03-10-2013، 15:51
خیلی باحال بود ممنون چرا نوشتی وحشتناک به نظرم داستان رمانتیکی بود اصلا ترس نداشت چطوری وقتی که میخوای دکتر شی شیکم مرده را باز میکنن یکی یکی باید کلیه هرچی که تو شیکمش داره رو برداری یا وقتی میخوای عمل جراحی بکنی این کارارو میکنن اما این جیگر آدم و میداد آدما بخورن پس خودش چی میخورد
راستی اون جایی که هم دست پیره مرده میاد مهسارو ببره میخواست با مهسا چیکار کنه که گفت تو دیگه مال من شدی
اما مهسا کار خوبی کرد و موبایل شوهرشو برداشت .
خیلی باحال بود اصلا نترسیدم رمانتیک بود هرچی بخونم دوباره دوست دارم بخونم.
ممنون اگه عکس داره عکس بذار راستی کنار عنوانت بذار کسایی که میترسن نیان این همه آدم ترسیدن و میگن خونه مام شماله

راستی اون جایی که هم دست پیره مرده میاد مهسارو ببره میخواست با مهسا چیکار کنه که گفت تو دیگه مال من شدی

اما مهسا کار خوبی کرد و موبایل شوهرشو برداشت .
خیلی باحال بود اصلا نترسیدم رمانتیک بود هرچی بخونم دوباره دوست دارم بخونم.
ممنون اگه عکس داره عکس بذار راستی کنار عنوانت بذار کسایی که میترسن نیان این همه آدم ترسیدن و میگن خونه مام شماله