22-11-2013، 18:15
![جام ابرقهرمانان – یک چهارم نهایی (فلش vs اسپایدى) 1](http://darkknight.ir/wp-content/uploads/2013/11/flash-vs-spiderman.png)
ویژژژژژ! فلش با سرعت صاعقه از کنار اسپایدى می گذرد. باد ناشی از سرعت فلش، اسپایدى را چند قدم عقب می برد. فلش چند متر دیگر حرکت می کند و می ایستد. اسپایدى دستهایش را بالا می آورد و نشانه می گیرد. تار هایش را شلیک میکند. فلش سریعا متوجه میشود و جاخالی میدهد. تار ها از کنارش می گذرند و به زمین می افتند. فلش سرش را بر می گرداند و اسپایدى را می بیند که به یک جایی تار زده و پروازکنان بسمتش می آید. اسپایدى پایش را بالا می آورد و یک ضربه محکم می زند و فلش را نقش زمین میکند. فلش بسرعت از جا بلند میشود و با سرعت باد فرار میکند. اسپایدى پشت سر هم گلوله شلیک میکند و فلش هم اینطرف و آنطرف میرود و تیرها را دور می زند. فلش بر می گردد و بصورت دایره ای و با سرعتی سرسام آور دور اسپایدى می چرخد و گرد و خاک بلند میکند. اسپایدى چیزی نمی بیند. در یک لحظه، یک مشت سنگین را روی صورتش احساس میکند. او هنوز چیزی نمی بیند اما یک مشت به جایی می زند که از آنجا ضربه خورد. اما مشتش فقط به هوا می خورد! حس عنکبوتی بکمکش می آید و خطر را در پشت سرش احساس میکند. سریعا بر می گردد و دستش را بالا می آورد. یک مشت را احساس میکند که به دستش برخورد کرده. اسپایدى مشت فلش را محکم می گیرد و با دست دیگرش یک ضربه به شکم فلش می زند. اسپایدى دیگر دست فلش را حس نمی کند. فلش دومرتبه چرخیدن بدور اسپایدى را آغاز کرده. گرد و خاک خیلی بیشتر شده. اسپایدى فضای اطرافش را در نظر می گیرد و پشت سر هم تار می اندازد و چرخد. همینطور به محیط تار می اندازد اما به فلش نمی چسبد. تا اینکه ناگهان روی یکی از تار هایش احساس سنگینی میکند. فلش به تار چسبیده است! با نهایت قدرت تار را می گیرد و نمی گذارد فلش بدود. اگر بتواند جلوی حرکت فلش را بگیرد، گرد و خاک ها هم تمام میشود و میتواند ببیند. فلش سرعتش را بیشتر میکند و اینبار بصورت مستقیم می دود. قدرت فلش بیشتر از اسپایدى است و اسپایدى را به همراه تار از جا می کند. اسپایدى تار را گرفته. اسپایدى یک تار دیگر می اندازد و این یکی هم به فلش می چسبد. چند تار دیگر هم می اندازد. سرعت فلش کمتر شده است. اسپایدى یاد آن روزی می افتد که توانست جلوی حرکت قطار را بگیرد (فیلم مرد عنکبوتی ٢) . فریادی می کشد و پاهایش را محکم نگه می دارد. چند تار دیگر می اندازد. دسته تار ها را محکم می گیرد و می کشد. سرعت فلش کمتر و کمتر میشود. تا اینکه متوقف میشود و روی زمین می افتد. اسپایدی هم که ناگهانی متوقف شده، چندمتر جلوتر پرت میشود. سریع بلند میشود و بسمت فلش گلوله شلیک میکند. گلوله ها به فلش برخورد میکنند. فلش دوباره همان فکر بکر را که در مبارزه با بیباک به ذهنش رسیده بود را میخواهد اجرا کند. بسرعت یک پنجره به زمان عقب باز می کند و پایش را داخل می گذارد. اما… به بیرون کشیده میشود! اسپایدى بسمت فلش تار انداخته و او را از دهانه دروازه بیرون می کشد… فلش سعی دارد فرار کند اما اسپایدى تار را بسمت خودش می کشد… فلش روی زمین می افتد و بسمت اسپایدى کشیده میشود… اسپایدى فلش را از زمین بلند میکند و یک ضربه به سرش می زند. فلش که از دهانش خون بیرون آمده، یک مشت روانه اسپایدى میکند اما اسپایدى سرش را کج می کند و مشت از کنار سرش رد میشود. اسپایدی سریعا خودش را به پشت فلش می رساند و دستش را به دور گردنش گره میکند… اسپایدى فلش را از زمین بلند میکند تا پاهایش به زمین نرسد و فرار نکند… فشار دست هایش را بیشتر میکند… و با حداکثر قدرت… گردن فلش را می شکند… تقلا های فلش کمتر میشود… و روی زمین می افتد… اسپایدى هم از شدت خستگی روی زمین می افتد… ماسکش پاره پاره شده و خون صورتش را فرا گرفته. قسمت هایی از لباسش هم پاره شده است… به یک درمان اساسی احتیاج دارد!… باید تا مسابقه با برنده بازی ددپول و وندروومن آماده باشد! به نظر شما حریف اسپایدى در نیمه نهایی کیست؟!