سوتی های جالب حتما ببینید

[shayanm95]

خیلی باحال بود

[leba3ekhaki]

خییییییلی قشنگ و با حال!!

[leba3ekhaki]

خیلی قشنگ بود ولی کم

[mehrasa2012]

جالب بود بقیشم بذار لطفا

[N LOVE A]

خو بزار دیگه اااااااااااااااااااااااهههههههههههههههههههههههههههههه:cool:

[تکنا]

--------------------------------------------------------------------------------
سوتی های جالب حتما ببینید - mohamad66 - 01-17-2012 01:57 PM


--------------------------------------------------------------------------------
البته ببخشید کمه یه عالمه دیگه بود آپلود نمی شد


--------------------------------------------------------------------------------
RE: سوتی های جالب حتما ببینید - bibak k2 - 01-17-2012 03:10 PM




--------------------------------------------------------------------------------
RE: سوتی های جالب حتما ببینید - mohamad66 - 01-17-2012 05:25 PM

وای چه قدر سپاس گرفتم این گل برای شما





--------------------------------------------------------------------------------
اخه سوتی در چه حد؟بیا تو از دست ندی!!!!! - M LOVE M - 02-26-2012 09:22 PM

در صورتیکه قادر به دیدن عکسها نیستید اینجا را کلیک کنید

اوایل ترم بود.صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. چون عجله داشتم بجای 5000 تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون.
سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از دخترای آس و خوشگل کلاس جلو نشسته یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: کرایه ی خانم رو هم حساب کنید دختره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه ... اجازه بدین خودم حساب میکنم و این حرفا منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادمو کوتاه نمی اومدم می گفتم به خدا اگه بزارم تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده همه شم میدیدم نیشِ راننده بازه خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم، بعدش گفت : چطوره با این پونصدی کرایه ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟
یهو انگار فلج شدم.آخه پول دیگه ای نداشتم الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشی تابلوُ که دیدم خانم خوشگله کرایه ی جفتمونو حساب کرد ولی از خنده داشت میترکید :| داشت گریه ام می گرفت که اس.ام.اس داد و گفت: پیش میاد عزیزم ناراحت نباش موافقی ناهارو با هم بخوریم؟ حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو "مستضعف" سیو کرده .. !!!

اگر از مطلبم خوشتون اومد لطفا سپاس بزنید


--------------------------------------------------------------------------------
RE: اخه سوتی در چه حد؟بیا تو از دست ندی!!!!! - hossein. - 02-26-2012 09:27 PM

واقعا خیلی زایه شدی.آخییییییی اشکال نداره دیگه درس بگیر پول هر چی داری بزار جیب نزار تو کشو که دیگه انقدر بد زایه نشی


--------------------------------------------------------------------------------
RE: اخه سوتی در چه حد؟بیا تو از دست ندی!!!!! - علی20 - 02-26-2012 09:36 PM













حالکردی



--------------------------------------------------------------------------------
سوتی های مردم - فاط - 07-31-2012 10:46 PM

رفتم میوه فروشی ، اومدم حرفه ای بازی دربیارم که بهم جنس نندازه ، اشاره کردم به میوه ها و گفتم آقا دوکیلو از این شافتالو ها بدین ازون رسیده هاشا!
فروشنده بربر نگام کرد و گفت شلیل میخوای ؟
منم که دیدم گاف دادم ،خودمو نباختم و گفتم اوا آره اسمش یادم رفت . آره دو کیلو از همین شلیلا بدین!
فروشنده هه گفت اونا هلو ان شلیل نداریم!!!!!

دراز کشیده بودم و جلو تلویزیون خوابم برد ... وقتی بیدار شدم دیدم یه نفر داره از بالای پام رد میشه... از شلوارش فهمیدم داداشمه ... یه زیر پایی باحال زدمش و با مخ خورد زمین ...
یه قهقهه ترکوندم و در حال خنده اومدم یه تیکه هم بهش بندازم که یهو دیدم یارو داییمه ...
داییم چپ چپ نیگام کرد و خیلی خونسرد گفت : عـــــوضی ...

ترم پیش بود منتظر استاد بودیم . نمیشناختمش .
یه پسره اومد تو کلاس .. یه ساعت مچی ظریف دستش بود
گفتم :
داداش این ساعتا مردونشم خیلی قشنگه ها !
بعد زدم پشتش ها ها ها
گفت :
مهدی خانی هستم . استادتون. بفرمایین بشینین




سر یکی از امتحانای تستی اواخر امتحان یهو 6-7 نفر تو سالن بلند شدن برن برگه شونو بدن، این باعث شد یه کم صدا بشه، همه داشتن از این صدا سوءاستفاده میکردن و از هم جوابا رو میپرسیدن بعد یهو همهمه به طور تصاعدی زیاد شد و 2-3 نفر دیگه هم پاشدن برن برگه بدن، یکی داشت از کنار من رد میشد بهش گفتم 8 چی میشه؟ 8 چی میشه؟ ... جواب نداد و داشت میرفت، (پیش خودم گفتم چه آدم انیه هااااااااااا ! خب بگو دیگه، حالا شاید نشنیده ...) رسید کنارم که رد شه گوشۀ پیرهنشو آروم کشیدم دوباره گفتم 8 چی میشه؟ 8 چی میشه؟
برگشت بهم یه لبخند ژوکند تحویل داد و رفت!
کلی پیش خودم از دستش شاکی شدم که ای بابا خودتو گوز نکن دیگه بدبخت عقده ای خب میگفتی دیگه ...
بعد از تموم شدن همهمه دیدم هنوز داره بین صندلیا میچرخه، برگه هم دستش نبود!
بعد چند دقیقه که دوباره از کنارم رد شد یه نگاه عاقل اندر صفیه بهم کرد، جفتمون خنده مون گرفت!
... ولی خدایش دمش گرم، مراقب ! باحالی بود !!! ...

اگه تکراری نبود بگین بقیشم بذارم براتون


--------------------------------------------------------------------------------
RE: سوتی های مردم - leyli - 07-31-2012 11:13 PM

بذار لطفا


--------------------------------------------------------------------------------
RE: سوتی های مردم - ZUSE - 08-01-2012 12:26 AM

bezar


--------------------------------------------------------------------------------
RE: سوتی های مردم - raha8919 - 08-01-2012 12:38 AM

تو اعترافات صميمانه گاف ها بنويس

[mahedi]

در صورتیکه قادر به دیدن عکسها نیستید اینجا را کلیک کنید

اوایل ترم بود.صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. چون عجله داشتم بجای 5000 تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون.
سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از دخترای آس و خوشگل کلاس جلو نشسته یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: کرایه ی خانم رو هم حساب کنید دختره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه ... اجازه بدین خودم حساب میکنم و این حرفا منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادمو کوتاه نمی اومدم می گفتم به خدا اگه بزارم تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده همه شم میدیدم نیشِ راننده بازه خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم، بعدش گفت : چطوره با این پونصدی کرایه ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟
یهو انگار فلج شدم.آخه پول دیگه ای نداشتم الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشی تابلوُ که دیدم خانم خوشگله کرایه ی جفتمونو حساب کرد ولی از خنده داشت میترکید :| داشت گریه ام می گرفت که اس.ام.اس داد و گفت: پیش میاد عزیزم ناراحت نباش موافقی ناهارو با هم بخوریم؟ حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو "مستضعف" سیو کرده .. !!!

اگر از مطلبم خوشتون اومد لطفا سپاس بزنید

باید بعد ان که ماجراها تموم شد یه نهار بعد نهار اون دعوتش می کردی که مستضعف سیوت نکنه :cool::cool::cool::cool:

[چشمک]

از دخترا یاد بگیرید که صداشونم درنمیاد

[Niloo_SelStan]

مرسي واقعا ممنون

[*Nafas*]

این محل چسباندن ادامس خیلی باحال بود