27-01-2012، 12:23
واروژ هــاخباندیان (واروژان)
زمان تولد: ســــــــال 1315
محــــــل تــــولد: قـــــــزوین
«واروژ هاخباندیان» ملقب به «واروژان» در خانوادهای ارمنی متولد شد. در دو سالگی مادرش را از دست داد. بعد از اتمام تحصیلات مقدماتی، وارد مدرسه عالی موسیقی تهران شد و زیر نظر آموزگارانی چون: روبن، گریگوریان و لودویک وازل موسیقی را فرا گرفت. پس از پایان این دوره، با بورسیهای که از رادیو و تلویزیون آن سالها گرفت، راهی ینگه دنیا شد.
«واروژان» در آمریکا مشغول به تحصیل در رشتهی «آرانژمان موسیقی و تنظیم آهنگ» شد و در سال ۴۳ به ایران بازگشت. بورسیهی رادیو و تلویزیون، تعهد خدمت در یکی از شهرهای جنوبی را برایش ارمغان داشت. بعد از گذراندن تعهدش، به پایتخت بازگشت. در سالهای ابتدایی دههی پنجاه، ذائقهی موسیقی روز ایران کمکم به سمت موسیقی پاپ تمایل پیدا کرد و «واروژان» سلطان بیرقیب این نوع موسیقی گردید. وی چه با ساخت ملودی و چه تنظیم آثار دیگران، صاحب شناسنامهای پربار در این حیطه شد.
در سال ۱۳۴۷ برای اولین بار برای فیلم «جهنم سفید» به کارگردانی «ساموئل خاچیکیان» موسیقی نوشت.
علاقهاش به این حیطه (موسیقی فیلم) باعث شد که این کار را به صورت حرفهای ادامه دهد. در ادامه این تجربیات در فیلم «حسن کچل» ساختهی «علی حاتمی» (۱۳۵۰) که به عنوان اولین فیلم موزیکال سینمای ایران شناخته شده، همراه با بابک افشار، پرویز اتابکی و اسفندیار منفردزاده، موسیقی متن این اثر را خلق کرد. در این فیلم عهدیه، کوروس سرهنگزاده، مهتاب، سوسن و افشین آواز خواندند.
«واروژان» برای اولین بار روی ترانهی «بدرود» ایرج جنتی عطایی و صدای ویگن، ملودی ساخت و آن را تنظیم کرد.
اوکار خود را با انجام تنظیم آهنگهایی برای راديو آغاز کردو سپس برای ساخت آهنگ برای یکی از برنامه های تلويزيون « زنگوله ها » (کشف صداهای تازه در تلويزیون) انتخاب شد. اين آغاز کار واروژان در ترانه بود. يکی از اولين آثار او ترانه «قصه دو ماهی» از ترانه های شهیار قنبری با صدای گوگوش بود که اولين ترانه موسیقی نوين ايران است. اين همکاری ادامه پيدا کرد و روز به روز بر تعداد ترانه سرايان و آواز خوانانی که می خواستند با او همکاری کنند بیشتر می شد.
کارنامه هنری
فعالیت های درخشان او با گوگوش و شهیار قنبری معجزه آفرید . همکاری واروژان با گوگوش وشهیار منجر به ساخت ترا نه ی «حرف» گردید . ترانه ای که عنوان بهترین آهنگساز سال را در سال ۱۳۵۴برای او به ارمغان آورد. در همان سال نیز جایز ه ی پنجمین جشنواره ی سپاس را برای ساخت موسیقی فیلم کندو (فریدون گله) از آن خود کرد.
شهیار قنبری ترا نه ای می نویسد به نام دهکده ی کوچک من . ترانه ای که ضیا آن را اجرا می کند. واروژان و ضیا این ترانه را به جشنواره ی موسیقی آتن در یونان می برند . در آنجا ابن ترانه برایشان مدال و تقدیر نامه ای به ارمغان می آورد. اما این ترانه گم می شود و هیچ نسخه ای ازآن باقی نمی ماند.همچنین جایزه ی بهترین آهنگ ساز پنجمین دوره ی جشنواره ی سپاس را برای آهنگ سازی فیلم صبح روز چهارم (کامران شیر دل) از آن خود کرد. اما در مراسم حضور پیدا نکرد چرا که اهل خود نمایی نبود واز مصاحبه و عکس انداختن نیز بیزار بود.
ملوديهای واروژان رنگ و بوی خاصی داشت .آهنگسازی که با تعدادی از آوازخوانان جوان دوران پيش از انقلاب کارکرد و شايد برای بعضی از آنان بهترين آثار دوران کاريشان را خلق کرد. او به خوبی جنس، توان ونوع صدای تمام کسانی که با آنان کار می کرد را می شناخت و بهترين و زيبا ترين و لطيف ترين آهنگ و تنظيمی را که ممکن بود برای آنها در نظر می گرفت. واروژان که فعالیتش را از سال ۱۳۴۰ آغاز کرده بود تا سال ۱۳۵۸ امضای خود را بر روی ده ها ترانه و موسیقی فیلم به یادگار گذاشت.
وفات
واروژان در شهريورماه سال 1356 ، در حال ضبط موسیقی فیلم «بر فراز آسمانها»، سکته کرد و روز 25 شهريور ماه 1356 بعد از ده روز بستری بودن در بيمارستان جم تهران در سن 42 سالگی در گذشت و یک روز بعد در گورستان ارامنه خاوران توسط دوستان و آشنايان به خاک سپرده شد و موسیقی ايران يکی از ارکان اصلی و بی تکرار خود را از دست داد.
کوتاه از زندگی واروژان
۱- «واروژان» در سال ۱۳۵۲ به خاطر ساخت موسیقی فیلم «صبح روز چهارم» در دورهی پنجمجشنوارهی «سپاس» جایزه این جشنواره را از آن خود کرد. در آن شب در سالن «آریا شرایتون» وی حضور نداشت؛ چون باوری به برنده شدن خویش نداشت.
وی در گفتگویی که پس از دریافت جایزه با وی انجام شده بود، در پاسخ به این سؤال که «کی متوجه شدی که برنده شدهای؟» گفت:
بعد از خاتمه مراسم... در چاتانوگا بودم که آقای خسرو پرویزی آمد و خبر را به من داد.
وقتی از او پرسیدند: «چرا اقلاْ از تلویزیون نگاه نمیکردی؟»
گفت: «شهامتش را دارم بگویم که دلهره داشتم و میترسیدم روی صحبتهایی که شده بود و پیشداوریهایی که این جا و آن جا میشد. فکر میکردم آقای چکنواریان برنده خواهد شد».
و آن گاه که از او دربارهی حال و روزش بعد از خبردار شدنش پرسش شد، این چنین پاسخ داد:
«چون هیچ انتظارش را نداشتم، ماتم برد و تا مدتی در سکوت و خلسه بودم. بعد که «تقی مختار» و دیگران هم آمدند و خبر بیشتر تأیید شد، باورم شد. من یک کاری در «صبح روز چهارم» کرده بودم و توقعی هم نداشتم. مضافاْ به این که فیلم «بیتا» را هم ندیده بودم که مقایسهای بکنم بین کار خودم و آهنگسازش چکناواریان».
۲ - واروژان سالها ------------ گروه کر ارامنه تهران بود.
۳ - در روزهای پایانی شهریور ۵۶ « واروژان» در استودیو، هنگام ضبط موسیقی فیلم «بر فراز آسمانها» که «محمد علی فردین» سازندهاش بود، دچار حملهی قلبی شد و در بیمارستان جم بستری گردید.
و عاقبت در بیست و ششم شهریورماه، رخت از جهان فرو بست و مصداق ترانهای شد که «ابی» در فیلم آخرش بر فراز آسمانها، فریاد میکرد:
بروم شادان به فلک
دور از غمها
دور از همه کس ...
۴ - زندهیاد «بابک بیات» درباره ی فوت واروژان گفت:
« وقتی که مُرد، طبق رسوم ارامنه باید او را با بهترین لباسی که داشت، دفن میکردند. وقتی در تابوت را باز کردند، واروژان را در کت و شلوار تیرهای دیدم که تنها لباسی بود که داشت و آن را میپوشید... آرامش واروژان در آن لحظه آن قدر تکاندهنده بود که همین لحظه هم بغض گلوی مرا میفشرد. با دیدن جسم بیجان واروژان در تابوت، دگرگون شدم و حالم به هم خورد... مرگش را باور نداشتم و تا یک سال بعد از مهر ۵۶، در خانهاش میرفتم؛ جلوی پنجرهاش میایستادم و به خانه زل میزدم و هر لحظه منتظر بودم که بیرون بیاید و بگوید:
«بابک بیات همیشه سر ساعت میآید...»
۵ - موسيقی پاپ با واروژان به سینمای ايران راه يافت .
واروژ از زبان دیگر هنرمندان
جنتی عطائی: « چقدر آرام و طناز بود! »
بابک بيات: « به جرأت میتوانم بگویم که واروژان یک عمر در موسیقی ایران جاری است. او یک عمر زحمت کشید تا در موسیقی ترانهای مملکت ما، لحظههای زیبا خلق کند. ما هر چه در ترانه داريم از واروژان داريم. تمام تنظيم ها و تم ها ريشه در آثار واروژان دارند.
بسیاری از تنظیمکنندگان موسیقی ایران که بعد از واروژان شروع به کار کردند، راه واروژان را ادامه دادند. او آن قدر بیعقده بود که پیشرفت هر هنرمندی، او را خشنود میکرد. یادم میآید وقتی موسیقی فیلم «برهنه تا ظهر با سرعت» را به تنهایی میساختم، او مرتب نگران من بود که مبادا نتوانم کار خوبی ارائه دهم. ولی وقتی موسیقی فیلم را شنید، از جا بلند شد، مرا بوسید و گفت که معلوم است خیلی زحمت کشیدهای! و این بوسه و این جمله برای من جاودانه شد...»
شهيار قنبری: « از ترانه ای ياد می کنم با نام دهکده کوچک من. ترانه ای که ضياء آن را اجرا کرده است. واروژان و ضياء، ترانه را به جشنواره موسيقی آتن در يونان بردند. اين ترانه برايشان مدال و تقديرنامه ای به همراه داشت. اما... ترانه گم شده است و هيچ نسخه ای از آن در دست نيست! »
احمد رضا احمدی: « در کافه "ری" به واروژان معرفی شدم. شوخ بود. اهل طنز، آرام، مهربان و خجول بود. آن سالها در هنرستان عالی موسیقی تهران درس میخواند. سازش پیانو بود. متولد ۱۳۱۵ بود و از همان سالها، قیافهی او بیشتر از سنش به چشم میخورد ... طبع والایی داشت و در زمینهی کارش به استادی رسیده بود... »
فیلمشناسی
» آهنگسازی:
۱ - بر فراز آسمانها (۱۳۵۷)
۲ - بت (۱۳۵۵)
۳ - حرفه اي (۱۳۵۵)
۴ - شام آخر (۱۳۵۵)
۵ - علف هاي هرز (۱۳۵۵)
۶ - ماه عسل (۱۳۵۵)
۷ - خانه خراب (۱۳۵۴)
۸ - ذبيح (۱۳۵۴)
۹ - شب غريبان (۱۳۵۴)
۱۰ - كندو (۱۳۵۴)
۱۱ - نازنين (۱۳۵۴)
۱۲ - همسفر (۱۳۵۴)
۱۳ - هيچ كسي بابا نميشه (۱۳۵۴)
۱۴ - تنها و گلها (۱۳۵۲)
۱۵ - خروس (۱۳۵۲)
۱۶ - شهر قصه (۱۳۵۲)
۱۷ - دشنه (۱۳۵۱)
۱۸ - صبح روز چهارم (۱۳۵۱)
۱۹ - فدايي (۱۳۵۱)
۲۰ - قدير (۱۳۵۱)
۲۱ - رشيد (۱۳۵۰)
۲۲ - حسن كچل (۱۳۴۹)
۲۳ - جهنم سفید (۱۳۴۷)
» نوازندگی:
۱ - در امتداد شب (۱۳۵۶)
۲ - سلام تهران (۱۳۵۶)
۳ - ممل آمريكايي (۱۳۵۴)
۴ - نازنين (۱۳۵۴)
۵ - هيچ كسي بابا نميشه (۱۳۵۴)
۶ - شهر قصه (۱۳۵۲)
۷ - فدايي (۱۳۵۱)
» تنظيم موسيقي
۱ - سر گروهبان (۱۳۵۱)
۲ - غريبه (۱۳۵۱)
مشهورترین ساختهها
» آهنگ و تنظیم:
بوی خوب گندم (ترانهسرا: شهیار قنبری؛ خواننده: داریوش)
هفته خاکستری (ترانهسرا: شهیار قنبری؛ خواننده: فرهاد)
حرف (ترانهسرا:شهیار قنبری؛ خواننده: گوگوش)
شام آخر (ترانهسرا: شهیار قنبری؛ خواننده: ستار)
پل (ترانهسرا:ایرج جنتی عطایی؛ خواننده: گوگوش)
برادر جان (ترانهسرا: ایرج جنتی عطایی؛ خواننده: داریوش)
کندو (ترانهسرا: ایرج جنتی عطایی؛ خواننده: ابی)
باور کن (ترانهسرا: ایرج جنتی عطایی؛ خواننده: گوگوش)
فصل تازه (ترانهسرا: زویا زاکاریان؛ خواننده: گوگوش)
شب زده (ترانهسرا: زویا زاکاریان؛ خواننده: ابی)
گهواره (ترانهسرا: زویا زاکاریان؛ خواننده: گوگوش)
» تنظیم:
قصهی دو ماهی (ترانهسرا: شهیار قنبری، آهنگساز: بابک افشار، خواننده: گوگوش)
جمعه (ترانهسرا: شهیار قنبری، آهنگساز: اسفندیار منفردزاده، خواننده: فرهاد)
مرد تنها (ترانهسرا: شهیار قنبری، آهنگسازاسفندیار منفردزاده، خواننده: فرهاد)
جنگل (ترانهسرا: ایرج جنتی عطایی، آهنگساز: بابک بیات، خواننده: داریوش)
بنبست (ترانهسرا: ایرج جنتی عطایی، آهنگساز: بابک بیات، خواننده: داریوش)
گنجشکای خونه (ترانهسرا:اردلان سرفراز، آهنگساز:شماعی زاده، خواننده: گوگوش)
مرداب (ترانهسرا: اردلان سرفراز، آهنگساز: شماعی زاده، خواننده: گوگوش)
دو پنجره (ترانهسرا:اردلان سرفراز، آهنگساز: شماعی زاده، خواننده: گوگوش
زمان تولد: ســــــــال 1315
محــــــل تــــولد: قـــــــزوین
«واروژ هاخباندیان» ملقب به «واروژان» در خانوادهای ارمنی متولد شد. در دو سالگی مادرش را از دست داد. بعد از اتمام تحصیلات مقدماتی، وارد مدرسه عالی موسیقی تهران شد و زیر نظر آموزگارانی چون: روبن، گریگوریان و لودویک وازل موسیقی را فرا گرفت. پس از پایان این دوره، با بورسیهای که از رادیو و تلویزیون آن سالها گرفت، راهی ینگه دنیا شد.
«واروژان» در آمریکا مشغول به تحصیل در رشتهی «آرانژمان موسیقی و تنظیم آهنگ» شد و در سال ۴۳ به ایران بازگشت. بورسیهی رادیو و تلویزیون، تعهد خدمت در یکی از شهرهای جنوبی را برایش ارمغان داشت. بعد از گذراندن تعهدش، به پایتخت بازگشت. در سالهای ابتدایی دههی پنجاه، ذائقهی موسیقی روز ایران کمکم به سمت موسیقی پاپ تمایل پیدا کرد و «واروژان» سلطان بیرقیب این نوع موسیقی گردید. وی چه با ساخت ملودی و چه تنظیم آثار دیگران، صاحب شناسنامهای پربار در این حیطه شد.
در سال ۱۳۴۷ برای اولین بار برای فیلم «جهنم سفید» به کارگردانی «ساموئل خاچیکیان» موسیقی نوشت.
علاقهاش به این حیطه (موسیقی فیلم) باعث شد که این کار را به صورت حرفهای ادامه دهد. در ادامه این تجربیات در فیلم «حسن کچل» ساختهی «علی حاتمی» (۱۳۵۰) که به عنوان اولین فیلم موزیکال سینمای ایران شناخته شده، همراه با بابک افشار، پرویز اتابکی و اسفندیار منفردزاده، موسیقی متن این اثر را خلق کرد. در این فیلم عهدیه، کوروس سرهنگزاده، مهتاب، سوسن و افشین آواز خواندند.
«واروژان» برای اولین بار روی ترانهی «بدرود» ایرج جنتی عطایی و صدای ویگن، ملودی ساخت و آن را تنظیم کرد.
اوکار خود را با انجام تنظیم آهنگهایی برای راديو آغاز کردو سپس برای ساخت آهنگ برای یکی از برنامه های تلويزيون « زنگوله ها » (کشف صداهای تازه در تلويزیون) انتخاب شد. اين آغاز کار واروژان در ترانه بود. يکی از اولين آثار او ترانه «قصه دو ماهی» از ترانه های شهیار قنبری با صدای گوگوش بود که اولين ترانه موسیقی نوين ايران است. اين همکاری ادامه پيدا کرد و روز به روز بر تعداد ترانه سرايان و آواز خوانانی که می خواستند با او همکاری کنند بیشتر می شد.
کارنامه هنری
فعالیت های درخشان او با گوگوش و شهیار قنبری معجزه آفرید . همکاری واروژان با گوگوش وشهیار منجر به ساخت ترا نه ی «حرف» گردید . ترانه ای که عنوان بهترین آهنگساز سال را در سال ۱۳۵۴برای او به ارمغان آورد. در همان سال نیز جایز ه ی پنجمین جشنواره ی سپاس را برای ساخت موسیقی فیلم کندو (فریدون گله) از آن خود کرد.
شهیار قنبری ترا نه ای می نویسد به نام دهکده ی کوچک من . ترانه ای که ضیا آن را اجرا می کند. واروژان و ضیا این ترانه را به جشنواره ی موسیقی آتن در یونان می برند . در آنجا ابن ترانه برایشان مدال و تقدیر نامه ای به ارمغان می آورد. اما این ترانه گم می شود و هیچ نسخه ای ازآن باقی نمی ماند.همچنین جایزه ی بهترین آهنگ ساز پنجمین دوره ی جشنواره ی سپاس را برای آهنگ سازی فیلم صبح روز چهارم (کامران شیر دل) از آن خود کرد. اما در مراسم حضور پیدا نکرد چرا که اهل خود نمایی نبود واز مصاحبه و عکس انداختن نیز بیزار بود.
ملوديهای واروژان رنگ و بوی خاصی داشت .آهنگسازی که با تعدادی از آوازخوانان جوان دوران پيش از انقلاب کارکرد و شايد برای بعضی از آنان بهترين آثار دوران کاريشان را خلق کرد. او به خوبی جنس، توان ونوع صدای تمام کسانی که با آنان کار می کرد را می شناخت و بهترين و زيبا ترين و لطيف ترين آهنگ و تنظيمی را که ممکن بود برای آنها در نظر می گرفت. واروژان که فعالیتش را از سال ۱۳۴۰ آغاز کرده بود تا سال ۱۳۵۸ امضای خود را بر روی ده ها ترانه و موسیقی فیلم به یادگار گذاشت.
وفات
واروژان در شهريورماه سال 1356 ، در حال ضبط موسیقی فیلم «بر فراز آسمانها»، سکته کرد و روز 25 شهريور ماه 1356 بعد از ده روز بستری بودن در بيمارستان جم تهران در سن 42 سالگی در گذشت و یک روز بعد در گورستان ارامنه خاوران توسط دوستان و آشنايان به خاک سپرده شد و موسیقی ايران يکی از ارکان اصلی و بی تکرار خود را از دست داد.
کوتاه از زندگی واروژان
۱- «واروژان» در سال ۱۳۵۲ به خاطر ساخت موسیقی فیلم «صبح روز چهارم» در دورهی پنجمجشنوارهی «سپاس» جایزه این جشنواره را از آن خود کرد. در آن شب در سالن «آریا شرایتون» وی حضور نداشت؛ چون باوری به برنده شدن خویش نداشت.
وی در گفتگویی که پس از دریافت جایزه با وی انجام شده بود، در پاسخ به این سؤال که «کی متوجه شدی که برنده شدهای؟» گفت:
بعد از خاتمه مراسم... در چاتانوگا بودم که آقای خسرو پرویزی آمد و خبر را به من داد.
وقتی از او پرسیدند: «چرا اقلاْ از تلویزیون نگاه نمیکردی؟»
گفت: «شهامتش را دارم بگویم که دلهره داشتم و میترسیدم روی صحبتهایی که شده بود و پیشداوریهایی که این جا و آن جا میشد. فکر میکردم آقای چکنواریان برنده خواهد شد».
و آن گاه که از او دربارهی حال و روزش بعد از خبردار شدنش پرسش شد، این چنین پاسخ داد:
«چون هیچ انتظارش را نداشتم، ماتم برد و تا مدتی در سکوت و خلسه بودم. بعد که «تقی مختار» و دیگران هم آمدند و خبر بیشتر تأیید شد، باورم شد. من یک کاری در «صبح روز چهارم» کرده بودم و توقعی هم نداشتم. مضافاْ به این که فیلم «بیتا» را هم ندیده بودم که مقایسهای بکنم بین کار خودم و آهنگسازش چکناواریان».
۲ - واروژان سالها ------------ گروه کر ارامنه تهران بود.
۳ - در روزهای پایانی شهریور ۵۶ « واروژان» در استودیو، هنگام ضبط موسیقی فیلم «بر فراز آسمانها» که «محمد علی فردین» سازندهاش بود، دچار حملهی قلبی شد و در بیمارستان جم بستری گردید.
و عاقبت در بیست و ششم شهریورماه، رخت از جهان فرو بست و مصداق ترانهای شد که «ابی» در فیلم آخرش بر فراز آسمانها، فریاد میکرد:
بروم شادان به فلک
دور از غمها
دور از همه کس ...
۴ - زندهیاد «بابک بیات» درباره ی فوت واروژان گفت:
« وقتی که مُرد، طبق رسوم ارامنه باید او را با بهترین لباسی که داشت، دفن میکردند. وقتی در تابوت را باز کردند، واروژان را در کت و شلوار تیرهای دیدم که تنها لباسی بود که داشت و آن را میپوشید... آرامش واروژان در آن لحظه آن قدر تکاندهنده بود که همین لحظه هم بغض گلوی مرا میفشرد. با دیدن جسم بیجان واروژان در تابوت، دگرگون شدم و حالم به هم خورد... مرگش را باور نداشتم و تا یک سال بعد از مهر ۵۶، در خانهاش میرفتم؛ جلوی پنجرهاش میایستادم و به خانه زل میزدم و هر لحظه منتظر بودم که بیرون بیاید و بگوید:
«بابک بیات همیشه سر ساعت میآید...»
۵ - موسيقی پاپ با واروژان به سینمای ايران راه يافت .
واروژ از زبان دیگر هنرمندان
جنتی عطائی: « چقدر آرام و طناز بود! »
بابک بيات: « به جرأت میتوانم بگویم که واروژان یک عمر در موسیقی ایران جاری است. او یک عمر زحمت کشید تا در موسیقی ترانهای مملکت ما، لحظههای زیبا خلق کند. ما هر چه در ترانه داريم از واروژان داريم. تمام تنظيم ها و تم ها ريشه در آثار واروژان دارند.
بسیاری از تنظیمکنندگان موسیقی ایران که بعد از واروژان شروع به کار کردند، راه واروژان را ادامه دادند. او آن قدر بیعقده بود که پیشرفت هر هنرمندی، او را خشنود میکرد. یادم میآید وقتی موسیقی فیلم «برهنه تا ظهر با سرعت» را به تنهایی میساختم، او مرتب نگران من بود که مبادا نتوانم کار خوبی ارائه دهم. ولی وقتی موسیقی فیلم را شنید، از جا بلند شد، مرا بوسید و گفت که معلوم است خیلی زحمت کشیدهای! و این بوسه و این جمله برای من جاودانه شد...»
شهيار قنبری: « از ترانه ای ياد می کنم با نام دهکده کوچک من. ترانه ای که ضياء آن را اجرا کرده است. واروژان و ضياء، ترانه را به جشنواره موسيقی آتن در يونان بردند. اين ترانه برايشان مدال و تقديرنامه ای به همراه داشت. اما... ترانه گم شده است و هيچ نسخه ای از آن در دست نيست! »
احمد رضا احمدی: « در کافه "ری" به واروژان معرفی شدم. شوخ بود. اهل طنز، آرام، مهربان و خجول بود. آن سالها در هنرستان عالی موسیقی تهران درس میخواند. سازش پیانو بود. متولد ۱۳۱۵ بود و از همان سالها، قیافهی او بیشتر از سنش به چشم میخورد ... طبع والایی داشت و در زمینهی کارش به استادی رسیده بود... »
فیلمشناسی
» آهنگسازی:
۱ - بر فراز آسمانها (۱۳۵۷)
۲ - بت (۱۳۵۵)
۳ - حرفه اي (۱۳۵۵)
۴ - شام آخر (۱۳۵۵)
۵ - علف هاي هرز (۱۳۵۵)
۶ - ماه عسل (۱۳۵۵)
۷ - خانه خراب (۱۳۵۴)
۸ - ذبيح (۱۳۵۴)
۹ - شب غريبان (۱۳۵۴)
۱۰ - كندو (۱۳۵۴)
۱۱ - نازنين (۱۳۵۴)
۱۲ - همسفر (۱۳۵۴)
۱۳ - هيچ كسي بابا نميشه (۱۳۵۴)
۱۴ - تنها و گلها (۱۳۵۲)
۱۵ - خروس (۱۳۵۲)
۱۶ - شهر قصه (۱۳۵۲)
۱۷ - دشنه (۱۳۵۱)
۱۸ - صبح روز چهارم (۱۳۵۱)
۱۹ - فدايي (۱۳۵۱)
۲۰ - قدير (۱۳۵۱)
۲۱ - رشيد (۱۳۵۰)
۲۲ - حسن كچل (۱۳۴۹)
۲۳ - جهنم سفید (۱۳۴۷)
» نوازندگی:
۱ - در امتداد شب (۱۳۵۶)
۲ - سلام تهران (۱۳۵۶)
۳ - ممل آمريكايي (۱۳۵۴)
۴ - نازنين (۱۳۵۴)
۵ - هيچ كسي بابا نميشه (۱۳۵۴)
۶ - شهر قصه (۱۳۵۲)
۷ - فدايي (۱۳۵۱)
» تنظيم موسيقي
۱ - سر گروهبان (۱۳۵۱)
۲ - غريبه (۱۳۵۱)
مشهورترین ساختهها
» آهنگ و تنظیم:
بوی خوب گندم (ترانهسرا: شهیار قنبری؛ خواننده: داریوش)
هفته خاکستری (ترانهسرا: شهیار قنبری؛ خواننده: فرهاد)
حرف (ترانهسرا:شهیار قنبری؛ خواننده: گوگوش)
شام آخر (ترانهسرا: شهیار قنبری؛ خواننده: ستار)
پل (ترانهسرا:ایرج جنتی عطایی؛ خواننده: گوگوش)
برادر جان (ترانهسرا: ایرج جنتی عطایی؛ خواننده: داریوش)
کندو (ترانهسرا: ایرج جنتی عطایی؛ خواننده: ابی)
باور کن (ترانهسرا: ایرج جنتی عطایی؛ خواننده: گوگوش)
فصل تازه (ترانهسرا: زویا زاکاریان؛ خواننده: گوگوش)
شب زده (ترانهسرا: زویا زاکاریان؛ خواننده: ابی)
گهواره (ترانهسرا: زویا زاکاریان؛ خواننده: گوگوش)
» تنظیم:
قصهی دو ماهی (ترانهسرا: شهیار قنبری، آهنگساز: بابک افشار، خواننده: گوگوش)
جمعه (ترانهسرا: شهیار قنبری، آهنگساز: اسفندیار منفردزاده، خواننده: فرهاد)
مرد تنها (ترانهسرا: شهیار قنبری، آهنگسازاسفندیار منفردزاده، خواننده: فرهاد)
جنگل (ترانهسرا: ایرج جنتی عطایی، آهنگساز: بابک بیات، خواننده: داریوش)
بنبست (ترانهسرا: ایرج جنتی عطایی، آهنگساز: بابک بیات، خواننده: داریوش)
گنجشکای خونه (ترانهسرا:اردلان سرفراز، آهنگساز:شماعی زاده، خواننده: گوگوش)
مرداب (ترانهسرا: اردلان سرفراز، آهنگساز: شماعی زاده، خواننده: گوگوش)
دو پنجره (ترانهسرا:اردلان سرفراز، آهنگساز: شماعی زاده، خواننده: گوگوش