امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

عاقبت خیانت در رفاقت(توصیه میکنم بخونین و نظر بدین)

#1
دو نفر به اسم محمود و مسعود باهم رفاقتي ديرينه داشتن، تا جايي كه مردم فكر ميكردن اين دو نفر باهم برادرند. روزي روزگاري مسعود نقشه گنجي رو به محمود نشان داد و با هم تصميم گرفتن كه به دنبال گنج برن. يك روز محمود و مسعود از خانواده شان خداحافظي كردن و رفتن. محمود نقشه اي در سر داشت كه وقتي به گنج دست پيدا كرد مسعود رو از سر راهش برداره و اونو بكشه. بعد از چند روز سختي به گنج رسيدند. و محمود طبق نقشه اي كه در سر داشت مسعود رو كشت و گنج رو برداشت و به خانه اش برگشت.

با آن گنج زندگي اش از اين رو به آن رو شد. ولي زن مسعود كه فهميده بود مسعود به دست محمود كشته شد با نا اميدي به شهر مهاجرت كرد و بعد از ادامه تحصيل در يك بيمارستاني به پرستاري مشغول شد. بعد از چند سال كه آبها از آسياب افتاد محمود به دليل بيماري به بيمارستان شهر ميره و اونجا بستري ميشه اتفاقا زن مسعود هم توي همون بيمارستان كار ميكرد كه يكدفعه ديد محمود توي يكي از اتاقها بستري هست.

رفت توي اتاق و مطمئن شد كه اوني كه بستري هست همون كسي هست كه شوهرش را كشت. اينجا بود كه زن مسعود به فكر انتقام افتاد. از اتاق بيرون رفت و يك سرنگ را پر بنزين كرد و آمد خودش را پرستار كشيك معرفي كرد و سرنگ پر از بنزين را در بدن محمود خالي كرد.

بعد از چند ثانيه حال محمود بد شد و عرق ميكرد در اين لحظه زن مسعود خودش رو معرفي كرد و به محمود گفت تو بودي كه همسرم رو كشتي و حالا من انتقام همسرم رو ازت گرفتم و در بدنت بنزين تزريق كردم. در اين لحظه محمود از روي تخت پايين اومد زن مسعود فرار كرد و محمود به دنبالش مي دويد و با چاقويي كه در دست داشت ميخواست زن مسعود رو هم بكشه. زن مسعود بعد از پايين رفتن پله ها به بمبست رسيد و ديگه راه فرار نداشت، محمود از راه رسيد و با چاقويي كه در دست داشت زن مسعود رو تهديد به مرگ كرد، زن مسعود كه ديگه راه فرار نداشت تسليم شد و روي زانو هايش افتاد و به محمود گفت منو بكش!

محمود نامرد هم دستان خود رو بالا برد و ميخواست چاقو را در قلب زن مسعود فرو كند، زن مسعود چشمان خود را بست و محمود دستان خود را رها كرد ولي ناگهان در فاصله بسيار كم از قلب آن زن، محمود از حركت ايستاد. زن مسعود چشمان خود را باز كرد و ديد كه محمود از حركت ايستاد و چاقو هم در دستانش هست. ازش پرسيد كه چرا نميزني؟ محمود گفت: بنزينم تموم شد........
دوسال وهشت ماهه که کنارهمیم Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط maynaz90 ، ...Sara SHZ... ، .ali. ، ~SoLTaN~ ، (nasim) ، pink devil ، Armina ، Fariba S ، marry ، alone girl ، EMINEM2 ، ps3000 ، Magical Girl ، pegiti ، گل پری ، ♥anika♥ ، armitalove ، Bahador1 ، love 2012 ، ZUSE ، paniz ، mohammadreza... ، *larmes de Feu* ، fat.k ، maede yaghobi ، W O L F ، nanaz13 ، FrOzen あHeArt ، eli-77 ، تراختور ، aCrimoniouSs ، black devil ، baran.T ، pegi pm ، ghazal.k ، mandi ، atena1 ، _VaMPiRe_ ، parya2 ، المیرا باحاله ، noghre ، saraaslani ، N LOVE A ، ♥ Sky Princess♥ ، orkideh ، حسین ا ، fati sheyton ، sa1993 ، hani eh ، Tina.t.t ، GHASEM ، سوری193 ، T A R A ، Amir BF ، sjmmc ، دخمل ، سایه 72 ، 777yeganeh ، آرامش ، مهسا خانم ، DARK.H ، azary ، 1378alireza ، * Exceptional girl * ، Mไ∫∫ ∫MΘKξЯ ، MissLone ، *devil black* ، nilo0far ، **یــــــــــــــــــــاس** ، eri 5 ، فری جون ، feletcher ، leyli ، funy ، trip top ، NIMA168 ، sasa. ، عليرضا1 ، Anahita.N ، * AMIR* ، پيشي ي ملوس ، arooos ، NiMa2021
آگهی
#2
Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grinخوب سر کارمون گذاشتی!!!!!!!
آنان که با زندگی میسازند زندگی را میبازند
پاسخ
 سپاس شده توسط خانوم گل ، Armina ، marry ، Bahador1
#3
ایول خیلی باحالیHeart
عاقبت خیانت در رفاقت(توصیه میکنم بخونین و نظر بدین) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط خانوم گل ، Bahador1
#4
خوب ضد حال زدي ماهرخ جوووون! UndecidedUndecidedBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinTongueTongueTongue
گاه نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم تا از حال آنکه روحم با اوست آگاه شوم
این بار که دلتنگی را بهانه کردم ،فردا را چه کنم ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط خانوم گل ، Bahador1 ، PEGAAH
#5
ممنووووووون عشقم خیلی باحال بودHeart
من اینجا، بس دلم تنگ استو هر سازی که می بینم، بدآهنگ است
بیا، رهتوشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان «هر کجا»، آیا همین رنگ است؟

"مهدی اخوان ثالث"
پاسخ
 سپاس شده توسط خانوم گل ، Bahador1
#6
دمت گرم باحال بود.
صداقت نخستین فصل دفتر دانایی است . ((تامس جفرسن))
پاسخ
 سپاس شده توسط خانوم گل ، Bahador1
#7
تازه داشتم یاد خودم و رفقام میوفتادم که بنزینم تموم شد

چرا سر کار گذاشتی؟
پاسخ
 سپاس شده توسط *larmes de Feu* ، * Exceptional girl *
#8
maro bash ba kia shodim 72 milion
Angel
kalbim 4 mevsimHeart[/size][/font][/color][/b][/i]
پاسخ
 سپاس شده توسط *larmes de Feu* ، * Exceptional girl *
#9
مرررررررررررررسي خيلي باحال بود
در دنیــــــــــــایی كـــــــــه پسران هـو*س خودرا




ودختـــــــــران احـــــــــســـــــاس* احمقــــــانه ی خود را




عــــــــشــــــق می خوانند




مــــن همان ساكــت باشـم ـ بهتــــــر است
پاسخ
 سپاس شده توسط Bahador1
#10
DodgyDodgyDodgyDodgyDodgyDodgy
باحال بودBig Grin
عاقبت خیانت در رفاقت(توصیه میکنم بخونین و نظر بدین) 1عاقبت خیانت در رفاقت(توصیه میکنم بخونین و نظر بدین) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط * Exceptional girl * ، خانوم گل


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  ده توصیه یک فیلسوف افسرده
Heart بیو غمگین.رفاقت.خدا
  روشهای تقلب 1 ... بیاین بخونین شاید بدردتون خورد
Tongue یه لحظه بیایین یک جواب بدین
  به نظرتون پسر خیانت کرده یا دختر
  راز جذب شدن دختر ها به پسر های سوسول و ......!!!!؟؟؟حتما بخونین.
  من به ماه تولدم افتخار میکنم
Rainbow من ب جنسیتم افتخار میکنم…..!! (لطفا همه بیاین)
  سوتی هاتونو لو بدین خخخ
Heart مهر ماهیا وقتش که خودی نشون بدین

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان