جان اشتاین بک: طنزنویس،نویسنده و منتقد اجتمایی، در سال 1902 در آمریکا بدنیا آمد و در سال 1968 به عنوان سمبل بخشی از ادبیات مدرن آمریکا درگذشت. وی از آن نسل نویسندگان آمریکایی است که دو جنگ جهانی را تجربه کردند و البته ردپای تحمل آن همه مصیبت اجتماعی، اقتصادی و روانی در کارهایش مشهود است.
در شهر کوچک مونتری ایالت کالیفرنیا به دنیا آمد. شهری که بعدها در داستانهای او با خیابانهایی پر از کارخانههای تولید کنسرو ساردین تصویر شد و در سال 1945 با رمان «راسته کنسروسازان» شهرتی یافت. پدرش صندوقدار بخشداری و مادرش آموزگار بود. او از کودکی به کار در کشتزار میپرداخت. هنگامی که در سال 1919 وارد دانشگاه استنفورد شد، همچنان به کشاورزی عشق میورزید.
جان که خود کشاورزی را امتحان کرده بود و با کارگرهای خانه به دوش آشنا بود، این نوع زندگی کارگری را محور اغلب آثارش قرار داد و آدمهای رمانهایش را کارگرهای بیچیز تشکیل میدادند.
در طول داستان , تنهایی و ناامیدی افراد کاملاً مشهود است. همه حتی اگر با هم هستند,حرف می زنند, می خندند و بازی می کنند ,اما با هم رابطه عمیقی ندارند و فقط زمانشان را با هم می گذرانند.
اشتاین بک تحصیلات خود را در رشته زیست شناسی ناتمام گذاشت و به کارهای گوناگونی از جمله سرایداری، بنایی، نقاشی ساختمان و سرانجام روزنامهنگاری پرداخت. وی از همان اولین داستان های کوتاهش مصمم به جانبداری و حمایت از طبقات ضعیف و ناتوان است . نخستین اثرش با عنوان فنجان طلا در سال 1929 منتشر شد. در نبردی مشکوک (1936)، اسب کهر (1937)، موشها و آدمها (1937)، خوشههای خشم (1939)، ماه پنهان است (1942)، مروارید (1947)، شرق بهشت (1952)، زمستان ناخشنودی ما (1961) و سفر با چارلی (1962) دیگر آثار وی را تشکیل میدهند. او پس از نگارش «سفر به چارلی» در سال 1962 نوبل ادبیات گرفت؛
او گفتهاست که بعد از دریافت جایزه نوبل در سال 1962 از ناشرش شنیده که زنی روستایی در دانمارک همراه قایق خود چند کیلومتری را تا شهر پارو زده تا دو مرغ خانگی اش را با یک کتاب جیبی او برای مطالعه تعویض کند. اشتاین بک این حادثه را مهمتر از دریافت جایزه نوبل برای خود می دانست و می گفت علاقه و عکس العمل خوانندگان آثارش، مهمتر از نظرات خودخواهانه بعضی از منتقدین ادبی است. و در سال 1940 هم رمان خوشههای خشم، جایزه پولیتزر را برایش به ارمغان آورد.
آثار اشتاین بک را می توان نتیجه سه پدیده : فرهنگ اروپایی، طبیعت آمریکا، و بحران اقتصادی دهه 30 در جهان صنعتی آغاز قرن بیستم دانست.
او همنسل نویسندگان بزرگی چون ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی و ادوارد فیتزجرالد بود که در آثار آنها نیز تاثیرات این خاطرات تلخ کاملا مشهود است و نقطه مشترک همه آنها این بود که از نابودی رویاهایشان رنج میبردند.
گروهی ازمنتقدین کمالگرا به انتقادهای کوچک و بزرگ دیگر از او می پردازند و می نویسند که جهان او نه خوب است و نه قابل اصلاح، بلکه براساس آن آثار، انسان رنجبر آمریکایی باید در زندگی روزمره مقاومت نماید وبا مشکلات جوراجور آن کنار آید.
به عنوان یک نویسنده واقعگرا، اشتاین بک در بیشتر آثارش به تشریح زندگی مردم عادی و فقر آنها پرداخته است.او نویسندهای است که بهرغم تواناییاش به ندرت لحن تغزلی دارد. به جرات میتوان او را یکی از برجسته ترین و عالی ترین نمایندگان جنبش ادبی «سوسیال رئالیسم آمریکایی »شمارد.
از آثار جان اشتاین بک «خوشههای خشم» و «موشها و آدمها» در ایران با اقبال خوبی مواجهه شده است هرچند که شهرت جهانی «خوشههای خشم» باعث شده که دیگری در سایه قرار بگیرد. رمانی که اکنون جزو چهل اثر کلاسیک ادبی قرن گذشته محسوب می شود.
جان اشتاین بک در سال 1939 رمان «خوشههای خشم» را منتشر کرد. کتابی که برای او جایزه پولیتزر را به ارمغان آورد. این رمان هم اکنون جزو چهل اثر کلاسیک سده بیستم بهشمار میآید و مجله تایم نیز این رمان را در فهرست صد رمان برتر انگیسی زبان از سال 1923 تا سال 2005 جای داده است.
البته باید دانست اشتاین بک کتاب « آنسوی عدن» را مهمترین رمان خود میدانست. تازه کردن موضوع هابیل و قابیل، یعنی اختلافات پدر و پسر و مبارزه خیر و شر با یکدیگر محتوای این کتاب است.
«خوشههای خشم» روایت دوران بحران نیمه اول قرن بیستم در آمریکا است و از این قرار است:
در شهر کوچک مونتری ایالت کالیفرنیا به دنیا آمد. شهری که بعدها در داستانهای او با خیابانهایی پر از کارخانههای تولید کنسرو ساردین تصویر شد و در سال 1945 با رمان «راسته کنسروسازان» شهرتی یافت. پدرش صندوقدار بخشداری و مادرش آموزگار بود. او از کودکی به کار در کشتزار میپرداخت. هنگامی که در سال 1919 وارد دانشگاه استنفورد شد، همچنان به کشاورزی عشق میورزید.
جان که خود کشاورزی را امتحان کرده بود و با کارگرهای خانه به دوش آشنا بود، این نوع زندگی کارگری را محور اغلب آثارش قرار داد و آدمهای رمانهایش را کارگرهای بیچیز تشکیل میدادند.
در طول داستان , تنهایی و ناامیدی افراد کاملاً مشهود است. همه حتی اگر با هم هستند,حرف می زنند, می خندند و بازی می کنند ,اما با هم رابطه عمیقی ندارند و فقط زمانشان را با هم می گذرانند.
اشتاین بک تحصیلات خود را در رشته زیست شناسی ناتمام گذاشت و به کارهای گوناگونی از جمله سرایداری، بنایی، نقاشی ساختمان و سرانجام روزنامهنگاری پرداخت. وی از همان اولین داستان های کوتاهش مصمم به جانبداری و حمایت از طبقات ضعیف و ناتوان است . نخستین اثرش با عنوان فنجان طلا در سال 1929 منتشر شد. در نبردی مشکوک (1936)، اسب کهر (1937)، موشها و آدمها (1937)، خوشههای خشم (1939)، ماه پنهان است (1942)، مروارید (1947)، شرق بهشت (1952)، زمستان ناخشنودی ما (1961) و سفر با چارلی (1962) دیگر آثار وی را تشکیل میدهند. او پس از نگارش «سفر به چارلی» در سال 1962 نوبل ادبیات گرفت؛
او گفتهاست که بعد از دریافت جایزه نوبل در سال 1962 از ناشرش شنیده که زنی روستایی در دانمارک همراه قایق خود چند کیلومتری را تا شهر پارو زده تا دو مرغ خانگی اش را با یک کتاب جیبی او برای مطالعه تعویض کند. اشتاین بک این حادثه را مهمتر از دریافت جایزه نوبل برای خود می دانست و می گفت علاقه و عکس العمل خوانندگان آثارش، مهمتر از نظرات خودخواهانه بعضی از منتقدین ادبی است. و در سال 1940 هم رمان خوشههای خشم، جایزه پولیتزر را برایش به ارمغان آورد.
آثار اشتاین بک را می توان نتیجه سه پدیده : فرهنگ اروپایی، طبیعت آمریکا، و بحران اقتصادی دهه 30 در جهان صنعتی آغاز قرن بیستم دانست.
او همنسل نویسندگان بزرگی چون ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی و ادوارد فیتزجرالد بود که در آثار آنها نیز تاثیرات این خاطرات تلخ کاملا مشهود است و نقطه مشترک همه آنها این بود که از نابودی رویاهایشان رنج میبردند.
گروهی ازمنتقدین کمالگرا به انتقادهای کوچک و بزرگ دیگر از او می پردازند و می نویسند که جهان او نه خوب است و نه قابل اصلاح، بلکه براساس آن آثار، انسان رنجبر آمریکایی باید در زندگی روزمره مقاومت نماید وبا مشکلات جوراجور آن کنار آید.
به عنوان یک نویسنده واقعگرا، اشتاین بک در بیشتر آثارش به تشریح زندگی مردم عادی و فقر آنها پرداخته است.او نویسندهای است که بهرغم تواناییاش به ندرت لحن تغزلی دارد. به جرات میتوان او را یکی از برجسته ترین و عالی ترین نمایندگان جنبش ادبی «سوسیال رئالیسم آمریکایی »شمارد.
از آثار جان اشتاین بک «خوشههای خشم» و «موشها و آدمها» در ایران با اقبال خوبی مواجهه شده است هرچند که شهرت جهانی «خوشههای خشم» باعث شده که دیگری در سایه قرار بگیرد. رمانی که اکنون جزو چهل اثر کلاسیک ادبی قرن گذشته محسوب می شود.
جان اشتاین بک در سال 1939 رمان «خوشههای خشم» را منتشر کرد. کتابی که برای او جایزه پولیتزر را به ارمغان آورد. این رمان هم اکنون جزو چهل اثر کلاسیک سده بیستم بهشمار میآید و مجله تایم نیز این رمان را در فهرست صد رمان برتر انگیسی زبان از سال 1923 تا سال 2005 جای داده است.
البته باید دانست اشتاین بک کتاب « آنسوی عدن» را مهمترین رمان خود میدانست. تازه کردن موضوع هابیل و قابیل، یعنی اختلافات پدر و پسر و مبارزه خیر و شر با یکدیگر محتوای این کتاب است.
«خوشههای خشم» روایت دوران بحران نیمه اول قرن بیستم در آمریکا است و از این قرار است:
- سفر طولانی یک خانواده تنگدست آمریکایی به نام «جاد» که از اوکلاهاما تا کالیفرنیا در جستوجوی بهدست آوردن زمینی برای خودشان است، مزرعهای که بتوانند روی آن کار کنند. اما اوضاع آنگونه که آنها پیشبینی میکنند پیش نمیرود. اتفاقات این رمان در دهه چهل میلادی روی میدهد و در آن به محکومیت بی عدالتی و ستایش همبستگی انسانها پرداخته شده است.
- ماجرای دو مرد نسبتاً جوان است. یکی جرج که جوان زیرک و باهوشی است و دیگری, لنی, که مرد تنومند کم عقل ساده دلی است. لنی در تمام داستان به خاطر نادانی هایش باعث دردسر می شود.این دو نفر در رویای خریدن یک مزرعه هستند. مزرعه ای که پر از مرغ و خروس و گاو و گوسفند است. درختان پربار و خوشایند دارد. میوه های خوش طعم , یک کلبه در وسط آن و مهم تر از همه خرگوش دارد.
- در طول داستان , تنهایی و ناامیدی افراد کاملاً مشهود است. همه حتی اگر با هم هستند,حرف می زنند, می خندند و بازی می کنند ,اما با هم رابطه عمیقی ندارند و فقط زمانشان را با هم می گذرانند. در انتهای داستان تمام آرزوها نقش بر آب می شود و همه آنهایی که کوچکترین همدمی داشتند, همدم و همراه خود را از دست می دهند.