ارسالها: 1,182
موضوعها: 174
تاریخ عضویت: Oct 2011
سپاس ها 3647
سپاس شده 8151 بار در 1391 ارسال
حالت من: هیچ کدام
من نمیگم مطالعم زیاده.
من اصلا کتاب تاریخی جز کتاب درسیم کتابی مطالعه نمیکنم.
دوسال وهشت ماهه که کنارهمیم
ارسالها: 6,369
موضوعها: 362
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 47972
سپاس شده 49571 بار در 15655 ارسال
حالت من: هیچ کدام
اقای اورمان این شما هستی که با خوندن یک کتاب از یک نویسنده که مدرکش در مورد تاریخ نیست (ناصر پورپیرار) منحرف شدی.
نترس. تاریخ دان های ایرانی و خارجی از من و تو با سواد ترن. میګی نه؟؟؟ یک بار سفر کن به یک کشوری مانند المان یا انګلیس یک بخش کتاب های تاریخ مدرسه هاشون مربوط به تاریخ خاورمیانه هست که تاریخ ایران باستان هم توش بسیار زیاد هست. خیلی راحت میشه فهمید که تاریخشناسان بسیار زیادی از جهان اتفاق دیدګاه دارن.
چرا نمیری چند تا مستند دوبله شده و یا زیر نویس شده مربوط به تاریخ باستان ایران بخری؟؟؟ چرا نمیری چند تا کتاب تاریخ باستان ایران رو بخری؟؟؟
خون ما رو کثیف نکن.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب
درباره گذشته و حال داشته باشی، راههای ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!
ارسالها: 6,369
موضوعها: 362
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 47972
سپاس شده 49571 بار در 15655 ارسال
حالت من: هیچ کدام
سینا جان باور کن همه چیز توی اینترنت نیست. شما که کتاب در مورد تاریخ چین و جنګ جهانی دوم زیاد خوندی برو چند تا کتاب که حتما نشریاتش و نویسنده هاش با هم فرق داشته باشن بخر. من انقدر از این چیز ها خوندم که حد نداره. ولی از اون جا که من معمولا کتاب ها رو از کسی قرض میکنم نامشون رو دقیق یادم نیست. ولی شایان چند تا کتاب در این مورد ها داره که خیلی هم کمال و خوب هست. باید ازش بپرسم.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب
درباره گذشته و حال داشته باشی، راههای ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!
ارسالها: 6,369
موضوعها: 362
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 47972
سپاس شده 49571 بار در 15655 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ای بابا.
من این متن رو توی یکی از کتاب های تاریخ دیدم. نوشته کسی به نام کاووسی بود اګر اشتباه نکنم. از نشریه ققنوس. ولی دقیق نمی دونم. اګر کتابش رو جایی دیدم که به احتمال زیاد چند وقت دیګه جورش میکنم بهتون میګم که مطمین باشید. اون کتاب ګفته بود که این داستان رو بر حساب یک روایت که روی یک کتیبه بزرګ چسبیده به یکی از معبد ها نوشتن.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب
درباره گذشته و حال داشته باشی، راههای ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!
ارسالها: 269
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2012
سپاس ها 51
سپاس شده 179 بار در 100 ارسال
حالت من: هیچ کدام
هر وقت پیدا کردی اسم کتاب و کتیبرو هم بگو
مرسی
ارسالها: 3,187
موضوعها: 184
تاریخ عضویت: Feb 2012
سپاس ها 3349
سپاس شده 7870 بار در 2436 ارسال
حالت من: هیچ کدام
البته اون اقوام وحشی سر کورش را بریدند ورئیس قبیله آنها که یک زن بود سر کورش را درون سطل خون کرد وگفت:تو که تشنه خون بودی بخور(زیراپسر آن زن در درگیری باکورش به هلاکت رسید که پسرش فرد جنایتکاری بود.جسد کورش به همت داریوش به ایران آوردند وجسد بی سرش اکنون در پاسارگاد است .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا
ثبت نام کنید یا
وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
"دختر و افسر مرزی"
((...زنده باد صلح بین المللی,مرگ بر جنگ افروزان...))
استالین_آخرین سخنرانی سال 1952
عضو گروه تاریخ انجمن
ارسالها: 6,369
موضوعها: 362
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 47972
سپاس شده 49571 بار در 15655 ارسال
حالت من: هیچ کدام
اورمان جان احتمالا زیاد این داستان مربوط به یکی از سنګ نوشته های روی یکی از سخره های اطراف تخته جمشید است مربوط است.(اسم اون سنګ نوشته رو نمی دونم) ولی تا اون جا که من فهمیدم تاکنون این سنګه نوشته خیلی خلاصه تر از این داستان است که من این جا قرار دادم. خیلی خیلی خلاصه تر. و نمی ودنم بقیه این داستان از کجا امده.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب
درباره گذشته و حال داشته باشی، راههای ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!