25-04-2013، 18:37
دزد دریایی بعد از ۳ سال میره توی یه رستوران پیش دوست قدیمیش ….
دوستش خوشحال میشه و میبینه که دزد دریایی یه دست و یه پا نداره و جای اونا چوب گذاشته …
ازش میپرسه پات چی شده ؟؟
دزد دریایی میگه : هیچی رفتیم توی یه کشتی حمله کنیم بهشون یهو با توپ بهمون شلیک کردن پای منم قطع شد به جاش چوب گذاشتم …
میپرسه دستت چی شد ؟؟
میگه : هیچی رفتیم توی یه کشتی دیگه اونجا هم جنگ با شمشیر بود یکی از پشت زد دستمو قطع کرد به جاش چوب گذاشتم …
میگه چشمت چی شده ؟ چرا چشم بند گذاشتی ؟؟؟
گفت : این چشمم کور شده. دوستش پرسید چرا ؟؟؟
گفت : هیچی رفته بودم توی آب. روی آب خوابیده بودم که یه پرنده اومد … توی چشمم
یارو گفت : با خراب کاری پرنده کور شدی ؟؟؟
دزد دریایی گفت : نه … اون موقع تازه دستم قطع شده بود خواستم چشممو تمیز کنم کور شدم ….
دوستش خوشحال میشه و میبینه که دزد دریایی یه دست و یه پا نداره و جای اونا چوب گذاشته …
ازش میپرسه پات چی شده ؟؟
دزد دریایی میگه : هیچی رفتیم توی یه کشتی حمله کنیم بهشون یهو با توپ بهمون شلیک کردن پای منم قطع شد به جاش چوب گذاشتم …
میپرسه دستت چی شد ؟؟
میگه : هیچی رفتیم توی یه کشتی دیگه اونجا هم جنگ با شمشیر بود یکی از پشت زد دستمو قطع کرد به جاش چوب گذاشتم …
میگه چشمت چی شده ؟ چرا چشم بند گذاشتی ؟؟؟
گفت : این چشمم کور شده. دوستش پرسید چرا ؟؟؟
گفت : هیچی رفته بودم توی آب. روی آب خوابیده بودم که یه پرنده اومد … توی چشمم
یارو گفت : با خراب کاری پرنده کور شدی ؟؟؟
دزد دریایی گفت : نه … اون موقع تازه دستم قطع شده بود خواستم چشممو تمیز کنم کور شدم ….