انجمن های تخصصی  فلش خور
داستان ترسناک من و بچه های فامیل - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67)
+---- موضوع: داستان ترسناک من و بچه های فامیل (/showthread.php?tid=265931)



داستان ترسناک من و بچه های فامیل - mohammad_shams - 22-06-2017

این داستان واقعیه و اتفاق افتاده پس ......‏
لطفاً کلشو بخونید تا سر در بیارید
معرفی شخصیت ها:
(محمد(خودم
ریحانه
آرش
آرزو
مقدمه:
خونه ی ما سه طبقس.بالاترینش ماییم.دومی مادر بزرگمه.سومی هم خالیه و به حیاط راه داره
خونمون قدیمیه و پارسال یه تیکه 10*50 گچ از سقفش افتاد.یه جاییش هم  تا آجر معلومه.مغازه ی عموم هم  به انباری راه داره که  به طبقه اول و حیاط وصله
خودم عاشق ماوراأطبیعه ام
جوجه دارم
آکواریوم هم دارم
(!داستان(آخیش:
بخش اول
یه روز بچه های فامیل جمع بودیم و میگفتیم و میخندیدیم که به این فکر افتادیم که کلید گاوصندوق عمومو  رو پیدا کنیم.جوجه ها هم در حیاط بودن و ریحانه مسئول مراقبت از اونا بود.من درحال گشتن با کتابی مواجه شدم.اینقدر خاک خورده بود که با فوت نمیرفت و با دست پاکش کردم.عنوانش این بود:راز هایـ
صدای جیغ ریحانه بلند شد.سراسیمه کتابو انداختم و رفتیم ببینیم چرا جیغ زده.گفت :ولی من جیغ نزدم.
رفتیم پشت بام خونه و دیدیم که جوجه ها اونجان!رفتیم حیاط،بودن! رفتیم بالا،نبودن! پایین رفتیم نبودن! عرق سردی رو تنم نشست.هوا هی سنگین میشد  و سنگین تر....‏
به ازای هر 5 سپاس یه جدید میزارم


RE: داستان ترسناک من و بچه های فامیل - DarkLight - 30-07-2017

کاش همشو میذاشتی الان که خودت نیستی


RE: داستان ترسناک من و بچه های فامیل - آهن سرد - 31-07-2017

بزار بزار تو کف نزار :|


RE: داستان ترسناک من و بچه های فامیل - لاله ناز - 06-08-2017

بقیش هم بزار لطفا


RE: داستان ترسناک من و بچه های فامیل - مهدی1381 - 07-08-2017

یا بقیشو بزار یا گزارش مسخره تا کامل نباشه کسی سپاس نمیده واسه چهار تا خط که هیچی از نمیفهمیم سپاس بدیم


RE: داستان ترسناک من و بچه های فامیل - ایرانی666 - 07-08-2017

مسخره نکن بقیشو بزار


RE: داستان ترسناک من و بچه های فامیل - تنهاااا - 07-08-2017

خب بقیشوبزار.