13-12-2014، 22:20
Took a deep breath in the mirror
در اینه یه نفس عمیق کشیدم
He didn't like it when I wore high heels
وقتی کفش پاشنه بلند میپوشیدم ,خوشش نمیومد
But I do
اما من خوشم میاد
Turn the lock and put my headphones on
در رو قفل میکنم و هدفونم رو روی گوشم میذارم
He always said he didn't get this song
اون همیشه میگفت که این اهنگ رو نمیفهمه
But I do, I do
اما من میفهمم ,میفهمم
Walked in expecting you'd be late
راه افتادم و انتظار داشتم که دیر کنی
But you got here early and you stand and waved
اما زود اینجا رسیدی و وایستادی و دست تکون دادی
I walked to you
به طرفت راه افتادم
You pull my chair out and help me in
صندلیمو عقب کشیدی و کمکم کردی بشینم
And you don't know how nice that is
و تو نمیدونی که این چه قدر خوبه
But I do
اما من میدونم
And you throw your head back laughing
و تو در حالی که میخندی سرت رو به عقب میبری
Like a little kid
مثه یه بچه ی کوچولو
I think it's strange that you think I'm funny cause
فکر میکنم این عجیبه که تو فکر کنی من با مزه ام
He never did
اون هیج وقت فکر نمیکرد
I've been spending the last 8 months
Thinking all love ever does
من 8 ماه گذشته رو صرف فکر کردن به این کردم , که همه ی کارایی که عشق میکنه
Is break and burn and end
شکستن و سوزوندن و پایان دادنه
But on a Wednesday in a café
ولی در یه روز 4 شنبه توی کافی شاپ
I watched it begin again
اون رو دیدم که دوباره شروع شد
You said you never met one girl who
تو گفتی که هیچ وقت دختری رو ندیده بودی که
Had as many James Taylor records as you
به اندازه ی تو اهنگای جیمز تیلور (یه خوانندست) رو داشته باشه
But I do
اما من دارم
We tell stories and you don't know why
ما داستان هایی تعریف کردیم و تو نمیدونی چرا
I'm coming off a little shy
من دارم یه ذره خجالتی میشم
But I do
اما من میدونم
And you throw your head back laughing
و تو در حالی که میخندی سرت رو عقب میندازی
Like a little kid
مثه یه بچه ی کوچولو
I think it's strange that you think I'm funny cause
قکر میکنم این عجیبه که تو فکر کنی من با مزه ام
He never did
اون هیج وقت فکر نمیکرد
I've been spending the last 8 months
Thinking all love ever does
من 8 ماه گذشته رو صرف فکر کردن بهاین کردم که همه ی کارایی که عشق میکنه
Is break and burn and end
شکستن و سوزوندن و پایان دادنه
But on a Wednesday in a café
ولی در یه روز 4 شنبه توی کافی شاپ
I watched it begin again
اون رو دیدم که دوباره شروع شد
And we walked down the block, to my car
و ما از خونه , به طرف ماشینم , قدم زدیم (راه افتادیم)
And I almost brought him up
و من تقریبا" اون رو مطح کرده بودم
But you started to talk about the movies
That your family watches every single Christmas
اما تو شروع کردی به حرف زدن درباره ی فیلم هایی که خانوادت هر کریسمس میبینین
And I want to talk about that
و من میخوام در باره ی اون حرف بزنم
And for the first time
و برای اولین بار
What's passed is past
چیزی که گذشته , گذشته
And you throw your head back laughing
و تو در حالی که میخندی سرت رو به عقب میبری
Like a little kid
مثه یه بچه ی کوچولو
I think it's strange that you think I'm funny cause
قکر میکنم این عجیبه که تو فکر کنی من با مزه ام
He never did
اون هیج وقت فکر نمیکرد
I've been spending the last 8 months
Thinking all love ever does
من 8 ماه گذشته رو صرف فکر کردن بهاین کردم که همه ی کارایی که عشق میکنه
Is break and burn and end
شکستن و سوزوندن و پایان دادنه
But on a Wednesday in a café
ولی در یه روز 4 شنبه توی کافی شاپ
I watched it begin again
اون رو دیدم که دوباره شروع شد
But on a Wednesday in a café
ولی در یه روز 4 شنبه توی کافی شاپ
I watched it begin again
اون رو دیدم که دوباره شروع شد
I watched it begin again
اون رو دیدم که دوباره شروع شد
در اینه یه نفس عمیق کشیدم
He didn't like it when I wore high heels
وقتی کفش پاشنه بلند میپوشیدم ,خوشش نمیومد
But I do
اما من خوشم میاد
Turn the lock and put my headphones on
در رو قفل میکنم و هدفونم رو روی گوشم میذارم
He always said he didn't get this song
اون همیشه میگفت که این اهنگ رو نمیفهمه
But I do, I do
اما من میفهمم ,میفهمم
Walked in expecting you'd be late
راه افتادم و انتظار داشتم که دیر کنی
But you got here early and you stand and waved
اما زود اینجا رسیدی و وایستادی و دست تکون دادی
I walked to you
به طرفت راه افتادم
You pull my chair out and help me in
صندلیمو عقب کشیدی و کمکم کردی بشینم
And you don't know how nice that is
و تو نمیدونی که این چه قدر خوبه
But I do
اما من میدونم
And you throw your head back laughing
و تو در حالی که میخندی سرت رو به عقب میبری
Like a little kid
مثه یه بچه ی کوچولو
I think it's strange that you think I'm funny cause
فکر میکنم این عجیبه که تو فکر کنی من با مزه ام
He never did
اون هیج وقت فکر نمیکرد
I've been spending the last 8 months
Thinking all love ever does
من 8 ماه گذشته رو صرف فکر کردن به این کردم , که همه ی کارایی که عشق میکنه
Is break and burn and end
شکستن و سوزوندن و پایان دادنه
But on a Wednesday in a café
ولی در یه روز 4 شنبه توی کافی شاپ
I watched it begin again
اون رو دیدم که دوباره شروع شد
You said you never met one girl who
تو گفتی که هیچ وقت دختری رو ندیده بودی که
Had as many James Taylor records as you
به اندازه ی تو اهنگای جیمز تیلور (یه خوانندست) رو داشته باشه
But I do
اما من دارم
We tell stories and you don't know why
ما داستان هایی تعریف کردیم و تو نمیدونی چرا
I'm coming off a little shy
من دارم یه ذره خجالتی میشم
But I do
اما من میدونم
And you throw your head back laughing
و تو در حالی که میخندی سرت رو عقب میندازی
Like a little kid
مثه یه بچه ی کوچولو
I think it's strange that you think I'm funny cause
قکر میکنم این عجیبه که تو فکر کنی من با مزه ام
He never did
اون هیج وقت فکر نمیکرد
I've been spending the last 8 months
Thinking all love ever does
من 8 ماه گذشته رو صرف فکر کردن بهاین کردم که همه ی کارایی که عشق میکنه
Is break and burn and end
شکستن و سوزوندن و پایان دادنه
But on a Wednesday in a café
ولی در یه روز 4 شنبه توی کافی شاپ
I watched it begin again
اون رو دیدم که دوباره شروع شد
And we walked down the block, to my car
و ما از خونه , به طرف ماشینم , قدم زدیم (راه افتادیم)
And I almost brought him up
و من تقریبا" اون رو مطح کرده بودم
But you started to talk about the movies
That your family watches every single Christmas
اما تو شروع کردی به حرف زدن درباره ی فیلم هایی که خانوادت هر کریسمس میبینین
And I want to talk about that
و من میخوام در باره ی اون حرف بزنم
And for the first time
و برای اولین بار
What's passed is past
چیزی که گذشته , گذشته
And you throw your head back laughing
و تو در حالی که میخندی سرت رو به عقب میبری
Like a little kid
مثه یه بچه ی کوچولو
I think it's strange that you think I'm funny cause
قکر میکنم این عجیبه که تو فکر کنی من با مزه ام
He never did
اون هیج وقت فکر نمیکرد
I've been spending the last 8 months
Thinking all love ever does
من 8 ماه گذشته رو صرف فکر کردن بهاین کردم که همه ی کارایی که عشق میکنه
Is break and burn and end
شکستن و سوزوندن و پایان دادنه
But on a Wednesday in a café
ولی در یه روز 4 شنبه توی کافی شاپ
I watched it begin again
اون رو دیدم که دوباره شروع شد
But on a Wednesday in a café
ولی در یه روز 4 شنبه توی کافی شاپ
I watched it begin again
اون رو دیدم که دوباره شروع شد
I watched it begin again
اون رو دیدم که دوباره شروع شد