26-11-2014، 19:25
عرف به معنای عادت و آداب و رسوم مقبول و پذیرفته شده، در زندگی اجتماعی بشر نقش بسیار مهمی ایفا می کند. اصولا عرف همان هنجارهای اجتماعی است که در برابر منکر به معنای ناهنجاری های اجتماعی قرار می گیرد. از این رو هنگامی که از عرف سخن به میان می آید، باید آن را در جایگاه هنجارهای اجتماعی تحلیل و تبیین کرد. هنجارهای اجتماعی نیز دارای خاستگاه های گوناگون و متعددی است، زیرا برخی از آن ها دارای ریشه های عقلانی و برخی دیگر دارای ریشه های عقلایی و گروه سومی حتی می تواند دارای خاستگاهی چون خرافات و تقالید کورکورانه از نیاکان باشد. این جاست که قرآن به عنوان کتاب هدایتی بشر، به تحلیل و تبیین عرف توجه داشته و توصیه های خاصی را درباره آن ارایه می دهد.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا به واکاوی عرف، جایگاه و اهمیت آن، در نگرش قرآنی بپردازد. اینک با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
عرف، امور پسندیده و شایسته
عرف در زبان عربی به معنای رمل مرتفع و تپه (لسان العرب، ابن منظور، ج ۹، ص ۱۵۸) و در اصطلاح به معنای عادت و هر آن چیزی است که در میان مردم به شکل پایدار جریان دارد. این گونه عادات زندگی همان رسوم و آدابی است که در اصطلاحات جدید از آن به هنجارهای اجتماعی نیز یاد می شود.
سید شریف جرجانی در تعریف عرف، آن راعاداتی دانسته است که به مقتضای عقول در جامعه جریان دارد. (التعریفات، جرجانی، ۱۹۳) به نظر می رسد که مراد از عقول در این معنا و مفهوم عام است تا شامل دو دسته احکام عقلانی و عقلایی شود؛ زیرا بسیاری از آداب و رسوم اجتماعی و هنجارهای آن، احکام عقلایی است که برای تنظیم و ساماندهی رفتارهای اجتماعی ایجاد شده و به شکل سنت ها، آداب، رسوم، آیین ها و عادت درآمده است؛ چون بسیاری از چیزهایی که از آن به نام معروف یاد می شود، امور پسندیده در نزد خردمندان است که از حکم عقل نمی باشد.
به سخن دیگر، آن چه معروف و پسندیده هر اجتماعی است همان هنجارهای اجتماعی می باشد که فراتر از احکام عقلانی، دارای خاستگاه عقلایی و بلکه حتی گاه خیالی و تخیلی است که از آن ها به عنوان خرافات اجتماعی و آیین های باطل نیاکان نیز یاد می شود.
بهتر آن است که معروف را به همان هنجارهای عقلایی تعریف کنیم تا شامل احکام عقلانی و عقلایی شود و موارد خرافی و سنت ها و عادات های غیر عقلانی را از دایره معروف بیرون نماییم.
بر این اساس، در تحقق مفهوم عرف و معروف، شرط آن است که دارای ریشه و خاستگاه عقلانی باشد و هم چنین آن امر عقلانی به شکل عادات و سنت اجتماعی درآمده باشد.
امور عرفی بیش تر در شکل و قالب شفاهی، از نسلی به نسلی دیگر منتقل می شود و از طریق جامعه پذیری نسلی، پایانی و مانایی خود را حفظ می کند. از این رو عرف هر جامعه در شکل سنت ها و آداب و عادات شفاهی در جریان است و بسیاری از آن ها حتی نانوشته مانده و به شکل قانون مکتوب در نیامده اند.
قرآن و دعوت به ارزش های عرفی
ارزش های عرفی به سبب آن که ارزش های عقلایی هستند به عنوان هنجارهای شایسته و پسندیده اجتماعی مورد توجه اسلام قرار گرفته اند. از این رو خداوند از جمله وظایف پیامبر (ص) را پذیرش و انجام امور عرفی و تقویت آن می داند خداوند در آیه ۱۵۷ سوره اعراف وظیفه آن حضرت (ص) را دعوت بلکه فرمان مردم به معروف دانسته است. معروف همان امور پسندیده نزد عرف عقلا و خردمندان است که در زندگی خویش برای ساماندهی و تنظیم امور به کار می گیرند. (نگاه کنید به مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۸۰۷ و نیز ج ۳ و ۴، ص ۷۵۰)
خداوند در آیه ۱۹۹ سوره اعراف به صراحت به پیامبر خویش فرمان می دهد: خذ العفو و امر بالعرف؛ عفو و گذشت را اصل در زندگی قرارده و به عرف و معروف فرمان ده.
این بدان معناست که عرف خردمندان از نظر قرآن ریشه در همان فطرت انسانی دارد و اطاعت از آن همانند اطاعت از آموزه های و حیانی شریعت می باشد. به سخن دیگر، از آن جایی که عرف عقلایی ریشه در فطرت پاک سالم انسانی دارد، به طور طبیعی، امری کمالی و درست و صحیح است و در مسیر کلی صراط مستقیم قرار می گیرد. بنابر این همانند آموزه های وحیانی قابل انجام و پی گیری است و بلکه در برخی از موارد واجب و لازم می شود؛ از این رو، واژه امر که دلالت بر وجوب می کند، در آیات ۱۵۷ و ۱۹۹ سوره اعراف وارد شده است.
به سخن دیگر، این که خداوند به پیامبر (ص) فرمان می دهد تا مومنان را به عرف و معروف فرمان دهد، به معنای آن است که عمل به عرف بر مومنان واجب و لازم است و یا این که دست کم عرف شامل دو دسته از واجبات و مستحبات خواهد شد. به این معنا که می تواند همانند احکام شرعی به دو شکل واجب و مستحب درآید.
البته به نظر می رسد که مفهوم معروف در قرآن فراتر از مفهوم عرف باشد؛ زیرا معروف در کاربردهای قرآنی به امور پسندیده پیش عقل (و عقلا) و شریعت اطلاق می شود. (مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۸۰۷) به این معنا که دایره معروف فراتر از عرف عقلایی است و شامل پسندیده های شرعی نیز می شود. بر این اساس هر آن چه را عقل و عقلا و شریعت به عوان امور پسندیده دانسته است لازم است که مورد پیروی و اطاعت قرار گیرد.
خداوند در آیات ۱۰۲ و ۱۰۴ سوره آل عمران، از وظایف مومنان، پیروی از معروف و نیز دعوت دیگران به آن برپایه قاعده مشهور «امر به معروف و نهی از منکر» دانسته است. آیاتی دیگر چون آیه ۱۱۰ و ۱۱۴ سوره آل عمران و آیه ۷۱ سوره توبه و ۳۸ و ۴۱ سوره حج نیز بر این معنا تاکید می کند.
لقمان چنان که آیه ۱۷ سوره لقمان گزارش کرده، فرزندش را دعوت به احیای ارزش های عرفی و عقلایی می کند و آن را وظیفه و مسئولیت وی بر می شمارد.
مصادیقی از ارزش های عرفی
احسان و نیکی در برابر نیکی های دیگران امری مقبول و پسندیده نزد مردم است، بر این اساس خداوند به مومنان یادآور می شود تا این گونه براساس عرف اجتماع و هنجارهای آن عمل کنند و پاداش نیکی را به نیکی بدهند. خداوند در آیه ۶۰ سوره الرحمن به شکل استفهام تقریری این مطلب را تبیین می کند که عرف عقلا، نیکی در برابر نیکی را به شکل یک ارزش پدیرفته اند و به آن پای بند می باشند. (مجمع البیان، ج ۹ و ۱۰، ص ۳۱۵ و ۳۱۶ و نیز الکشاف، زمخشریف ج ۴، ص ۴۵۳)
اصولا از نظر خردمندان، نیکی واحسان امری پسندیده است حتی اگر در برابر آن پاداشی نباشد؛ از این رو بسیاری از مردم بی چشمداشتی، به کارهای نیک می پردازند و به دیگران احسان می کنند؛ زیرا از نظر خردمندان، امر نیک بر امر زشت و نکوهیده برتری دارد. بر این اساس به سوی کارهای نیک و احسان گرایش می یابند و به انجام آن اهتمام می ورزند. (بقره، آیه ۶۱)
نیکی به والدین نیز از امور پسندیده عرفی و هنجارهای سالم و درست اجتماعی است که خداوند آن را تایید و امضا کرده و در آیات چندی از جمله آیات ۱۴ و ۱۵ سوره لقمان به آن فرمان داده است.
نیکی به خویشان بسیار نزدیک نیز از دیگر کارهای عرف پسند و خردمند پسند است که خداوند به عنوان معروف از آن یاد کرده و به انجام آن تشویق نموده است. (احزاب، آیه ۶)
در همین راستا رعایت احترام مهمان و اجتناب از تعدی نسبت به او نیز به عنوان یکی دیگر از معروف های خردمندان جامعه و هنجاری سالم اجتماعی مورد توجه و تاکید در آیه ۷۸ سوره هود قرار گرفته است. از این رو حضرت لوط پاسداشت احترام و تکریم مهمانان و اجتناب از اذیت و آزار و تعدی به آنان را به عنوان هنجار اجتماعی خردمندان مورد توجه قرار می دهد و با استفهام از مردم می خواهد تا به عرف خردمندان توجه یابند و به جای تعدی به مهمانان به تکریم و احترام آنها مبادرت ورزند.
دفاع از وطن و خانواده به هر شکل ممکن، از دیگر هنجارهای پسندیده اجتماعی مردم خردمند است. از این رو خداوند در آیه ۲۴۶ سوره بقره به این عرف خردمندان توجه می دهد و به مجازات کسانی که به وطن و خانواده انسان تعدی می کنند به عنوان یک امر پسندیده و عرف عقلایی تاکید می نماید.
بی گمان کامل ترین مصداق عرف پسندیده اجتماعی، عدالت و دعوت دیگران به آن است. از این رو خداوند در آیه ۷۶ سوره نحل فرمان به عدل و داد را امری ارزشمند در نظر عرف دانسته و مردم را به آن تشویق می کند.
قضاوت براساس عدالت نیز در همین راستا معنا و مفهوم پیدا می کند؛ لذا خردمندان هرگونه قضاوت و داوری بیرون از دایره عدالت را ناپسند می شمارند و خواستار انجام داوری و قضاوت براساس عدالت می شوند و خداوند نیز با فرمان خود به داوری و حکومت عادلانه، این عرف پسندیده جامعه را تایید و امضا می کند. (نساء آیه ۵۸)
از دیگر مصادیق ارزش ها و هنجارهای عرفی می توان به ادای امانت به صاحب آن اشاره کرد که از نظر خردمندان امری پسندیده شمرده می شود. خداوند نیز این امر پسندیده را تایید کرده و مهر امضا بر درستی آن می نهد و با قراردادن جمله «ان الله نعما یعظکم به» به عنوان تعلیل حکم لزوم رد امانت، بیان می کند که این عمل از نظر عرف خردمندان امری پسندیده و مقبول است، از این رو مومنان نیز باید به عنوان امری پسندیده به آن عمل کنند و امانات مردم را به آنها بازگردانند.
عرف خردمندان هم چنین از کارهای پلشت، زشت و گناهان، پرهیز و اجتناب دارد، زیرا همه گناهان دارای مفسده و زشتی هایی است که برخی از آن ها بر ما معلوم نیست ولی بسیاری از آن ها را می دانیم و می شناسیم. به سخن دیگر، هر گناهی دارای مفسده ای است که خردمندان به سادگی یا تعمق و تأمل در آن می توانند زشتی های آن را درک کنند. از این رو از نظر قرآن، خردمندان زشتی های گناه را نیز درک می کنند و به ترک آن اهتمام می ورزند. (ممتحنه، آیه ۱۲)
از دیگر مصادیق عرف پسندیده اجتماعی جوامع خردمند، می توان به برتری انسان های عالم و بصیر بر مردمان جاهل و فاقد بصیرت و انسان های کوردل اشاره کرد که خداوند در آیه ۵۰ آن را بیان و از این عرف اجتماعی پسندیده تعریف می کند. (انعام، آیه ۵۰ و هود، آیه ۲۴ و رعد، آیات ۱۶ و ۱۹ و فاطر، آیات ۱۹ تا ۲۲ و نیز زمر، آیه ۹)
داشتن یک صاحب اختیار به جای چند ارباب از دیگر امور پسندیده عرفی و عقلایی است که در آیه ۳۹ سوره یوسف و نیز ۲۹ سوره زمر به آن توجه شده و امضا گردیده است. بنابراین می توان گفت که انسان به جای این که کسان و یا چیزهایی غیر از خدای تبارک و تعالی را به عنوان معبود و پروردگار خویش قرار دهد بهتر است که خداوند قادر و حکیم و خبیر و مهربان را ارباب خود قرار داده و از تعداد خدایان و آثار مخرب آن در امان بماند.
موارد رجوع به عرف
موارد زیادی است که قرآن خواهان مراجعه به عرف عقلا می شود. این مراجعه به عرف می تواند در حوزه مفاهیم و نیز اعمال باشد. به این معنا که مراجعه به عرف برای شناخت اموری چون مفاهیم و حدود و مرزهای آن و نیز چگونگی رفتار و محدوده های آن امکان پذیر بلکه در برخی موارد لازم و ضروری است.
قرآن در آیه ۵۳ سوره نور اطاعت از خداوند با ضابطه عرف عقلا را خواسته خداوند از انسان ها دانسته و از مردم خواسته است تا با این گونه رفتار پسندیده، از ایمان دروغین در امان مانند. فخر رازی در تفسیر کبیر خود می گوید که مراد از «طاعه معروفه» آن است که مطلوب از مومنان، اطاعت از خداوند براساس عرف عقلاست. (تفسیر کبیر، ج۸، ص ۴۱۱)
عرف، در امور بسیاری، معیار تشخیص و داوری است. از جمله می توان به تشخیص عرف برای تعیین اجرت برای سرپرستی اموال یتیم اشاره کرد که در آیه ۶ سوره نساء بیان شده است. در این آیه میزان اجرت از مال یتیم برای سرپرست اموال، مراجعه به معروف دانسته شده، لذا باید براساس حال کسی که ولایت یتیم را به عهده می گیرد و نیز مقتضیات زمان و مکان عمل کرد (تفسیر التحریر و التنویر، ج ۳، ص ۲۴۵) و در برخی از روایات نیز معروف به اجره المثل تفسیر شده است (مجمع البیان، ج ۳ و ۴، ص ۷۱) که عبارت از تشخیص عرفی آن براساس زمان و مکان و افراد می باشد.
هم چنین براساس آیات ۲۳۳ سوره بقره و ۶ سوره طلاق، عرف خردمندان، ملاک تشخیص در اجرت برای شیر دادن دایه است، چنان که آیه ۲۳۲ سوره بقره جواز ازدواج زن با شوهر سابق پس از انقضای عده را در صورت توافق آنان براساس موازین شریعت وعرف خردمندان قرار می دهد و هم چنین در تعیین دیه از سوی قاتل در صورت عفو وارثان مقتول و عدم قصاص، عرف خردمندان، ملاک تعیین قرار داده می شود. (بقره آیه ۱۷۸) علامه طباطبایی در این باره می نویسد: فاتباع بالمعروف مبتدایی است که خبرش محذوف می باشد. یعنی بر وارق مقتول است که در طلب دیه از قاتل، براساس عرف، رفتار کند. (المیزان، ج ۱، ص ۴۳۳)
هم چنین در تعیین نفقه زن و تأمین مخارج متعارف زنان مطلقه در زمان شیردهی، معیار سنجش و تعیین، عرف خردمندان و عقلاست (بقره آیه ۲۳۳) چنان که تأمین روزی و پوشاک نیز براساس عرف و ملاک های عرفی از وظایف شوهر است که آیه بر آن دلالت می کند.
خداوند در آیه ۲۲۹ سوره بقره و نیز ۹۱ سوره نساء لزوم تعهد شوهر به رعایت حقوق عرفی با همسر خویش را گوشزد می کند و در آیه ۲۳۴ سوره بقره بیان می کند که زنان شوهر مرده پس از انقضای عده وفات، دارای حقوق متعارف عرفی هستند.
محدوده حقوق همسری نیز برپایه عرف خردمندان تعیین می شود. از این رو خداوند در آیه ۲۲۸ سوره بقره برخورداری همسران از حقوق متقابل را براساس موازین عرفی جامعه قرار داده و این عرف است که مشخص می کند که حقوق متقابل همسران تا چه اندازه و چگونه است. البته برخی از حقوق ثابت شرعی وجود دارد که خداوند آن ها را بیان کرده ولی افزون بر آن حقوق ثابت شرعی، هر حقوق دیگری میان همسران براساس عرف جامعه تعیین می شود.
در مسئله رجوع مرد به زن مطلقه در طلاق رجعی و د رایام عده، عرف ملاک عمل است. به این معنا که در مدتی که زن در عده طلاق رجعی است شوهر می تواند به او مراجعه کند ولی پس از انقضای آن دیگر رجوع، معنایی ندارد. در این مدت نیز می بایست براساس عرف رفتار کرد. (بقره آیه ۲۳۱ و طلاق آیه ۲ و نیز مراجعه کنید: المیزان، ج۲، ص ۲۳۶)
خداوند در آیه ۲۲۹ سوره بقره، رفتار مرد با زن مطلقه خود پس از رجوع در طلاق اول و دوم را براساس موازین عرفی قرار می دهد و بر لزوم رفتار پسندیده با زن مطلقه در این مدت تأکید می ورزد. (بقره آیه ۲۳۱ و طلاق آیه ۲)
عرف هم چنین در مباحث دیگر ملاک داوری و تعیین است. از این رو خداوند بر لزوم پرداخت متاعی مناسب به زنان مطلقه براساس ملاک های عرفی در صورت عدم تعیین مهر و یا قبل از آمیزش با آنان تأکید می کند و در آیه ۲۳۶ سوره بقره بر مراعات آن پافشاری می نماید.
خداوند در آیه ۲۶۳ سوره بقره گفتار و سخن عرف پسند را بهتر از صدقه آزار دهنده برمی شمارد و در آیه ۲۳۵ سوره بقره نیز جواز گفت وگوی مردان با زنان درحال عده به قصد ازدواج را به گونه متعارف و شایسته خواهان می شود و در آیه ۸ سوره نساء نیز از مردم می خواهد تا با یتیمان با نرمی و لطافت سخن بگویند که سخن پسندیده، عرفی می باشد.
به هر حال سخن گفتن براساس معروف و عرف اجتماعی از اصول دعوت اسلام و قرآن است که در آیه ۲۳ سوره احزاب بر آن تأکید شده است. بنابراین در سخن گفتن با یتیمان، خویشاوندان فقیر میت در هنگام تقسیم ارث (نساء آیه ۸)، فقیران و مسکینان (نساء آیه ۸) و سفهیان و جاهلان (نساء آیه ۵) و اصولا با هر انسانی (بقره آیه ۲۳۵ و اسراء آیه ۳۵ و احزاب آیه ۲۳ و زمر آیات ۷۱ و ۸۱) باید عرف پسندیده مراعات شود و بیرون از دایره عرف پسندیده سخن نگفت.
خداوند از زنان بیوه پس از خروج از خانه همسر، می خواهد تا کارهای خویش را براساس ملاک های عرف پسندیده انجام دهند. (بقره آیه ۲۴۰) و در وصیت و پرداخت ترکه به پدر و مادر و خویشان (بقره آیه ۱۸۰) و وصیت به ثلث و یک سوم مال به دوستان و امور دیگر (احزاب آیه ۶) و هم چنین پرداخت مهریه زن مطلقه و تعیین مقدار مهریه (بقره آیه ۲۳۱ و طلاق آیه ۲ و نساء آیات ۰۲ و ۱۲ و نساء آیه ۵۴) به ملاک های عرفی توجه کنند و از آن محدوده خارج نشوند.
این ها نمونه هایی از مراجعه به عرف به عنوان ملاک و معیار است که در آیات قرآنی بیان شده است. و مسلما سخن از عرف ومعروف بیش از این مقداری است که بیان شد.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا به واکاوی عرف، جایگاه و اهمیت آن، در نگرش قرآنی بپردازد. اینک با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
عرف، امور پسندیده و شایسته
عرف در زبان عربی به معنای رمل مرتفع و تپه (لسان العرب، ابن منظور، ج ۹، ص ۱۵۸) و در اصطلاح به معنای عادت و هر آن چیزی است که در میان مردم به شکل پایدار جریان دارد. این گونه عادات زندگی همان رسوم و آدابی است که در اصطلاحات جدید از آن به هنجارهای اجتماعی نیز یاد می شود.
سید شریف جرجانی در تعریف عرف، آن راعاداتی دانسته است که به مقتضای عقول در جامعه جریان دارد. (التعریفات، جرجانی، ۱۹۳) به نظر می رسد که مراد از عقول در این معنا و مفهوم عام است تا شامل دو دسته احکام عقلانی و عقلایی شود؛ زیرا بسیاری از آداب و رسوم اجتماعی و هنجارهای آن، احکام عقلایی است که برای تنظیم و ساماندهی رفتارهای اجتماعی ایجاد شده و به شکل سنت ها، آداب، رسوم، آیین ها و عادت درآمده است؛ چون بسیاری از چیزهایی که از آن به نام معروف یاد می شود، امور پسندیده در نزد خردمندان است که از حکم عقل نمی باشد.
به سخن دیگر، آن چه معروف و پسندیده هر اجتماعی است همان هنجارهای اجتماعی می باشد که فراتر از احکام عقلانی، دارای خاستگاه عقلایی و بلکه حتی گاه خیالی و تخیلی است که از آن ها به عنوان خرافات اجتماعی و آیین های باطل نیاکان نیز یاد می شود.
بهتر آن است که معروف را به همان هنجارهای عقلایی تعریف کنیم تا شامل احکام عقلانی و عقلایی شود و موارد خرافی و سنت ها و عادات های غیر عقلانی را از دایره معروف بیرون نماییم.
بر این اساس، در تحقق مفهوم عرف و معروف، شرط آن است که دارای ریشه و خاستگاه عقلانی باشد و هم چنین آن امر عقلانی به شکل عادات و سنت اجتماعی درآمده باشد.
امور عرفی بیش تر در شکل و قالب شفاهی، از نسلی به نسلی دیگر منتقل می شود و از طریق جامعه پذیری نسلی، پایانی و مانایی خود را حفظ می کند. از این رو عرف هر جامعه در شکل سنت ها و آداب و عادات شفاهی در جریان است و بسیاری از آن ها حتی نانوشته مانده و به شکل قانون مکتوب در نیامده اند.
قرآن و دعوت به ارزش های عرفی
ارزش های عرفی به سبب آن که ارزش های عقلایی هستند به عنوان هنجارهای شایسته و پسندیده اجتماعی مورد توجه اسلام قرار گرفته اند. از این رو خداوند از جمله وظایف پیامبر (ص) را پذیرش و انجام امور عرفی و تقویت آن می داند خداوند در آیه ۱۵۷ سوره اعراف وظیفه آن حضرت (ص) را دعوت بلکه فرمان مردم به معروف دانسته است. معروف همان امور پسندیده نزد عرف عقلا و خردمندان است که در زندگی خویش برای ساماندهی و تنظیم امور به کار می گیرند. (نگاه کنید به مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۸۰۷ و نیز ج ۳ و ۴، ص ۷۵۰)
خداوند در آیه ۱۹۹ سوره اعراف به صراحت به پیامبر خویش فرمان می دهد: خذ العفو و امر بالعرف؛ عفو و گذشت را اصل در زندگی قرارده و به عرف و معروف فرمان ده.
این بدان معناست که عرف خردمندان از نظر قرآن ریشه در همان فطرت انسانی دارد و اطاعت از آن همانند اطاعت از آموزه های و حیانی شریعت می باشد. به سخن دیگر، از آن جایی که عرف عقلایی ریشه در فطرت پاک سالم انسانی دارد، به طور طبیعی، امری کمالی و درست و صحیح است و در مسیر کلی صراط مستقیم قرار می گیرد. بنابر این همانند آموزه های وحیانی قابل انجام و پی گیری است و بلکه در برخی از موارد واجب و لازم می شود؛ از این رو، واژه امر که دلالت بر وجوب می کند، در آیات ۱۵۷ و ۱۹۹ سوره اعراف وارد شده است.
به سخن دیگر، این که خداوند به پیامبر (ص) فرمان می دهد تا مومنان را به عرف و معروف فرمان دهد، به معنای آن است که عمل به عرف بر مومنان واجب و لازم است و یا این که دست کم عرف شامل دو دسته از واجبات و مستحبات خواهد شد. به این معنا که می تواند همانند احکام شرعی به دو شکل واجب و مستحب درآید.
البته به نظر می رسد که مفهوم معروف در قرآن فراتر از مفهوم عرف باشد؛ زیرا معروف در کاربردهای قرآنی به امور پسندیده پیش عقل (و عقلا) و شریعت اطلاق می شود. (مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۸۰۷) به این معنا که دایره معروف فراتر از عرف عقلایی است و شامل پسندیده های شرعی نیز می شود. بر این اساس هر آن چه را عقل و عقلا و شریعت به عوان امور پسندیده دانسته است لازم است که مورد پیروی و اطاعت قرار گیرد.
خداوند در آیات ۱۰۲ و ۱۰۴ سوره آل عمران، از وظایف مومنان، پیروی از معروف و نیز دعوت دیگران به آن برپایه قاعده مشهور «امر به معروف و نهی از منکر» دانسته است. آیاتی دیگر چون آیه ۱۱۰ و ۱۱۴ سوره آل عمران و آیه ۷۱ سوره توبه و ۳۸ و ۴۱ سوره حج نیز بر این معنا تاکید می کند.
لقمان چنان که آیه ۱۷ سوره لقمان گزارش کرده، فرزندش را دعوت به احیای ارزش های عرفی و عقلایی می کند و آن را وظیفه و مسئولیت وی بر می شمارد.
مصادیقی از ارزش های عرفی
احسان و نیکی در برابر نیکی های دیگران امری مقبول و پسندیده نزد مردم است، بر این اساس خداوند به مومنان یادآور می شود تا این گونه براساس عرف اجتماع و هنجارهای آن عمل کنند و پاداش نیکی را به نیکی بدهند. خداوند در آیه ۶۰ سوره الرحمن به شکل استفهام تقریری این مطلب را تبیین می کند که عرف عقلا، نیکی در برابر نیکی را به شکل یک ارزش پدیرفته اند و به آن پای بند می باشند. (مجمع البیان، ج ۹ و ۱۰، ص ۳۱۵ و ۳۱۶ و نیز الکشاف، زمخشریف ج ۴، ص ۴۵۳)
اصولا از نظر خردمندان، نیکی واحسان امری پسندیده است حتی اگر در برابر آن پاداشی نباشد؛ از این رو بسیاری از مردم بی چشمداشتی، به کارهای نیک می پردازند و به دیگران احسان می کنند؛ زیرا از نظر خردمندان، امر نیک بر امر زشت و نکوهیده برتری دارد. بر این اساس به سوی کارهای نیک و احسان گرایش می یابند و به انجام آن اهتمام می ورزند. (بقره، آیه ۶۱)
نیکی به والدین نیز از امور پسندیده عرفی و هنجارهای سالم و درست اجتماعی است که خداوند آن را تایید و امضا کرده و در آیات چندی از جمله آیات ۱۴ و ۱۵ سوره لقمان به آن فرمان داده است.
نیکی به خویشان بسیار نزدیک نیز از دیگر کارهای عرف پسند و خردمند پسند است که خداوند به عنوان معروف از آن یاد کرده و به انجام آن تشویق نموده است. (احزاب، آیه ۶)
در همین راستا رعایت احترام مهمان و اجتناب از تعدی نسبت به او نیز به عنوان یکی دیگر از معروف های خردمندان جامعه و هنجاری سالم اجتماعی مورد توجه و تاکید در آیه ۷۸ سوره هود قرار گرفته است. از این رو حضرت لوط پاسداشت احترام و تکریم مهمانان و اجتناب از اذیت و آزار و تعدی به آنان را به عنوان هنجار اجتماعی خردمندان مورد توجه قرار می دهد و با استفهام از مردم می خواهد تا به عرف خردمندان توجه یابند و به جای تعدی به مهمانان به تکریم و احترام آنها مبادرت ورزند.
دفاع از وطن و خانواده به هر شکل ممکن، از دیگر هنجارهای پسندیده اجتماعی مردم خردمند است. از این رو خداوند در آیه ۲۴۶ سوره بقره به این عرف خردمندان توجه می دهد و به مجازات کسانی که به وطن و خانواده انسان تعدی می کنند به عنوان یک امر پسندیده و عرف عقلایی تاکید می نماید.
بی گمان کامل ترین مصداق عرف پسندیده اجتماعی، عدالت و دعوت دیگران به آن است. از این رو خداوند در آیه ۷۶ سوره نحل فرمان به عدل و داد را امری ارزشمند در نظر عرف دانسته و مردم را به آن تشویق می کند.
قضاوت براساس عدالت نیز در همین راستا معنا و مفهوم پیدا می کند؛ لذا خردمندان هرگونه قضاوت و داوری بیرون از دایره عدالت را ناپسند می شمارند و خواستار انجام داوری و قضاوت براساس عدالت می شوند و خداوند نیز با فرمان خود به داوری و حکومت عادلانه، این عرف پسندیده جامعه را تایید و امضا می کند. (نساء آیه ۵۸)
از دیگر مصادیق ارزش ها و هنجارهای عرفی می توان به ادای امانت به صاحب آن اشاره کرد که از نظر خردمندان امری پسندیده شمرده می شود. خداوند نیز این امر پسندیده را تایید کرده و مهر امضا بر درستی آن می نهد و با قراردادن جمله «ان الله نعما یعظکم به» به عنوان تعلیل حکم لزوم رد امانت، بیان می کند که این عمل از نظر عرف خردمندان امری پسندیده و مقبول است، از این رو مومنان نیز باید به عنوان امری پسندیده به آن عمل کنند و امانات مردم را به آنها بازگردانند.
عرف خردمندان هم چنین از کارهای پلشت، زشت و گناهان، پرهیز و اجتناب دارد، زیرا همه گناهان دارای مفسده و زشتی هایی است که برخی از آن ها بر ما معلوم نیست ولی بسیاری از آن ها را می دانیم و می شناسیم. به سخن دیگر، هر گناهی دارای مفسده ای است که خردمندان به سادگی یا تعمق و تأمل در آن می توانند زشتی های آن را درک کنند. از این رو از نظر قرآن، خردمندان زشتی های گناه را نیز درک می کنند و به ترک آن اهتمام می ورزند. (ممتحنه، آیه ۱۲)
از دیگر مصادیق عرف پسندیده اجتماعی جوامع خردمند، می توان به برتری انسان های عالم و بصیر بر مردمان جاهل و فاقد بصیرت و انسان های کوردل اشاره کرد که خداوند در آیه ۵۰ آن را بیان و از این عرف اجتماعی پسندیده تعریف می کند. (انعام، آیه ۵۰ و هود، آیه ۲۴ و رعد، آیات ۱۶ و ۱۹ و فاطر، آیات ۱۹ تا ۲۲ و نیز زمر، آیه ۹)
داشتن یک صاحب اختیار به جای چند ارباب از دیگر امور پسندیده عرفی و عقلایی است که در آیه ۳۹ سوره یوسف و نیز ۲۹ سوره زمر به آن توجه شده و امضا گردیده است. بنابراین می توان گفت که انسان به جای این که کسان و یا چیزهایی غیر از خدای تبارک و تعالی را به عنوان معبود و پروردگار خویش قرار دهد بهتر است که خداوند قادر و حکیم و خبیر و مهربان را ارباب خود قرار داده و از تعداد خدایان و آثار مخرب آن در امان بماند.
موارد رجوع به عرف
موارد زیادی است که قرآن خواهان مراجعه به عرف عقلا می شود. این مراجعه به عرف می تواند در حوزه مفاهیم و نیز اعمال باشد. به این معنا که مراجعه به عرف برای شناخت اموری چون مفاهیم و حدود و مرزهای آن و نیز چگونگی رفتار و محدوده های آن امکان پذیر بلکه در برخی موارد لازم و ضروری است.
قرآن در آیه ۵۳ سوره نور اطاعت از خداوند با ضابطه عرف عقلا را خواسته خداوند از انسان ها دانسته و از مردم خواسته است تا با این گونه رفتار پسندیده، از ایمان دروغین در امان مانند. فخر رازی در تفسیر کبیر خود می گوید که مراد از «طاعه معروفه» آن است که مطلوب از مومنان، اطاعت از خداوند براساس عرف عقلاست. (تفسیر کبیر، ج۸، ص ۴۱۱)
عرف، در امور بسیاری، معیار تشخیص و داوری است. از جمله می توان به تشخیص عرف برای تعیین اجرت برای سرپرستی اموال یتیم اشاره کرد که در آیه ۶ سوره نساء بیان شده است. در این آیه میزان اجرت از مال یتیم برای سرپرست اموال، مراجعه به معروف دانسته شده، لذا باید براساس حال کسی که ولایت یتیم را به عهده می گیرد و نیز مقتضیات زمان و مکان عمل کرد (تفسیر التحریر و التنویر، ج ۳، ص ۲۴۵) و در برخی از روایات نیز معروف به اجره المثل تفسیر شده است (مجمع البیان، ج ۳ و ۴، ص ۷۱) که عبارت از تشخیص عرفی آن براساس زمان و مکان و افراد می باشد.
هم چنین براساس آیات ۲۳۳ سوره بقره و ۶ سوره طلاق، عرف خردمندان، ملاک تشخیص در اجرت برای شیر دادن دایه است، چنان که آیه ۲۳۲ سوره بقره جواز ازدواج زن با شوهر سابق پس از انقضای عده را در صورت توافق آنان براساس موازین شریعت وعرف خردمندان قرار می دهد و هم چنین در تعیین دیه از سوی قاتل در صورت عفو وارثان مقتول و عدم قصاص، عرف خردمندان، ملاک تعیین قرار داده می شود. (بقره آیه ۱۷۸) علامه طباطبایی در این باره می نویسد: فاتباع بالمعروف مبتدایی است که خبرش محذوف می باشد. یعنی بر وارق مقتول است که در طلب دیه از قاتل، براساس عرف، رفتار کند. (المیزان، ج ۱، ص ۴۳۳)
هم چنین در تعیین نفقه زن و تأمین مخارج متعارف زنان مطلقه در زمان شیردهی، معیار سنجش و تعیین، عرف خردمندان و عقلاست (بقره آیه ۲۳۳) چنان که تأمین روزی و پوشاک نیز براساس عرف و ملاک های عرفی از وظایف شوهر است که آیه بر آن دلالت می کند.
خداوند در آیه ۲۲۹ سوره بقره و نیز ۹۱ سوره نساء لزوم تعهد شوهر به رعایت حقوق عرفی با همسر خویش را گوشزد می کند و در آیه ۲۳۴ سوره بقره بیان می کند که زنان شوهر مرده پس از انقضای عده وفات، دارای حقوق متعارف عرفی هستند.
محدوده حقوق همسری نیز برپایه عرف خردمندان تعیین می شود. از این رو خداوند در آیه ۲۲۸ سوره بقره برخورداری همسران از حقوق متقابل را براساس موازین عرفی جامعه قرار داده و این عرف است که مشخص می کند که حقوق متقابل همسران تا چه اندازه و چگونه است. البته برخی از حقوق ثابت شرعی وجود دارد که خداوند آن ها را بیان کرده ولی افزون بر آن حقوق ثابت شرعی، هر حقوق دیگری میان همسران براساس عرف جامعه تعیین می شود.
در مسئله رجوع مرد به زن مطلقه در طلاق رجعی و د رایام عده، عرف ملاک عمل است. به این معنا که در مدتی که زن در عده طلاق رجعی است شوهر می تواند به او مراجعه کند ولی پس از انقضای آن دیگر رجوع، معنایی ندارد. در این مدت نیز می بایست براساس عرف رفتار کرد. (بقره آیه ۲۳۱ و طلاق آیه ۲ و نیز مراجعه کنید: المیزان، ج۲، ص ۲۳۶)
خداوند در آیه ۲۲۹ سوره بقره، رفتار مرد با زن مطلقه خود پس از رجوع در طلاق اول و دوم را براساس موازین عرفی قرار می دهد و بر لزوم رفتار پسندیده با زن مطلقه در این مدت تأکید می ورزد. (بقره آیه ۲۳۱ و طلاق آیه ۲)
عرف هم چنین در مباحث دیگر ملاک داوری و تعیین است. از این رو خداوند بر لزوم پرداخت متاعی مناسب به زنان مطلقه براساس ملاک های عرفی در صورت عدم تعیین مهر و یا قبل از آمیزش با آنان تأکید می کند و در آیه ۲۳۶ سوره بقره بر مراعات آن پافشاری می نماید.
خداوند در آیه ۲۶۳ سوره بقره گفتار و سخن عرف پسند را بهتر از صدقه آزار دهنده برمی شمارد و در آیه ۲۳۵ سوره بقره نیز جواز گفت وگوی مردان با زنان درحال عده به قصد ازدواج را به گونه متعارف و شایسته خواهان می شود و در آیه ۸ سوره نساء نیز از مردم می خواهد تا با یتیمان با نرمی و لطافت سخن بگویند که سخن پسندیده، عرفی می باشد.
به هر حال سخن گفتن براساس معروف و عرف اجتماعی از اصول دعوت اسلام و قرآن است که در آیه ۲۳ سوره احزاب بر آن تأکید شده است. بنابراین در سخن گفتن با یتیمان، خویشاوندان فقیر میت در هنگام تقسیم ارث (نساء آیه ۸)، فقیران و مسکینان (نساء آیه ۸) و سفهیان و جاهلان (نساء آیه ۵) و اصولا با هر انسانی (بقره آیه ۲۳۵ و اسراء آیه ۳۵ و احزاب آیه ۲۳ و زمر آیات ۷۱ و ۸۱) باید عرف پسندیده مراعات شود و بیرون از دایره عرف پسندیده سخن نگفت.
خداوند از زنان بیوه پس از خروج از خانه همسر، می خواهد تا کارهای خویش را براساس ملاک های عرف پسندیده انجام دهند. (بقره آیه ۲۴۰) و در وصیت و پرداخت ترکه به پدر و مادر و خویشان (بقره آیه ۱۸۰) و وصیت به ثلث و یک سوم مال به دوستان و امور دیگر (احزاب آیه ۶) و هم چنین پرداخت مهریه زن مطلقه و تعیین مقدار مهریه (بقره آیه ۲۳۱ و طلاق آیه ۲ و نساء آیات ۰۲ و ۱۲ و نساء آیه ۵۴) به ملاک های عرفی توجه کنند و از آن محدوده خارج نشوند.
این ها نمونه هایی از مراجعه به عرف به عنوان ملاک و معیار است که در آیات قرآنی بیان شده است. و مسلما سخن از عرف ومعروف بیش از این مقداری است که بیان شد.