بهترین خاطره ها در فلش خور

[αѕтer]

خو من قدیمی نیستم ک بدونم چی جوری بوده
ادعا قدیمی بودنم نمی کنم
ولی اینجور ک معلومه قدیم بهتر بوده
بهترین خاطره اممممممممم ندارم
تو نسخه گفتگوهام نیمدم تا حالا

[ᖇᗩᕼᗩ➷Ḱᓰᔕᔕ]

ندارم:/
واالله اینجا هیشکی محل نمیگیره
پووف:/

[Mason]

موضوع مهم شد ..

[ღSηow Princessღ]

قدیـم بهتـر بود...!چـون اون موقع همـه به قوانین احترامـ میذاشتن..!
الان اگـه بتونیم بعضـی از مدیرا و نویسند هارو جمـع کنیـمـ هنـر کردیـمـ..!|:
نسخـهـ ی ..18 19 یـآ 20...!)): همـه ی بچـهـ یا محـرومـ شدن...یا دیگـه نمیـآن..!)):
اون موقع همـه ی تاپیکـ ها پُر بازدید بـود...!!الانـ همش در مــوردِ شاهین نجفـیـه..!|: و اون موضوع ها پُر بازدیدنـ..!
از موقعــی که بهتـرین مدیرامون محـرومـ شدن..دیگـه بهمـ ریخت اینجـآ...!)): امیدوارمـ دوباره مثل اول شـه..!)):

هعــــی...یادش بخیـر...!دورانــی بود..!
mrcنیایشـ..!|:

[Mason]

من یه مدت نت نداشتم و بعد از اینکه اومدم تقریبا خرداد 92 بود ..

بعد اینکه اومدم توی گفتگوی ازاد اولین کسی که دیدم گلرخ بود ..

میتونم بگم مدیونشم ..

بعد دیگه با فرید و پارمیدا و پریا و پویا و صباصون و رومینا و مرضیه و سارا و عرفان و تارا و ایسان و شیوا و ماکان و اوا و لعیا و فهیمه و مریم وو خلاصه لیست دوستام تا دلت بخواد هستن .. اشنا شدم ..

با مرضیه و مرضیه و نیایش و مهراوه و اینا بعد از عید اشنا شدم ..

بهترین خاطره هام زمانی بود که همه بودن و فرید هم به همه می گفت شومپت .. با اون تاپیکاش ..

بعد از اینکه پارمیدا رفت از فلش مقدمه ای بود برای رفتن بقیه ..

البته پارمیدا الان هستش ..

الان هم میشه گفت اگه بچه های قدیم جمع شن خوبه ..

نمیخوام زیاد بنویسم که نوشتم :| یادمه یه بار اقا صابر اومده بود تو گفتگو هر چی ما خودمونو کشتیم هیچی نگفت و رفت ..

پویا بود .. کلی حال میداد با اون سپاسای نارنجی ..


اولین خاطره م با بز شروع شد :|


موقع هایی که با ماکان قهر می کردم .. قربون صدقه ی نگار می رفتم .. نفس و گلرخ .. شیوا بهم می گفت ببعی ..

خب .. خیلین ولی این یه خلاصه ی خیلی کمی بود :|

بچه ها خیلی دوستون دارم ..

[ღSηow Princessღ]

واقعـاً یاد و خاطره ی..گُلــی...فرید شومپت...وپـویـآ و مـریـمـ اِخ زندست..!))»:

[šhεïdα]

اسمم زهرا#یادمـ نیست گفتگو چند بود ولی بهترین خاطم وقتــی بود ک دختر فرید و پآری شدم..
نگآر شد خآلــم خیلی پآری و نگار و فرید و لادن و گلی رو دوست دآشتــم شیوا ننه بزرگم بود..
اون موقع ها خیییلی خوب بود تا وقتی پآری رفت...منم کم کم رفتم و دیه حــس و حآل گفتگو بدون پآریــو نداشتم...

اعتراف میکنمــ اولین بآر ک بعــد شیش مآه با اسم شیدآ شهریوری اومدم(اسممو عوض کردم) وَ دیــدیم همه رفـــتن،وقتی پروفآیل فری شومپتو خوندمـ ...زدم زیــر گریه!!

خیلی اصابَم داغون بود تابستون پآرســال آخرین بـآری بود ک همه بچه هآ بودن..
الآن یا اسمشونو عوض کردن یا منو یادشون رفتـــه..=(
واقعا داغــونم

[Adl!g+]

اره تایپیک های پر بازدی خیلی مسخره شده
دیگه کلا اهنگ و موسقی شده فقط درباره ی شاهین نجفی و کل کل های الکی
اره شومپت گفتن های فرید و همراهی های همیشه ی فاطی

[ƝeGaЯ]

خب اولین گفتگو آزاد نسخه 6 بود!
قبلنــــــــــــا خیلی قبلا!فلش چت داشت!
معلومه قبل بهتر بوده!
یک مامان داشتم،4تا خواهر،یک داداش،یک دایی!
از کلش یک داداش و یک خواهر و یک دایی مونده!
اوووووووووووووووووف!یادش بخیر!روحشان هم گرامی!

[~ No Name ~]

از 09-12-2012 اینجآ عضو بودم ..

از همون موقه دوست فآبم لعیآ و آوآ شدن 3>

هر شب بدون استثنآ تو تآپیک " کل کل " بودیم و کل میندآختیم ..

بهترین خآطره هآرو اینجآ دآشتیم مآ (:

سرکآر گذآشتنآ .. یه بآر بدجوری یکی از کآربرآ سرکآر گذآشتیم تآ حد محروم شدنش .. ولی خب حقش بود .. زیآدی تنآول کرده بود ! لعیآ و آوآ میدونن کیو میگم =))

3 تآیی میرفتیم تو یه آکآنت ( همیشه تو آکآنت لعیآ بودیم :| ) مسخره بآزی در میآوردیم فوش میدآدیم و بچه هآرو اسکل میکردیم =))

وختی اومدم گ.آ بآ خیلیآ دوس شدم !

خآلی بآزی :|

مرضیه لعیآ آوآ گلرخ گلنآر ستآره رز نآزنینآ .. یآدم نی زیآد !

چون از اون همه همینآ موندن ! لعی آوآ ~

یه جریآنآتی پیش اومد .. بعضیآ خودشونو جآ کردن و همه دوستیآرو به گوه کشیدن (:

هرچند زیآد مهم نیس .. چه بهتر که تموم شد !

چون موندن پیش اون تآزه وآردآیی که خودشون هنوز 1 مآه نبود که عضو شدن ولی وختی تآزه وآرد میبینن میگن اه اه غریبه نآشنآس تآزه وآرد قآبل تحمل نبود !

شآید خیلیآ بشنآسن .. نشناسنم مهم نیس ولی محروم شدن مآ هیچ چیزیو عوض نکرد .. هیچی !

چون هنوزم دوستیآ و خل بآزیآ مآ ادآمه دآره =))

.
.
.
.

پآیــ ــآن :|