22-06-2012، 16:14
(آخرین ویرایش در این ارسال: 22-06-2012، 16:18، توسط Roza.rad93.)
آدمهایی که ما را ترک میکنند سه دسته اند :
یک گروه آنهایی که بر میگردند گرچه نه آنها دیگر همان آدمهای سابق هستند و نه ما .
گروه دوم کسانی هستند که هرگز بر نمیگردند چه آنهایی که نمیخواهند ، چه آنهایی که نمیتوانند.
گروه آخر آنهایی هستند که باید دعا کنیم آنچنان پل های پشت سرشان را خراب کنند که اگر هم بخواند ، نتوانند برگردند.
خطر ناکترین گروه سومیها هستند . چون موقع رفتن طوری ما را میشکنند ،
که ما تا مدتها در کما میمانیم و خیلی دیر میفهمیم که برای چه آدمهای بی ارزشی اشک ریختیم ، احساس گناه کردیم، از خود گذشتگی کردیم ، و تا مرز نابودی ، زندگی را فدا کردیم ...
خیلی دیر میفهمم ... خیلی دیر ... ولی یک روز میفهمم ...
چیزی که هرگز نمیفهمیم این است که اصلا چه چیز این آدمها را آنقدر دوست داشتیم؟؟؟؟
(روزی که آدمهای بزرگتری ، با ارزشهای والاتری وارد زندگی ما شدند ، آن روز قدرِ خودمان را بیشتر میدانیم )
نوشته شده در 91/03/07| ساعت 14:48| توسط نسیم| 3 نظر
--------------------------------------------------------------------------------
خشونت
خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست. خشونت، تحقیر، آزار، گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنش وقتی که دولا شده و چای تعارف می کند. ----
نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست. ترسی است که آرام، آرام در طول زمان بر جان زن نشسته -----
خشونت بی کلام، بی تماس بدنی، مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نیست. که کم است. که باید لاغرتر باشد، چاق تر باشد، زیباتر باشد، خوشحال تر باشد، سنگین تر باشد، جذاب تر باشد، خانه دارتر باشد، عاقل تر باشد.
خشونت، آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد.
خشونت آن نقابی است که زن می زند به صورتش تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد
شرمنده از سایت دختر خالم برداشتم نسیمش افتاد
شرمنده از سایت دختر خالم برداشتم نسیمش افتاد
یک گروه آنهایی که بر میگردند گرچه نه آنها دیگر همان آدمهای سابق هستند و نه ما .
گروه دوم کسانی هستند که هرگز بر نمیگردند چه آنهایی که نمیخواهند ، چه آنهایی که نمیتوانند.
گروه آخر آنهایی هستند که باید دعا کنیم آنچنان پل های پشت سرشان را خراب کنند که اگر هم بخواند ، نتوانند برگردند.
خطر ناکترین گروه سومیها هستند . چون موقع رفتن طوری ما را میشکنند ،
که ما تا مدتها در کما میمانیم و خیلی دیر میفهمیم که برای چه آدمهای بی ارزشی اشک ریختیم ، احساس گناه کردیم، از خود گذشتگی کردیم ، و تا مرز نابودی ، زندگی را فدا کردیم ...
خیلی دیر میفهمم ... خیلی دیر ... ولی یک روز میفهمم ...
چیزی که هرگز نمیفهمیم این است که اصلا چه چیز این آدمها را آنقدر دوست داشتیم؟؟؟؟
(روزی که آدمهای بزرگتری ، با ارزشهای والاتری وارد زندگی ما شدند ، آن روز قدرِ خودمان را بیشتر میدانیم )
نوشته شده در 91/03/07| ساعت 14:48| توسط نسیم| 3 نظر
--------------------------------------------------------------------------------
خشونت
خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست. خشونت، تحقیر، آزار، گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنش وقتی که دولا شده و چای تعارف می کند. ----
نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست. ترسی است که آرام، آرام در طول زمان بر جان زن نشسته -----
خشونت بی کلام، بی تماس بدنی، مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نیست. که کم است. که باید لاغرتر باشد، چاق تر باشد، زیباتر باشد، خوشحال تر باشد، سنگین تر باشد، جذاب تر باشد، خانه دارتر باشد، عاقل تر باشد.
خشونت، آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد.
خشونت آن نقابی است که زن می زند به صورتش تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد
شرمنده از سایت دختر خالم برداشتم نسیمش افتاد
شرمنده از سایت دختر خالم برداشتم نسیمش افتاد