05-06-2015، 9:47
جهان سرشار از میراث گوناگون، خرد و کلان، منحصربهفرد و شگفتانگیز است.
هرشهر و دیاری میراثی از گذشتگانش را به ارث بردهاند و حفظ این میراث سبب پیوند و اتصال نسل امروز به نسل گذشته میشود. فرهنگ، تنها در رفتار آدمی بازنمایی نمیشود بلکه توسط تغییراتی که انسان در طبیعت ایجاد میکند نیز بازتاب مییابد. این مجموعه را میراث فرهنگی نامیدهاند که یکی از وجوه تمایز هویت فرهنگی هرجامعه است. بسیاری از میراث فرهنگی کهن شکل مادی دارد. اما حامل پیام و معنایی است که در خلق و تولید آن منظور شده است. دریافت معنا و پیام مندرج در این آثار، شاید تنها چیزی است که انسان را به سوی آن میکشاند. تنها با تفسیر و کشف پیام آن میتوان گذشته را توصیف و تحلیل کرد. داوری در باب سنتهای کهن تاریخی از رهگذر آثار به جا مانده از آن سنت فرهنگی ممکن میشود.
میراث فرهنگی ما یادگار گذشتگان و اجداد ماست که نسل امروز و فردا را به گذشته وصل میکند. اینها یادگار گذشتهها و سرمایة امروز ماست
میراث فرهنگی نهتنها اهمیت فرهنگی و اقتصادی دارد بلکه اهمیت معرفتشناختی نیز دارد. به این معنا که ما را در فهم و درک شیوة زندگی گذشتگان قادر میسازد. دانش باستانشناسی و مردمشناسی بسیاری از فرضیهها و تئوریهایش را با مشاهدة آثار فرهنگی هرجامعه ارائه میکند. از دیگرسو، هرملتی در پیوست تاریخی خویش ناگزیر است که گذشتهاش را بشناسد؛ یعنی راه آینده را میتوان در گذشته پیدا کرد. به بیان دیگر، افق و چشمانداز آینده را با قضاوت در باب گذشته به دست آورد. از اینرو، میراث فرهنگی هرجامعه علاوه بر اهمیت زیباییشناختی و اقتصادی آن ارزش معرفتی و شناختی دارد. میتوان فعالیتهای گستردة پژوهشی را در این حوزه به راه انداخت و دهها اثر علمی تولید کرد.
یکی از گرایشهای مطرح در برابر روند جهانیشدن، حفظ تمایزها و تفاوتها، بازگشت به هویت خودی است؛ زیرا روند جهانیشدن، روند یکسانساز است که با گسترش یک فرهنگ تمایزات و تنوع را از بین میبرد. در مقابل این یکسانسازی، گرایشهای تشخص و جداسازی نیز وجود دارد که بر حفظ تمایزات و هویت فرهنگی تأکید میکند؛ زیرا حفظ تمایزها ممکن نیست مگر با حفظ هویت فرهنگی جامعه. این هویت فرهنگی ریشه در میراث فرهنگی هرجامعه دارد. از اینرو، نگهداشت و حفظ میراث فرهنگی پشتوانة حیات فرهنگی در آینده است. آثار فرهنگی و باستانی یادگارهای تاریخی گذشتگان است، سرشار از معنا و پیام. این آثار، شاهد زندة سنتهای باشکوه کهن است که تا امروز باقی ماندهاند. از اینرو، حفظ این آثار از مسئولیتهای مدنی و انسانی هرشهروند است، تا این آثار به نسل بعدی منتقل شود.
آثار فرهنگی و صنعت توریسم
امروزه بسیاری از کشورهای جهان به دلیل داشتن آثار فرهنگی منحصربهفرد، درآمدهای کلان اقتصادی را به دست میآورد و در کنار آن دهها شغل ایجاد میکند؛ زیرا صنعت گردشگری بهمثابه یکی از روندهای پیشرو و روبهرشد از پردرآمدترین صنعتها در دنیاست. شاید ممکن باشد که چرخ اقتصادی یک کشور را تنها با صنعت توریسم به حرکت درآورد. بسیاری از کشورهای جهان بهرغم اینکه دارای منابع نفت و گازاند و کالاهای زیادی را صادر میکنند، اما از کنار صنعت توریسم بهسادگی نمیگذرند. هرشهری که اندکترین ظرفیت و پوتانسیل توریستیشدن را داشته است، امروزه به شهری مهم و برتر دنیا تبدیل شده است. از این منظر، سرزمین ما هم تاریخ غنی و پرباری داشته است. ما صاحب میراث بزرگ فرهنگی بودیم که چشم جهانیان را خیره کرده بود و کمتر سیاح و دانشمندی بود که نام آن را یاد نداشت. حتا با تخریب و بیتوجهی تاکنون ابهت و جذابیتش را از دست نداده است. در کنار آن، ما صاحب بناهای تاریخی مشهوریم که هرکدام از منزلت و جایگاه خاصی برخودار است. به هرحال اگر تاریخ ما جنگ، غارت و خشونت است، تاریخ پربار فرهنگ، ادبیات و هنر نیز است.
میراث فرهنگی ما یادگار گذشتگان و اجداد ماست که نسل امروز و فردا را به گذشته وصل میکند. اینها یادگار گذشتهها و سرمایة امروز ماست. ما باید به این آثار با دید سرمایة ارزشمند فرهنگی و اقتصادی نگاه کنیم. اگر با رویکرد توسعه و نوسازی به این امر بنگریم، یکی از ظرفیتهایی که میتواند افغانستان را در پیشرفت و نوسازی کمک کند، بدون تردید، آثار فرهنگی و تاریخی این سرزمین است. بودای بامیان، بناهای تاریخی غزنی، بند امیر، دهها آثاری که در جاهای مختلف وجود دارد، هرکدام در توسعة افغانستان نقشی بیبدیل خواهد داشت.
بنابراین، ما به تجدید نگاه ضرورت داریم. تجدید نگاهی که به آثار فرهنگی بهمثابه سرمایه نگاه شود. اگر این مسأله را مورد توجه قرار بدهیم، بدون تردید، بسیاری از بناهای تاریخی، آثار ارزشمند فرهنگی است که در سالهای جنگ و ناامنی مورد بیمهری قرار گرفته یا تخریب شده یا در حال نابودی است. بسیاری از آثار فرهنگی تاراج شده است. شاید مواردی هم در خطر تاراج قرار داشته باشد. از سوی دیگر میراث فرهنگی افغانستان به آن تعداد آثاری که امروز در موزیم ملی افغانستان وجود دارد و بناهای تاریخی که در بامیان، غزنی و هرات است محدود نمیشود. با قاطعیت میتوان گفت که بسیاری از آثار فرهنگی در زیر خاکها پنهان و ناپیداست.
از منظر رویکرد توسعة فرهنگی، آثار پنهان باید کشف و آشکار شود و به موزیم ملی کشور منتقل شود. این کار اما بدون تخصص و دانش مربوطه امکانپذیر نیست. بهصورت مشخص باستانشناسی و مردمشناسی دو رشتهای است که عهدهدار تحقیق و مطالعه در مورد میراث فرهنگی کشور است. معلوم نیست که نهادهای آکادمیک به چه پیمانه توان مطالعه و طرح پروژههای تحقیقی را در زمینة باستانشناسی، مردمشناسی و افغانستانشناسی دارند. یکی از مسئولیتها و کارکرد وزارت اطلاعات و فرهنگ، علاوه بر حفظ میراث فرهنگی گسترش فعالیتهای پژوهشی در تمام این حوزهها و تشویق پژوهشگران، دانشجویان و استادان دانشگاه در این عرصههاست. این نهاد میتواند منابع و اطلاعات لازم را در اختیار پژوهشگران قرار دهد، میتواند همایشهای تخصصی و نمایشگاههای داخلی و خارجی را حمایت کند. اگر به این موضوعات توجه شود و بالای آن سرمایهگذاری صورت بگیرد، علاوه بر گسترش و نهادینهشدن فرهنگ پژوهش و تحقیق، بدون تردید، دانش باستانشناسی، مردمشناسی و افغانستانشناسی رشد چشمگیری خواهد داشت.
با گسترش فعالیتهای پژوهشی، برگزاری نمایشگاهها و همایشهای علمی، تلاش برای کشف و پیداکردن آثار پنهان و به نمایش گذاشتن آن، و ترمیم بناهای تخریبشده یا در حال تخریب و حفاظت از آثار تاریخی و فرهنگی، فراهمکردن زمینههای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی صنعت گردشگری، میراث فرهنگی و تاریخی افغانستان ظرفیت آن را دارد که سالانه بسیاری از گردشگران را به افغانستان جلب کند.
براساس پیشبینی سازمان جهانی توریسم صنعت جهانگردی، که از پویاترین بخش اقتصادی جهان است، در چند سال آینده از نظر درآمد در رأس صنایع موجود دنیا قرار خواهد گرفت و بخش عمدهای از تجارت بینالملل را به خود اختصاص خواهد داد. امروزه نیز بسیاری از کشورها با آگاهی از درآمد سرشار صنعت توریسم، اهمیت ویژهای برای آن قایل بوده و سرمایهگذاریهای کلانی را در این عرصه انجام میدهند.
براساس آمار موجود، در سالهای گذشته، ۶۲۵میلیون گردشگر از کشورهای مختلف جهان دیدن کردهاند. که درآمد حاصل از آن، رقمی بالغ بر ۴۵۵ میلیارد دالر بوده است (سازمان جهانی توریسم). پیشبینی میشود که سال ۲۰۲۰ گردشگران بینالمللی به بیش از ۱/۶ میلیارد نفر و درآمد آن به ۲ تریلیون دالر خواهد رسید. با این حساب اگر افغانستان بتواند سهمی، در حد دو درصد، از این درآمد سرشار جهانی داشته باشد، بدون تردید، سهم قابل توجهی در رشد اقتصادی جامعه خواهد داشت. این امر ممکن نیست مگر با سرمایهگذاری بالای میراث فرهنگی و فراهمسازی زمینههای گردشگری و توریسم در افغانستان. امروزه میلیونها دلار نصیب کشورهای میشود که در حوزة گردشگری و توریسم سرمایهگذاری کردهاند. در حالی که افغانستان از نظر میراث فرهنگی غنی بوده و میتواند بخش عظیمی از گردشگران را به افغانستان جلب کند. با این حال در این حوزه حتا کارهای ابتدایی و اولیه صورت نگرفته است.