ارسالها: 19
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
سپاس ها 11
سپاس شده 13 بار در 9 ارسال
حالت من: هیچ کدام
من توي فوتبال به داوار گفتم خواهر
ارسالها: 581
موضوعها: 7
تاریخ عضویت: Dec 2014
سپاس ها 1591
سپاس شده 681 بار در 407 ارسال
حالت من: هیچ کدام
دوستم اومد بکه کهیر زدم گفت کپک زدم . سر کلاس ادبیات معلم هم بد اخلاق تا میتونستیم خندیدم ولی خدایی چیزی نگفت بهمون چون خودشم داشت میخندید
ارسالها: 16
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2014
سپاس ها 34
سپاس شده 21 بار در 12 ارسال
حالت من: هیچ کدام
سوتــــی؟؟؟ زیاد
خصوصا جلوی پسرا
یه بار داشتم با پسر عمه هام حکم می زدم...بی بی رو انداخته بودن می خواستم ببینم شاه ندارن
گفتم:«شاش کو؟؟؟»
هیچی دیگه مضحکه خاص و عام شدیم
.
.
یکی دیگه
فامیلمون چهار تا بچه دارن دو تا کوچولو دو تا بزرگ...اسماشونو قاطی کرده بودم
می خواستم بگم کسری(پسر کوچیکه)
گفتم محمد (پسر بزرگه) چقد نـــازه
هیچی دیگه پسر 20 ساله تا چند ماه ولم نمی کرد
ارسالها: 1,580
موضوعها: 579
تاریخ عضویت: Jul 2014
سپاس ها 3787
سپاس شده 4751 بار در 2287 ارسال
حالت من: هیچ کدام
تآلآر سوتیکده وجود دآره (.. )
ارسالها: 80
موضوعها: 11
تاریخ عضویت: Feb 2014
سپاس ها 687
سپاس شده 990 بار در 335 ارسال
حالت من:
اره یکبار مامانم دوپاکت بزگ شرینی گرفته بود که یکییش برای خودمون باشه یکییشم ببریم خونه عموم اینا که مثلا زشت دست خالیبریم
وقتی مامانم رفت شرینی خریدواومد خونه خیلی من ودادشم گشنمون بود یکی از پاکتهای شرینیرابازکردیم وچنتا شرینی خوردیم بعدش درپاکتاگذاشتیم ورفتیم اماده شدیم رفتیم سوارماشین شدیم منتظرمامان وبابام هیچی مامانم پاکت شرینی گرفت بود دستش اورد توماشین داد دستهمنخلاصه اقارفتیم مهمونیو شرینی خودمونا بازکردن گرفتن جلومون من ومامان وداداشم گفتیم خیلی ممنون تازه خوردیم وهیچکدوم برنداشتیم گذشت تافردا صبحش که مامانم رفت سریخچال تا به داداشم شرینی بدهگفتوااای پاکته که شما بازش کرده بودید اشتباه بردیم برای عمو اینا ووااااای خیییلی افتضاح بود جالبم اینهکهشرینی جلوم گرفتن گفتم خیلی ممنون تازه خوردم حالا فکرمیکنن تو ماشین مابازش کردیم خوردیمش خیلیسوتی افتضاحی بود چون خونه عموم پر مهمون بود واوناهم حتما فهمیده بودن که پاکت دست خوردست وااای بااینکه بعد مامانم بهشون گفت ومعذرت خواهیکرد تایکمدت اصلا هروقت میرفتم خونه ی عموم ازخندهروده بر میشدم
روزگار عجیب عجیب درگردشه مواظب حرفامون باشیم
ارسالها: 387
موضوعها: 14
تاریخ عضویت: Feb 2014
سپاس ها 1348
سپاس شده 353 بار در 178 ارسال
حالت من: هیچ کدام
آقا من 12 سالم بود چاه توالت رو منفجر کردم ابرو ها و موهام و موژه هام سوختن شانس آوردم بدتر نشد آخه اینا در اومدن
خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها-یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خال کن
((کوروش بزرگ))