22-06-2017، 12:54
این داستان واقعیه و اتفاق افتاده پس ......
لطفاً کلشو بخونید تا سر در بیارید
معرفی شخصیت ها:
(محمد(خودم
ریحانه
آرش
آرزو
مقدمه:
خونه ی ما سه طبقس.بالاترینش ماییم.دومی مادر بزرگمه.سومی هم خالیه و به حیاط راه داره
خونمون قدیمیه و پارسال یه تیکه 10*50 گچ از سقفش افتاد.یه جاییش هم تا آجر معلومه.مغازه ی عموم هم به انباری راه داره که به طبقه اول و حیاط وصله
خودم عاشق ماوراأطبیعه ام
جوجه دارم
آکواریوم هم دارم
(!داستان(آخیش:
بخش اول
یه روز بچه های فامیل جمع بودیم و میگفتیم و میخندیدیم که به این فکر افتادیم که کلید گاوصندوق عمومو رو پیدا کنیم.جوجه ها هم در حیاط بودن و ریحانه مسئول مراقبت از اونا بود.من درحال گشتن با کتابی مواجه شدم.اینقدر خاک خورده بود که با فوت نمیرفت و با دست پاکش کردم.عنوانش این بود:راز هایـ
صدای جیغ ریحانه بلند شد.سراسیمه کتابو انداختم و رفتیم ببینیم چرا جیغ زده.گفت :ولی من جیغ نزدم.
رفتیم پشت بام خونه و دیدیم که جوجه ها اونجان!رفتیم حیاط،بودن! رفتیم بالا،نبودن! پایین رفتیم نبودن! عرق سردی رو تنم نشست.هوا هی سنگین میشد و سنگین تر....
به ازای هر 5 سپاس یه جدید میزارم
لطفاً کلشو بخونید تا سر در بیارید
معرفی شخصیت ها:
(محمد(خودم
ریحانه
آرش
آرزو
مقدمه:
خونه ی ما سه طبقس.بالاترینش ماییم.دومی مادر بزرگمه.سومی هم خالیه و به حیاط راه داره
خونمون قدیمیه و پارسال یه تیکه 10*50 گچ از سقفش افتاد.یه جاییش هم تا آجر معلومه.مغازه ی عموم هم به انباری راه داره که به طبقه اول و حیاط وصله
خودم عاشق ماوراأطبیعه ام
جوجه دارم
آکواریوم هم دارم
(!داستان(آخیش:
بخش اول
یه روز بچه های فامیل جمع بودیم و میگفتیم و میخندیدیم که به این فکر افتادیم که کلید گاوصندوق عمومو رو پیدا کنیم.جوجه ها هم در حیاط بودن و ریحانه مسئول مراقبت از اونا بود.من درحال گشتن با کتابی مواجه شدم.اینقدر خاک خورده بود که با فوت نمیرفت و با دست پاکش کردم.عنوانش این بود:راز هایـ
صدای جیغ ریحانه بلند شد.سراسیمه کتابو انداختم و رفتیم ببینیم چرا جیغ زده.گفت :ولی من جیغ نزدم.
رفتیم پشت بام خونه و دیدیم که جوجه ها اونجان!رفتیم حیاط،بودن! رفتیم بالا،نبودن! پایین رفتیم نبودن! عرق سردی رو تنم نشست.هوا هی سنگین میشد و سنگین تر....
به ازای هر 5 سپاس یه جدید میزارم