06-12-2011، 14:47
پيدايش پرچمهاي ملي به معناي متعارف امروزي آن با ظهور و رشد تأسيسات سياسي كشوري همراه بوده است. پرچمها در حقيقت ريشه در علامتها و علَمهاي سياسي و مذهبي دودماني سلسلههاي محلي و يا منطقهاي گذشته دارند كه در طي قرون و اعصار، تطور يافته و به مظاهر حاكميت ملي تبديل شدهاند. در ايران استفاده از علَمها و علامتهاي سلطنتي در دوران سلسلهي هخامنشي متداول بوده است.
ايلات بزرگ پارت و ساساني در علامتهاي دودماني خود از تصاويري چون اژدها، شير زرين و يا خورشيد زرين استفاده ميكردهاند كه بر اساس شاهنامهي فردوسي به خاندان رستم، گودرز و پادشاهان كياني منسوب بوده است.
در شاهنامهي فردوسي از درفش كاوياني كه تاريخ پيدايش آن قرن ششم ميلادي آورده شده، به عنوان «پرچم ملي» ايران ياد شده است.
فردوسي درفش كاوياني را پارچهاي به رنگ ارغواني مزين به انواع سنگهاي گرانبها و نوارهايي به رنگهاي سرخ، طلايي و ارغواني توصيف كرده كه ستارهاي، نماد اصلي آن را تشكيل ميداده و به اين اعتبار اغلب اختر كاويان نيز ناميده ميشده است.
علاوه بر معناي ستاره، به اختر كاوياني به عنوان نماد بخت خوش و اقبال اهميت زيادي داده شده است. تعدادي از مورخين به غنيمت رفتن و نابودي اختر كاوياني در جنگ با اعراب را پايان كار ساسانيان قلمداد كردهاند.
يعقوب ليث صفاري نيز در قيام عليه خليفهي عباسي ظاهراٌ مدعي شده بود كه درفش كاوياني را در اختيار دارد و به اتكاي آن در صدد پيروزي بر عباسيان و حكمروايي بر ايران است
استفادهي نمادين از انواع ستاره ها در علامتهاي سلاطين و حكمرانان ايران بعد از اسلام، قرنها ادامه يافت تا به تدريج شير و خورشيد جايگزين آن شد. ها ادامه يافت تا به تدريج شير و خورشيد جايگزين آن شد.
فرمانروايان بني اميه در ايران بيشتر علَمهايي به رنگ سفيد داشتند. يكي از قبايل بنياميه به نام «اشعري» كه در قم اسكان داده شده بود علَمي سبز رنگ داشت كه به دو روبان قرمز و سياه مزين بود. به ابومسلم خراساني دو علَم بزرگ به رنگ سفيد و مزين به واژههاي قرآني منسوب است. علَم رسمي خلفاي عباسي رنگي سياه داشت كه كلمات «محمد رسول الله» به رنگ سفيد بر آن نقش شده بود.
با گذشت زمان نمادهاي ايراني و ترك با نقوش و نوشتههاي اسلامي آميخته شد و علمهايي با رنگها، طرحها و اندازههاي مختلف به وجود آمد. به نوشتهي تاريخ رشيدي، رنگ علمهاي غزنويان قرمز با نقوشي چهار گوش بود.
به نوشتهي قزويني در اواسط قرن دوازدهم ميلادي پادشاهان شيعي، علمهايي به رنگهاي سفيد و سبز و ديگر رنگها، به استثناي سياه داشتند، در حالي كه پادشاهان سلجوقي علمهاي سبز و زرد و قرمز را بيشتر به كار ميبردند. در ادوار تركهاي سلجوقي و به ويژه مغولها تنوع زيادي در رنگ، طرح و اندازهي علمها به وجود آمد، تركها براي تعدادي از علمهاي بزرگي كه به صورتي منگله از دم اسب و يا يال گاوميش بافته و بر نيزههايي با طرحهاي مختلف نصب شده بود، واژهي «پرچم» را به كار گرفتند. در اين دوران استفاده از انواع علمهاي كوچك و بزرگ ساخته شده از پارچههاي سه گوش و يا چهار گوش گاهي گلدار، با طرحهاي هندسي، كلمات مذهبي، تصاوير پرندگان و حيوانات، و نقشهايي از ماه و ستاره و خورشيد رواج يافت.
بر اساس تحقيقات گسترده، استفادهي نمادين از علائم شير و خورشيد از قرن دوازدهم ميلادي در انواع سكهها، آثار سنگي، فلزي و سفالين و ساير آثار تاريخي رايج شد.
نماد شير و خورشيد كه امتزاجي از سنتهاي پيشين ايراني، عرب، ترك و مغول بود، با گذشت ايام تعبيري شيعي نيز پيدا كرد و در نهايت به نماد ملي ايران تبديل شد.
قديميترين سند موجود از كار برد شير و خورشيد در علم، در مينياتور كوچكي به دست داده شده كه در نسخهي دههي سوم قرن پانزدهم شاهنامهي شمسالدين كاشاني ضبط است. اين شاهنامه، توصيفي است از فتوحات پادشاهان مغول و مينياتور ياد شده تصاويري از سواران مغول را در نزديكي نيشابور نشان ميدهد كه عَلَمي بلند با نقشي از شير و خورشيد را به دوش ميكشد. تصوير مشابهاي در مينياتوري به تاريخ 1460م به دست آمده كه در آن قصر با شكوه تيمور در سمرقند با سر درها و طاقهاي مزين به شير و خورشيد ترسيم شده است.
در دوران صفوِيه، تلاش همه جانبهاي براي وحدت سياسي كشور و گسترش تشيع به عنوان مذهب ملي به عمل آمد. استفاده از شير و خورشيد نيز در زمينههاي مختلف از جمله ضرب سكههاي مسي، در آثار هنري و علمها رواج پيدا كرد. اما تنها در عصر پادشاهي شاه عباس اول بود كه شير و خورشِيد به عنوان نماد اصلي ايران رسميت يافت و پرچم شير و خورشيد جاي ويژهاي در ميان علمهاي مختلف اين سلسله پيدا كرد. محمد شاه با صدور فرماني در 1846م، شير و خورشيد را نشان ديرينهي تاريخي مذهبي حاكميت ايران اعلام كرد و به كاربرد نمادين آن به خصوص در سكه ها، مدالها، علائم و پرچمها رسميت بخشيد. در دستورالعمل مصور و رسمي حدود 1886 ميلادي، دو نمونه از مهمترين انواع پرچمهاي ايران ترسيم شده است. هاي مسي، در آثار هنري و علمها رواج پيدا كرد. اما تنها در عصر پادشاهي شاه عباس اول بود كه شير و خورشِيد به عنوان نماد اصلي ايران رسميت يافت و پرچم شير و خورشيد جاي ويژهاي در ميان علمهاي مختلف اين سلسله پيدا كرد. محمد شاه با صدور فرماني در 1846م، شير و خورشيد را نشان ديرينهي تاريخي مذهبي حاكميت ايران اعلام كرد و به كاربرد نمادين آن به خصوص در سكه ها، مدالها، علائم و پرچمها رسميت بخشيد. در دستورالعمل مصور و رسمي حدود 1886 ميلادي، دو نمونه از مهمترين انواع پرچمهاي ايران ترسيم شده است. اي در ميان علمهاي مختلف اين سلسله پيدا كرد. محمد شاه با صدور فرماني در 1846م، شير و خورشيد را نشان ديرينهي تاريخي مذهبي حاكميت ايران اعلام كرد و به كاربرد نمادين آن به خصوص در سكه ها، مدالها، علائم و پرچمها رسميت بخشيد. در دستورالعمل مصور و رسمي حدود 1886 ميلادي، دو نمونه از مهمترين انواع پرچمهاي ايران ترسيم شده است.
در نمونهي اول پرچم پارچهاي چهارگوش با دو حاشيه نازك سبز در بالا و قرمز در پايين و زمينه اي سفيد است كه شير و خورشيدي در وسط آن ترسيم شده سه رنگ پرچم نمونه دوم هم اندازه است و شير و خورشيد آن نيز گسترده ترسيم شده و هر سه رنگ را تا حدودي پوشانده است. ا ز پرچم نمونهي اول در ساختمانهاي دولتي و سلطنتي، بنادر و قلعهها استفاده ميشده، از كاربرد پرچم نمونهي دوم اطلاع دقيقي در دست نيست.
اين دو پرچم را ميتوان سر آغاز پيدايش پرچم سه رنگ ايران دانست. در اصل پنجم متمم قانون اساسي 1906م، پرچم سه رنگ شير و خورشيد كه در آن رنگهاي سبز و سفيد و قرمز به موازات هم و به يك اندازه تعيين شده به عنوان پرچم ملي مورد تأييد قرار گرفت.
شير اين پرچم در زمينه سفيد ايستاده و شمشيري به دست دارد و خورشيدي درخشان در پشت آن ديده ميشود. در دوران رضاشاه شكل پرچم تغييري پيدا نكرد.
در گفتگوهاي ملي مربوط به اصلاح زبان واژههاي شناخته شده درفش و علم و بيرق موردعنايت قرار نگرفت و «پرچم» كه واژهاي تركي است با وجود مخالفت تعدادي از محققين باقي ماند. اندازهها و شكل دقيقي كه در 1957م براي پرچم تعيين شده بود تا انقلاب 1979م تغييري نكرد.
در پرچم بعد از انقلاب ايران طرح ويژه اي از كلمه «الله» با رنگ قرمز جانشين شير و خورشيد شد و شعار «الله اكبر» به رنگ سفيد بيست و دوبار در حاشيه پايين نوار سبز و حاشيهي بالاي نوار قرمز پرچم تكرار شد....
ايلات بزرگ پارت و ساساني در علامتهاي دودماني خود از تصاويري چون اژدها، شير زرين و يا خورشيد زرين استفاده ميكردهاند كه بر اساس شاهنامهي فردوسي به خاندان رستم، گودرز و پادشاهان كياني منسوب بوده است.
در شاهنامهي فردوسي از درفش كاوياني كه تاريخ پيدايش آن قرن ششم ميلادي آورده شده، به عنوان «پرچم ملي» ايران ياد شده است.
فردوسي درفش كاوياني را پارچهاي به رنگ ارغواني مزين به انواع سنگهاي گرانبها و نوارهايي به رنگهاي سرخ، طلايي و ارغواني توصيف كرده كه ستارهاي، نماد اصلي آن را تشكيل ميداده و به اين اعتبار اغلب اختر كاويان نيز ناميده ميشده است.
علاوه بر معناي ستاره، به اختر كاوياني به عنوان نماد بخت خوش و اقبال اهميت زيادي داده شده است. تعدادي از مورخين به غنيمت رفتن و نابودي اختر كاوياني در جنگ با اعراب را پايان كار ساسانيان قلمداد كردهاند.
يعقوب ليث صفاري نيز در قيام عليه خليفهي عباسي ظاهراٌ مدعي شده بود كه درفش كاوياني را در اختيار دارد و به اتكاي آن در صدد پيروزي بر عباسيان و حكمروايي بر ايران است
استفادهي نمادين از انواع ستاره ها در علامتهاي سلاطين و حكمرانان ايران بعد از اسلام، قرنها ادامه يافت تا به تدريج شير و خورشيد جايگزين آن شد. ها ادامه يافت تا به تدريج شير و خورشيد جايگزين آن شد.
فرمانروايان بني اميه در ايران بيشتر علَمهايي به رنگ سفيد داشتند. يكي از قبايل بنياميه به نام «اشعري» كه در قم اسكان داده شده بود علَمي سبز رنگ داشت كه به دو روبان قرمز و سياه مزين بود. به ابومسلم خراساني دو علَم بزرگ به رنگ سفيد و مزين به واژههاي قرآني منسوب است. علَم رسمي خلفاي عباسي رنگي سياه داشت كه كلمات «محمد رسول الله» به رنگ سفيد بر آن نقش شده بود.
با گذشت زمان نمادهاي ايراني و ترك با نقوش و نوشتههاي اسلامي آميخته شد و علمهايي با رنگها، طرحها و اندازههاي مختلف به وجود آمد. به نوشتهي تاريخ رشيدي، رنگ علمهاي غزنويان قرمز با نقوشي چهار گوش بود.
به نوشتهي قزويني در اواسط قرن دوازدهم ميلادي پادشاهان شيعي، علمهايي به رنگهاي سفيد و سبز و ديگر رنگها، به استثناي سياه داشتند، در حالي كه پادشاهان سلجوقي علمهاي سبز و زرد و قرمز را بيشتر به كار ميبردند. در ادوار تركهاي سلجوقي و به ويژه مغولها تنوع زيادي در رنگ، طرح و اندازهي علمها به وجود آمد، تركها براي تعدادي از علمهاي بزرگي كه به صورتي منگله از دم اسب و يا يال گاوميش بافته و بر نيزههايي با طرحهاي مختلف نصب شده بود، واژهي «پرچم» را به كار گرفتند. در اين دوران استفاده از انواع علمهاي كوچك و بزرگ ساخته شده از پارچههاي سه گوش و يا چهار گوش گاهي گلدار، با طرحهاي هندسي، كلمات مذهبي، تصاوير پرندگان و حيوانات، و نقشهايي از ماه و ستاره و خورشيد رواج يافت.
بر اساس تحقيقات گسترده، استفادهي نمادين از علائم شير و خورشيد از قرن دوازدهم ميلادي در انواع سكهها، آثار سنگي، فلزي و سفالين و ساير آثار تاريخي رايج شد.
نماد شير و خورشيد كه امتزاجي از سنتهاي پيشين ايراني، عرب، ترك و مغول بود، با گذشت ايام تعبيري شيعي نيز پيدا كرد و در نهايت به نماد ملي ايران تبديل شد.
قديميترين سند موجود از كار برد شير و خورشيد در علم، در مينياتور كوچكي به دست داده شده كه در نسخهي دههي سوم قرن پانزدهم شاهنامهي شمسالدين كاشاني ضبط است. اين شاهنامه، توصيفي است از فتوحات پادشاهان مغول و مينياتور ياد شده تصاويري از سواران مغول را در نزديكي نيشابور نشان ميدهد كه عَلَمي بلند با نقشي از شير و خورشيد را به دوش ميكشد. تصوير مشابهاي در مينياتوري به تاريخ 1460م به دست آمده كه در آن قصر با شكوه تيمور در سمرقند با سر درها و طاقهاي مزين به شير و خورشيد ترسيم شده است.
در دوران صفوِيه، تلاش همه جانبهاي براي وحدت سياسي كشور و گسترش تشيع به عنوان مذهب ملي به عمل آمد. استفاده از شير و خورشيد نيز در زمينههاي مختلف از جمله ضرب سكههاي مسي، در آثار هنري و علمها رواج پيدا كرد. اما تنها در عصر پادشاهي شاه عباس اول بود كه شير و خورشِيد به عنوان نماد اصلي ايران رسميت يافت و پرچم شير و خورشيد جاي ويژهاي در ميان علمهاي مختلف اين سلسله پيدا كرد. محمد شاه با صدور فرماني در 1846م، شير و خورشيد را نشان ديرينهي تاريخي مذهبي حاكميت ايران اعلام كرد و به كاربرد نمادين آن به خصوص در سكه ها، مدالها، علائم و پرچمها رسميت بخشيد. در دستورالعمل مصور و رسمي حدود 1886 ميلادي، دو نمونه از مهمترين انواع پرچمهاي ايران ترسيم شده است. هاي مسي، در آثار هنري و علمها رواج پيدا كرد. اما تنها در عصر پادشاهي شاه عباس اول بود كه شير و خورشِيد به عنوان نماد اصلي ايران رسميت يافت و پرچم شير و خورشيد جاي ويژهاي در ميان علمهاي مختلف اين سلسله پيدا كرد. محمد شاه با صدور فرماني در 1846م، شير و خورشيد را نشان ديرينهي تاريخي مذهبي حاكميت ايران اعلام كرد و به كاربرد نمادين آن به خصوص در سكه ها، مدالها، علائم و پرچمها رسميت بخشيد. در دستورالعمل مصور و رسمي حدود 1886 ميلادي، دو نمونه از مهمترين انواع پرچمهاي ايران ترسيم شده است. اي در ميان علمهاي مختلف اين سلسله پيدا كرد. محمد شاه با صدور فرماني در 1846م، شير و خورشيد را نشان ديرينهي تاريخي مذهبي حاكميت ايران اعلام كرد و به كاربرد نمادين آن به خصوص در سكه ها، مدالها، علائم و پرچمها رسميت بخشيد. در دستورالعمل مصور و رسمي حدود 1886 ميلادي، دو نمونه از مهمترين انواع پرچمهاي ايران ترسيم شده است.
در نمونهي اول پرچم پارچهاي چهارگوش با دو حاشيه نازك سبز در بالا و قرمز در پايين و زمينه اي سفيد است كه شير و خورشيدي در وسط آن ترسيم شده سه رنگ پرچم نمونه دوم هم اندازه است و شير و خورشيد آن نيز گسترده ترسيم شده و هر سه رنگ را تا حدودي پوشانده است. ا ز پرچم نمونهي اول در ساختمانهاي دولتي و سلطنتي، بنادر و قلعهها استفاده ميشده، از كاربرد پرچم نمونهي دوم اطلاع دقيقي در دست نيست.
اين دو پرچم را ميتوان سر آغاز پيدايش پرچم سه رنگ ايران دانست. در اصل پنجم متمم قانون اساسي 1906م، پرچم سه رنگ شير و خورشيد كه در آن رنگهاي سبز و سفيد و قرمز به موازات هم و به يك اندازه تعيين شده به عنوان پرچم ملي مورد تأييد قرار گرفت.
شير اين پرچم در زمينه سفيد ايستاده و شمشيري به دست دارد و خورشيدي درخشان در پشت آن ديده ميشود. در دوران رضاشاه شكل پرچم تغييري پيدا نكرد.
در گفتگوهاي ملي مربوط به اصلاح زبان واژههاي شناخته شده درفش و علم و بيرق موردعنايت قرار نگرفت و «پرچم» كه واژهاي تركي است با وجود مخالفت تعدادي از محققين باقي ماند. اندازهها و شكل دقيقي كه در 1957م براي پرچم تعيين شده بود تا انقلاب 1979م تغييري نكرد.
در پرچم بعد از انقلاب ايران طرح ويژه اي از كلمه «الله» با رنگ قرمز جانشين شير و خورشيد شد و شعار «الله اكبر» به رنگ سفيد بيست و دوبار در حاشيه پايين نوار سبز و حاشيهي بالاي نوار قرمز پرچم تكرار شد....