17-02-2019، 12:59
[کروس]
من یه روانیم
که از شهر بریدم
به شب رو آوردمو
عاشق تاریکیم
من یه روانیم
که از شهر بریدم
به شب رو آوردمو
عاشق تاریکیم
[ورس یک]
ولی حال من کاملا خوبه
تو جیبام همیشه سیگارم بوده
پولامم تو جیبم جا نمی شده
تو فکرم جوین تو بانکای سوئیس
مشکل من آدمای ضعیف
همونی که کل روز و کپیده
ناله می کنه از اینکه نریده
رنگ زندگیش هست سیاه و تیره
آره آره
اونی که فرداش گره خورده به درداش
فقط اشک تو چشماش
فقط یأس تو حرفاش
آخرم آخرم آخرم می مونه سرباز
بسه ترسیدن
بسه کم دیدن
بسه لرزیدن
من از امروز غول زندگیمم
غول زندگیتم
من از امروز غول زندگیمم
غول زندگیتم
من از امروز غول زندگیتم
من مانستر زندگیتم
من مانستر زندگیتم
[کروس]
من یه روانیم
که از شهر بریدم
به شب رو آوردمو
عاشق تاریکیم
من یه روانیم
که از شهر بریدم
به شب رو آوردمو
عاشق تاریکیم
[ورس دو]
من نه الماسم نه ستاره بودم
عاشق این شهر حتی با این همه دودم
شروع کردم أ زیر صفر آره
ناامید نشدم حتی وقتی پاره بودم
کسی که میتونست کمکم کنه
پیداش کردم جلوی آینه
خیلی ساله تمرین کردم
نوشتم خوندم تا بگی آ اینه
وقتی میگن نمیشه من وحشی تر میشم
سریع تر میشم
أ زمین پرت میشم
اوج میگیرم میرم بالا میرسم ب آسمونو
پیدا کنم خورشید و کشف میکنم راز نورو
که بتونم بیشتر بدرخشم
ها
دنیا منو کنه باورش
زندگی افتاد به دست و پام
من شدم آره غول آخرش