18-02-2019، 12:53
من به دنیای خودم
یک شبه مدیون شدم
اون برات ساخته شد
منم که ویرون شدم
تو که لیلا نبودی
من چرا مجنون شدم
کو ، لیلای من کو
کوله ی خاطراتت
سنگینِ میدونم
من پای رویاهامون تا ابد میمونم
همه ی شهرو میگردم
بلند بلند میخونم
کو ، لیلای من کو
بغض زبونمو بریده
اما باید مرد باشم
چند نفرو نابود کنم
که مثلِ تو سرد باشم
همه دیدن خودم نخواستم
اونی که بد کرد باشم
حقِ من این نبود
اسیر این درد باشم
من به دنیای خودم
یک شبه مدیون شدم
اون برات ساخته شد
منم که ویرون شدم
تو که لیلا نبودی
من چرا مجنون شدم
کو ، لیلای من کو
از امروز به فردا راه من جداست
دیگه مهم نی لیلای من کجاست
رد شدیم تو برف و بارون
تو ابر و باد از خاطراتِ خوب و بد
که امرو تلخِ هر دوتاش
مثل پرگار دوره خودت گشتی
خودت اومدی خودت رفتی
رفتی به همه گفتی که
الکی شده بد بین
نگفتی نگفتی که زیاده دورت فردین
تو مرامتون محبت نی
فکره منم از سرت میپره
بعده دو پیک تلخی
مارو بگو چقدر رو تو فکر کردیم
هرکیو میدیدم تو دلم میگفتم
تو بهتری ولی تو هیچ موقع
نفهمیدی چی تو دلِ منِ
هیچ موقع نفهمیدی چی توو سره من بود
همیشه به شادی و لبت خندون
خداحافظ لیلای من میبوسمت از دور
بغض زبونمو بریده
اما باید مرد باشم
چند نفرو نابود کنم
که مثلِ تو سرد باشم
همه دیدن خودم نخواستم
اونی که بد کرد باشم
حقِ من این نبود
اسیر این درد باشم