امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

:-( اس ام اس غمگینی و نــآراحتــی )-:

#1
Rainbow 
مدتی میگذرد از تو ندارم خبری / چه کنم ناله من هیچ ندارد اثری

شب و روز از غم تو پریشان حالم/ نه نشانی ز تو آمد نه پیامی جانم


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در قید غمم ، خاطر آزاد کجایی ؟ / تنگ است دلم ، قوت فریاد کجایی ؟

با آنکه ز ما یاد نکردی / ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی ؟


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


خدایا !
آخرش نفهمیدم اینجایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من !!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

حق با تو بود از غم غربت شکسته ام / بگذار صادقانه بگویم که خسته ام
ما می رویم و مقصدمان مشخص است / هر جا برویم از اینجا بهتر است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دگر حس شقایق را نداری هوای قلب عاشق را نداریًَ
از آن چشمان خون سرد تو پیداست ، که قلب تنگ سابق را نداری

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

قهوه ات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمیگنجم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من همان برگم که بر روی درخت / لرزم از برد چنین پاییز سخت
در نهایت باید افتاد و گریست / به درخت گفت خداحافظ و رفت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من از اعدام نمیترسم نه از "چوبش" نه از "دارش" من از پایان بی دیدار میترسم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ما پیغام دوست داشتنمان را با دود آتش به هم میرسانیم، نمیدانم آن سو برای تو تکه چوبی هست یا نه؟ من اینجا جنگلی را به آتش کشیدم...!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل هوای لاله زاران میکند ، بیقراری بهر یاران میکند ، چشمهایم ساکت و بی اختیار ، خلوتم را اشکباران میکند ، یاد یاران در غروب غصه ها ، بار غم را صدهزاران میکند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شبی به دست من از شوق سیب دادی تو / نگو كه چشم و دلم را فریب دادی تو
تو آشنای دل خسته ام نبودی حیف / و درد را به دل این غریب دادی تو...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

موج آرام نگاهت لاف دریا را شکست / از حصار شب گذشت و مرز فردا را شکست
غم بر روی شانه هایم سالها لم داده بود / مهربانیهای تو ، قندیل غمهایم شکست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مرا هیچ چیز عذاب نمی دهد، جز اینکه همیشه دانسته خطا کردم
ندانسته آلوده شدم، نشناخته وابسته شدم، و نخواسته رانده شدم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

استعداد عجیبی در شکستن داری ، قلب ، غرور ، پیمان
استعداد عجیبی در نشستن دارم ، به پای تو ، به امید تو ، در انتظار تو

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پروانه شدم تا که چو پروانه بمیرم / با یاد تو در گوشه ی میخانه بمیرم
پروانه شدم تا هدف عشق بپویم / آنگاه ببین تا چه غریبانه بمیرم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

توکه با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟
مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی ؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلم بهانه میکند طلوع دیدن تورا ، تا به کجا دلم کشد حسرت دیدار تورا.


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چو گل های شقایق داغدارم / بیا پروانه شو بنشین کنارم

بشو مرهم به زخم قلبم ای دوست / که خنجر خورده ی این روزگارم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خسته ام فردا نگاهت را برایم پست کن / یک بغل حال و هوایت را برایم پست کن

گوشم از آواز غمگین سکوت شب پراست / لطفا آن لحن صدایت را برایم پست کن

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم / با اشک ، تمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من ، وابستگی ام را به تو باور کردم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به هر دری که زدم سری شکسته شد / به هرجا که سر زدم دری بسته شد
نه دگر در زنم به سر نه دگر سر زنم به دری / که روح در به درم از سر و در زدن خسته شد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

جز من اگر عاشق شیداست بگو / ور میل دست به جانب ماست بگو
ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو / گر هست بگو نیست بگو راست بگو.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بسترم صدف خالی یک تنهاییست ، و تو چون مروارید گردن آویز کسان دگری!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

عاشقی با قلب من بیگانه شد / خنده از لب رفت و یک افسانه شد
حس و حالی بعد عشق آمد پدید / بعد آنشب زندگی غمخانه شد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هر شب زغم عشق تو من خواب ندارم / فکر دل من کن که دگر تاب ندارم
بس گریه نمودم ز فراق غم عشقت / چشمم به زبان آمد و گفت اشک ندارم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

راننده تاکسی اسکناس رو گرفت و پرسید: 1نفری؟ مکث کردمو گفتم خیلی وقته!
پاسخ
 سپاس شده توسط ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان