچ حرفی نزدیم تا اینکه من گفتم
-خب حالا میشه بگین شماره ی منو از کی گرفتین؟
-اجازه بدین برسیم رستوران اونجا مفصل باهم صحبت می کنیم
-باشه
بلاخره رسیدیم.شایان میز رزرو کرده بود رفتیم نشستیم.گارسون اومد
-سفارشتون رو بگید
شایان
-چی می خوری؟
-استیک ماهی
-منم همینطور.دوتا استیک ماهی لطفا با نوشابه
-خب حالا میشه بگید شماره ی منو از کی گرفتین؟
-از مینا خانم
با خودم گفتم این مینا دیگه کیه پس وقتی من بهش زنگ زدمو گفتم خودش می دونسته
-خب ادرس خونمون چی؟
-اونم از مینا خانم گرفتم
-خب بگذریم شما بامن کار مهمی داشتین؟
-بله.راستش من یه پسر رکیم هر حرفی تو دلم باشرو می زنم دوست دارم طرف مقابلم هم رک باشه شما دختر رکی هستین؟
-خب اااا.من حرفی رو که لازم می دونم باید بگم میگم
-میشه حرفمو بزنم
واای پاهام داشت می لرزید نمی دونستم چی باید بگم چیکار باید بکنم
-ببب بل بله
-شما عاشق من شدین؟
دلم می خواست یه نفر بود و کمکم میرد.مونده بودم حرف دلمو بزنم یا نه؟
-جوابی ندارین؟
-خب اا راستش خیلی یه دفعه ای شد.مینا راجب من با شما صحبت کرده؟
-ای ی چیزایی گفته
-چی گفته؟
-گفته که شما منو دوست دارین عاشقمین
از یه طرف دوست داشتم زمین دهن وا کنه منو بخوره از طرف دیگه دوست داشتم مینا رو بکشم
-چی؟من کی همچین حرفی زدم؟اگه اینطور بود به خودم شما می گفتم
-یعنی مینا خانم دروغ گفته؟
-معلومه که اره
پاسخ
 سپاس شده توسط بیتا خانومی ، ♥h@di$♥ ، رونیکاا ، دختر اتش ، S*A*H*A*R ، Mσηѕтєя Gιяℓ ، ★~Ѕдула~★ ، hanieyh ، shawkila ، ɱɪɾʌʛє ، Shadow of Death ، پری خانم ، мoвιɴα т


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان نرو این راه رفتن نیست.به قلم:خودم - Mᴏʙɪɴᴀ - 30-10-2013، 22:34

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان