امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جهان اسلام قربانی آرمان عدل

#1
Smile 
این مذهب ـ که جوان ترین مذاهب دنیاست ـ فقهی ایجاد کرده که حس عدالت خواهی میلیون ها مردمی که زیر آسمان های سوزان آسیا و آفریقا و چند هزار نفر دیگر را که در کشورهای آمریکا زیست می کنند، اقناع می نماید... حالا موقع آن رسیده که دیگر خودمان را در دنیا تنها قومی ندانیم که عدالت را دوست می دارد یا معنای عدالت را می فهمد، زیرا کشورهای اسلامی در سیستم قانونی خود، رسیدن به این مقصد را نصب العین خود قرار داده اند. (رابرت هوگارت جکسون، دادستان اسبق دیوان کشور ممالک متحده آمریکا، مقدمه بر کتاب «حقوق در اسلام»)


جکسون حتی از این هم فراتر می رود و عدالت در آمریکا را در مقایسه با عدالت اسلامی زیر سؤال می برد. او معتقد است قانون در آمریکا فقط تماس محدودی با اجرای وظایف اخلاقی دارد، یعنی یک شخص آمریکایی در همان حال که ممکن است یک فرد مطیع قانون باشد، ممکن است از حیث اخلاقی فردی پست و فاسد باشد، ولی عکس آن، در قوانین اسلامی، سرچشمه و منبع قانون، اراده خداست؛ اراده ای که به رسول او محمد(ص) مکشوف و عیان گردیده است. این قانون و این اراده الهی، تمام مؤمنان را جامعه واحدی می شناسد. همچنین به عقیده جکسون نمی توان تئوری ها و نظریات سیاسی یا قضایی را از تعلیمات پیامبر تفکیک کرد؛ تعلیماتی که طرز رفتار را نسبت به اصول مذهبی و طرز زندگی شخصی، اجتماعی و سیاسی همه را تعیین می کند.


این تصویری از مساله حقوق بشر در اسلام است که از نگاه یک سیاستمدار غربی بیان شده و طبعاً تنها قطره ای از دریای اصول و قوانین اجتماعی اسلام است که اگر بدرستی درک و اجرا شود می تواند به خلق جهانی دیگرگونه از نظر حقوق انسانی و عدالت اجتماعی بینجامد. منظور از درک و اجرای درست، تأکید و تکیه بر اسلام نابی است که پیراسته از شائبه نفسانیت باشد. یعنی تبری جستن از اسلام وارونه و ظالمانه ای که این روزها نمونه روشن و آشکار آن را می توان در تروریست های تکفیری منطقه مشاهده کرد. اسلامی که از قرآن کریم فقط تفسیری غلط را می شناسد و بر تکرار مکرر آن اصرار می ورزد. آن هم نه حتی با تفسیر به رأی، که با تفسیر به نفس که محتاج اقامه دلیل و برهان هم نیست.


اسلام، آیینی است که نه تنها به حقوق مدنی انسان ها که به کرامت ذاتی بنی آدم معتقد است. یعنی مرتبه ای بالاتر از حقوق مدنی که ابتنایش فقط به قانون و قاعده ناگزیر بشری نیست، بلکه بازگشت دارد به مزیت ذاتی مخلوقات انسانی فارغ از اقتضائات زندگی مدنی و روابط اجتماعی. از میان متفکران اسلامی، شهید مطهری که به حقوق فطری و طبیعی انسان از منظر دین مبین اسلام باور دارد، در مسیر دفاع از کرامت ذاتی انسان حتی به تبیین و اثبات برخی حقوق قبل از ایمان پرداخته، با این استدلال که هر استعداد طبیعی مبنای یک حق طبیعی است و یک سند طبیعی برای آن به شمار می آید مثلاً فرزند انسان حق درس خواندن و مدرسه رفتن را دارد، اما بچه گوسفند چنین حقی ندارد، چرا؟ چون استعداد درس خواندن و دانا شدن در فرزند انسان هست اما در گوسفند نیست و دستگاه خلقت این سند طلبکاری را در وجود انسان قرار داده و در وجود گوسفند قرار نداده است، چنین است حق فکر کردن و رأی دادن و اراده آزاد داشتن. (مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۴۴)


علامه محمدتقی جعفری در کتاب «حقوق جهانی بشر» با مقایسه اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق انسان از منظر اسلام، بر آن است تا برتری قوانین حقوقی دین را بر قوانین حقوقی برساخته بشر تبیین کند. از این گذشته استدلال پیشینی تری نیز بر لزوم سوق یافتن قوانین حقوقی بشر به سمت و سوی احکام دینی و اسلامی عرضه می کند. به عقیده علامه جعفری یک عامل بسیار اساسی یا یک استعداد پایدار می تواند همه انسان ها را با یکدیگر هماهنگ کرده و آنها را با تساوی داشتن در صدها نیرو و فعالیت و پدیده مشترک، در یک نظام حقوقی جهانی متحد کند. به عبارت دیگر، اگر ما بتوانیم انسان ها را بر حسب وجدان، عقل عملی و فطرت، مورد درک و دریافت قرار بدهیم، بی تردید خواهیم دید اندیشه های لطیف فلسفی و باورداشت های متعالی مذهبی به عنوان عالی ترین مبانی هماهنگی و اتحادهای بشری قابل پژوهش و تحقیق قرار می گیرند. (حقوق جهانی بشر، تحقیق و تطبیق در دو نظام: اسلام و غرب، تهران، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، ۱۳۸۵)


آنچه در جهان امروز محل تأمل بسیار است، دشمنی آشکاری است که پرمدعاترین کشورهای جهان در زمینه مدنیت، قانون و حقوق بشر یعنی آمریکا، انگلیس و دیگر همتایان غربی آنها با جهان اسلام و مسلمانان دارند. این دشمنی عیان و بی شرمانه که حتی به پنهان کردنش نیز همتی نمی گمارند از کجا سرچشمه می گیرد؟ مگر نه این که اسلام، مترقی ترین آیین حقوقی جهان را داراست و خود آنها نیز به آن معترفند؟ مگر نه این که باور به کرامت ذاتی انسان، جایگاه حقوقی او را فراتر از قانونمداری هایی می برد که عمدتاً با اکراه و اجبار توأم هستند نه با عشق و علاقه راستین به حرمت انسان؟ پاسخ را می توان در این بخش از سخن منقول از رابرت جکسون یافت که تصریح می کند: «نمی توان تئوری ها و نظریات سیاسی یا قضایی را از تعلیمات پیامبر تفکیک کرد؛ تعلیماتی که طرز رفتار را نسبت به اصول مذهبی و طرز زندگی شخصی، اجتماعی و سیاسی همه را تعیین می کند.» به بیان دیگر، عدم التزام قدرت های جهانی به اعلامیه حقوق بشر به طور خاص در مواجهه با جهان اسلام را می توان ترس از مستحیل شدن قدرت پوشالی شان در نظام سیاسی و اجتماعی کاملی دانست که در دین مبین اسلام نه تنها عرضه شده، بلکه بر اجرای عملی آن نیز تأکید و توصیه فراوان شده است. جهان به دنبال آن نیست که عدالت را تحقق ببخشد، بلکه در مسیر قدرت گام برمی دارد و پیداست که در زمانه کنونی با دم زدن از حقوق بشر بیشتر می توان بر اریکه قدرت باقی ماند تا با کوبیدن بر طبل خودکامگی و استبداد، اما همیشه پاشنه آشیلی هست که نقاط ضعف را برملا می کند. پاشنه آشیل ریاکاری های سیاسی سیاستمداران جهانی، مواجهه با اسلام است. آنها می توانند همواره دم از حقوق بشر بزنند و در باب کرامت و اخلاق و عدالت اجتماعی پرگویی کنند، اما به اسلام که می رسد دیگر از این تظاهرهای دروغین، کاری ساخته نیست.


اینجا دیگر مجالی است که باید با چنگ و دندان، قدرتی را که در دست دارند بچسبند حتی اگر به قیمت قتل و غارت و جنایت و حمایت از تروریسم باشد. اینجا نمی توانند ریسک کرده و خطر کنند و همچنان دم از مردم سالاری و حقوق بشر بزنند. چه این که احتمال غلبه تفکر اسلامی در جهان اگرچه در نظرشان کمرنگ باشد، ولی محتمل است و نتایج مترتب بر این پیروزی احتمالی در نظرشان آنچنان عظیم و ناگوار است که ترجیح می دهند در راه جلوگیری از تحقق آن، قسم روباهی را که خورده اند فراموش کنند و به ناچار دم خروس را عیان نموده و رسوایی آشکار را به جان بخرند.


جهان اسلام که امروز نماد روشن آن غزه است، از آن رو مورد تجاوز قرار می گیرد که خواهان عدالت راستین است و از آن رو آماج تهمت های ناروا و دروغین حامیان جهانی متجاوزان قرار می گیرد که سردمدار حقوق بشری فراتر از برساخته های قانونی جهان غرب است. همچنان که «قتل علی لشده عدله» (علی را به جرم عدالتش کشتند)، جهان اسلام نیز از دیرباز تا هم اکنون قربانی آرمان عدلی است که امیرالمؤمنین(ع) اسوه تمام نمای آن بوده و هست. آرمان عدلی که دربردارنده بالاترین و والاترین حقوق جهانی بشر است و تا همیشه نیز خواهد بود. چه «و العاقبه للمتقین» و «نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمه و نجعلهم الوارثین.» عاقبت از آن پرهیزگاران است و اراده الهی بر آن تحقق یافته که بر مستضعفان در زمین منت نهاده شود و ایشان پیشوایان و وارثان زمین قرار گیرند.
پاسخ
 سپاس شده توسط ~~SARA:HIVA~~
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Exclamation علت حرام بودن ازدواج موقت در میان اهل سنت در اسلام
Book علت حلال بودن شرط بندی بر روی مسابقات اسب سواری در اسلام
  مراسم قربانی کردن در شیطان پرستی و کشتن دختران باکره+عکس
Star __کتابی جنجالی درباره واپسین روزهای زندگی پیامبر اسلام
  معجزات اسلام!
  از نظر اسلام قتل انسان بی گناه چه جایگاه و مجازاتی دارد ؟
Lightbulb @آيا حكم مرتد از اسلام كشتن است ؟
  فلسفه حجاب زن‏ان در اسلام چیست؟
  اهمیت صله رحم و آثار مادی ومعنوی آن در آموزه های دین اسلام
  برده داری در قرآن و اسلام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان