اصطلاح در مورد زبان

[amir aa]

In no TIME...
فورا

TIME without number...
پي در پي

TIME alone will tell...
آينده معلوم ميكند

When the TIME was ripe...
در وقت مناسب

A head of TIME...
زود تر از موقع مقرر

In the nick of the TIME...
در آخرين لحظات

Keep up with the TIME...
با زمان وفق دادن

If I make TIME...
اگر فرصت كنم

TIME hangs heavy...
زمان به كندي ميگذرد

At odd TIMES...
وقت و بي وقت
اون سپاس رو فشار بده:112:

[Albert wesker]

ممنون اصطلاح های بدی نبود ولی کاش بیشتر از این اصطلاح میزاشتی بهتر بود+سپاس

[amir aa]

چند تا دیگه هم در راه است چند تا ضرب المثل هم گذاشتم اونا هم خوبن