21-11-2014، 17:46
انسان ها در تنگناهای روحی و روانی، به هر چیزی چنگ می زنند. آنان در چنین شرایطی همانند غرق شدگانی هستند که هر خار و خاشاکی را ابزار نجات تلقی می کنند. از این رو در اوج نومیدی به هر چیزی چنگ می زنند تا امیدی را در دلهای خود بیفروزند.
قرآن یکی از گناهان کبیره را قنوط و نومیدی از خدا و رحمت او می داند. چنین افرادی در شرایط مناسبی برای خودکشی هستند و به سادگی تن به وسوسه های شیطانی می دهند و خود را به آتش دوزخ می سپارند. این در حالی است که مومنان، امید را روح الله می دانند که در همه ذرات وجودیشان به جریان می افتد و همچون نسیمی، طراوت را در جان و روانشان جاری می کند. این مطلبی است که خداوند در آیه ۸۷ سوره یوسف(ع) از زبان حضرت یعقوب(ع) بیان می کند و به مومنان هشدار می دهد که نباید از خدا و روح الله مایوس شوند؛ زیرا تنها کافران از روح الله مایوس می شوند. بنابراین انسان مومن می بایست در هر نومیدی تنها امیدش به خدا باشد. خداوندی که به اشکال گوناگون رحمت واسع خود را بر همگان از مومن و کافر می فرستد، چنین خداوندی می تواند حتی در اوج پیری و کهنسالی به زن و مردی عجوز، فرزندی را ببخشد که براساس قوانین علمی و مادی امری محال و غیرممکن است، چنان که به حضرت ابراهیم(ع) و یعقوب(ع) بخشید و ایشان هرگز در مقام قنوط و نومیدی قرار نگرفتند؛ زیرا چنان که خداوند در آیاتی از جمله ۵۶ سوره حجر می فرماید، نومیدی و یاس از خداوند، صفت کافران و گمراهان است.
گم کردن راه
همه کسانی که به اموری چون رمل، جفر، سرکتاب، کارگشایی، فال، تفال، جن گیری، پیشگویی، طالع بینی و بخت گشایی و مانند آن رو می آورند، آدم های مستاصلی هستند که دستشان از هرچیز علمی و منطقی خارج است و تمام راه های عادی و معمولی در برابرشان بسته است.
با این تفاوت که برخی حقیقت هستی را درست فهمیده و تفسیر کرده اند و به سمت و سویی می روند که ایشان را به مقصد و مقصود می رساند و آن توجه به ذات باری تعالی و توسل به معصومین و اولیای الهی است و برخی دیگر در وادی گمراهی می افتند و سرگردان از این رمال به آن رمال می روند و سودی نمی برند. اینان کسانی هستند که راه شناخت حقیقت را گم کرده اند و مصداق گمراهان هستند.
علوم غریبه، دانشی انکارناپذیر
البته نمی توان این حقیقت را کتمان کرد که دانش هایی وجود دارد که از آن به علوم غریبه یاد می شود. خداوند در آیه ۱۰۲ سوره بقره از دو فرشته ای سخن می گوید که در بابل به انسان ها دانش سحر می آموختند و آن مردم به جای آن که از این دانش برای مقاصد مفید و خوب بهره گیرند، برای کارهای زشتی چون جداسازی همسران بهره می گرفتند.
هم چنین علم جفر و رمل از علوم دیگر غریبه همچون سیمیا و کیمیا وجود داشته و دارد؛ ولی این بدان معنا نیست که همگان بتوانند از این علوم غریبه آگاهی داشته باشند؛ چرا که اگر این گونه بود از آن ها به عنوان دانش های ناشناخته و غریبه یاد نمی شد. البته برخی از دانش ها با تحصیل و تجربه به دست می آید، این علوم هرچند که خود نوعی علوم ناشناخته هستند و هر کسی به آن دست نمی یابد ولی قابلیت آن را دارد که تحصیل شود. از جمله این علوم می توان به هیپنوتیزم، اشاره کرد. اما علوم غریبه ای چون رمل و جفر در این سطح از علوم ناشناخته نیست بلکه همچون سحر، دانشی در سطح عالی است.
مدعیان دروغین
در طول تاریخ در کنار هر حقیقتی، باطلی بوده است که با بهره گیری از نمای حقیقت، خود را می آراید و در جلوه ای بهتر از حقیقت نیز بروز می دهد. از این رو در کنار هر پیامبری، متنبی (پیشگویی) بوده است و در کنار هر پرچم حقی، پرچم باطلی افراشته شده است. مسئله علوم غریبه نیز این گونه است. بسیاری از کسانی که مدعی علوم غریبه ای از این دست هستند همان پرچم داران دروغین اند که از استیصال مردم سوءاستفاده می کنند و اموال ایشان را به غارت می برند. انسانی که در مشکلات سخت قرار می گیرد، می کوشد تا به هر طریقی از آن رهایی یابد. از آن جایی که دست او به جایی بند نیست به هر چیزی تمسک می جوید و لذا در دام رمال ها و فالگیرها و دیگر دغلکاران می افتد و گاه حتی جسم و جانش را فدای این ساده لوحی خویش می کند. دیده شده که برخی از کسانی که دچار افسردگی شده و به سبب مشکلات خانوادگی از همسر و والدین بریده بودند، در دام این افراد مدعی عرفان و روح درمانی و انرژی درمانی و پیشگویی و مانند آن افتاده و گاه تن و روان را به ایشان تقدیم کرده اند. سوءاستفاده کنندگان حتی به تن و جان آنان رحم نمی کنند بلکه دین و آخرت شان را نیز می ربایند و بنده وار به خدمت خود درمی آورند.
عوامل گرایش به رمالان
البته برای این گرایش، ریشه های گوناگون و عوامل چندی می توان مطرح کرد که به نظر می رسد مهم ترین آن ها، برداشت های نادرست از آموزه های دینی باشد. وجود برخی از شواهد و ادله درباره سحر و مانند آن موجب می شود تا انسان های حتی مومن به سوی رمال کشیده شوند که مدعی رمل و جفر هستند. این مولفه دینی در کنار فرهنگ های عاریه ای موجب تشدید باور به تاثیر این رفتارها شده است و رمالی و دعانویسی را تقویت کرده و به عنوان یک شغل آب و نان دار درآورده است.
راه درمان
راه درمان آن است که عالمان اسلامی و دیگر اولیای امور فرهنگی کشور، حقایق را بی کتمان بیان کنند. این که کسی منکر هرگونه علوم غریبه شود و یا هرگونه تاثیر آن را خرافه برشمارد، نمی تواند موجب ریشه کنی پدیده رمالی شود، زیرا نمی توان حقایق موجود دینی و یا تجربیات برخی از اشخاص را نادیده گرفت. بسیاری از مومنان از طریق دعا و توسل به امامان(ع) شاهد معجزاتی بوده اند. این در حالی است که علوم حسی و تجربی و دانش های نوین نتوانسته تحلیل و تبیین درستی از این معجزات بدهد.
راه آن است که به مردم بیاموزیم که علوم غریبه ای وجود دارد ولی این دانش ها در دست هر کسی نیست و بسیاری از مدعیان دروغین، باطلی را به هم آمیخته اند تا کالای نامرغوب و باطل خویش را در قالب حقیقت بفروشند و سودی به جیب بزنند. بنابراین، در برابر مدعیان می بایست هوشیار بود و به سادگی تن به سخنانشان نسپرد و پول و ثروت آنان را نیفزود از طرفی باید به مردم آموخت که در مواقع خطر و گرفتاری و استیصال، از رحمت خدا ناامید نشده و ضمن دعا به درگاه احدیت، دست توسل به سوی اهل بیت معصومین و اولیاءالله دراز کنند و از آنان به عنوان شفیعان الهی برای حل مشکل خود کمک بگیرند.
قرآن یکی از گناهان کبیره را قنوط و نومیدی از خدا و رحمت او می داند. چنین افرادی در شرایط مناسبی برای خودکشی هستند و به سادگی تن به وسوسه های شیطانی می دهند و خود را به آتش دوزخ می سپارند. این در حالی است که مومنان، امید را روح الله می دانند که در همه ذرات وجودیشان به جریان می افتد و همچون نسیمی، طراوت را در جان و روانشان جاری می کند. این مطلبی است که خداوند در آیه ۸۷ سوره یوسف(ع) از زبان حضرت یعقوب(ع) بیان می کند و به مومنان هشدار می دهد که نباید از خدا و روح الله مایوس شوند؛ زیرا تنها کافران از روح الله مایوس می شوند. بنابراین انسان مومن می بایست در هر نومیدی تنها امیدش به خدا باشد. خداوندی که به اشکال گوناگون رحمت واسع خود را بر همگان از مومن و کافر می فرستد، چنین خداوندی می تواند حتی در اوج پیری و کهنسالی به زن و مردی عجوز، فرزندی را ببخشد که براساس قوانین علمی و مادی امری محال و غیرممکن است، چنان که به حضرت ابراهیم(ع) و یعقوب(ع) بخشید و ایشان هرگز در مقام قنوط و نومیدی قرار نگرفتند؛ زیرا چنان که خداوند در آیاتی از جمله ۵۶ سوره حجر می فرماید، نومیدی و یاس از خداوند، صفت کافران و گمراهان است.
گم کردن راه
همه کسانی که به اموری چون رمل، جفر، سرکتاب، کارگشایی، فال، تفال، جن گیری، پیشگویی، طالع بینی و بخت گشایی و مانند آن رو می آورند، آدم های مستاصلی هستند که دستشان از هرچیز علمی و منطقی خارج است و تمام راه های عادی و معمولی در برابرشان بسته است.
با این تفاوت که برخی حقیقت هستی را درست فهمیده و تفسیر کرده اند و به سمت و سویی می روند که ایشان را به مقصد و مقصود می رساند و آن توجه به ذات باری تعالی و توسل به معصومین و اولیای الهی است و برخی دیگر در وادی گمراهی می افتند و سرگردان از این رمال به آن رمال می روند و سودی نمی برند. اینان کسانی هستند که راه شناخت حقیقت را گم کرده اند و مصداق گمراهان هستند.
علوم غریبه، دانشی انکارناپذیر
البته نمی توان این حقیقت را کتمان کرد که دانش هایی وجود دارد که از آن به علوم غریبه یاد می شود. خداوند در آیه ۱۰۲ سوره بقره از دو فرشته ای سخن می گوید که در بابل به انسان ها دانش سحر می آموختند و آن مردم به جای آن که از این دانش برای مقاصد مفید و خوب بهره گیرند، برای کارهای زشتی چون جداسازی همسران بهره می گرفتند.
هم چنین علم جفر و رمل از علوم دیگر غریبه همچون سیمیا و کیمیا وجود داشته و دارد؛ ولی این بدان معنا نیست که همگان بتوانند از این علوم غریبه آگاهی داشته باشند؛ چرا که اگر این گونه بود از آن ها به عنوان دانش های ناشناخته و غریبه یاد نمی شد. البته برخی از دانش ها با تحصیل و تجربه به دست می آید، این علوم هرچند که خود نوعی علوم ناشناخته هستند و هر کسی به آن دست نمی یابد ولی قابلیت آن را دارد که تحصیل شود. از جمله این علوم می توان به هیپنوتیزم، اشاره کرد. اما علوم غریبه ای چون رمل و جفر در این سطح از علوم ناشناخته نیست بلکه همچون سحر، دانشی در سطح عالی است.
مدعیان دروغین
در طول تاریخ در کنار هر حقیقتی، باطلی بوده است که با بهره گیری از نمای حقیقت، خود را می آراید و در جلوه ای بهتر از حقیقت نیز بروز می دهد. از این رو در کنار هر پیامبری، متنبی (پیشگویی) بوده است و در کنار هر پرچم حقی، پرچم باطلی افراشته شده است. مسئله علوم غریبه نیز این گونه است. بسیاری از کسانی که مدعی علوم غریبه ای از این دست هستند همان پرچم داران دروغین اند که از استیصال مردم سوءاستفاده می کنند و اموال ایشان را به غارت می برند. انسانی که در مشکلات سخت قرار می گیرد، می کوشد تا به هر طریقی از آن رهایی یابد. از آن جایی که دست او به جایی بند نیست به هر چیزی تمسک می جوید و لذا در دام رمال ها و فالگیرها و دیگر دغلکاران می افتد و گاه حتی جسم و جانش را فدای این ساده لوحی خویش می کند. دیده شده که برخی از کسانی که دچار افسردگی شده و به سبب مشکلات خانوادگی از همسر و والدین بریده بودند، در دام این افراد مدعی عرفان و روح درمانی و انرژی درمانی و پیشگویی و مانند آن افتاده و گاه تن و روان را به ایشان تقدیم کرده اند. سوءاستفاده کنندگان حتی به تن و جان آنان رحم نمی کنند بلکه دین و آخرت شان را نیز می ربایند و بنده وار به خدمت خود درمی آورند.
عوامل گرایش به رمالان
البته برای این گرایش، ریشه های گوناگون و عوامل چندی می توان مطرح کرد که به نظر می رسد مهم ترین آن ها، برداشت های نادرست از آموزه های دینی باشد. وجود برخی از شواهد و ادله درباره سحر و مانند آن موجب می شود تا انسان های حتی مومن به سوی رمال کشیده شوند که مدعی رمل و جفر هستند. این مولفه دینی در کنار فرهنگ های عاریه ای موجب تشدید باور به تاثیر این رفتارها شده است و رمالی و دعانویسی را تقویت کرده و به عنوان یک شغل آب و نان دار درآورده است.
راه درمان
راه درمان آن است که عالمان اسلامی و دیگر اولیای امور فرهنگی کشور، حقایق را بی کتمان بیان کنند. این که کسی منکر هرگونه علوم غریبه شود و یا هرگونه تاثیر آن را خرافه برشمارد، نمی تواند موجب ریشه کنی پدیده رمالی شود، زیرا نمی توان حقایق موجود دینی و یا تجربیات برخی از اشخاص را نادیده گرفت. بسیاری از مومنان از طریق دعا و توسل به امامان(ع) شاهد معجزاتی بوده اند. این در حالی است که علوم حسی و تجربی و دانش های نوین نتوانسته تحلیل و تبیین درستی از این معجزات بدهد.
راه آن است که به مردم بیاموزیم که علوم غریبه ای وجود دارد ولی این دانش ها در دست هر کسی نیست و بسیاری از مدعیان دروغین، باطلی را به هم آمیخته اند تا کالای نامرغوب و باطل خویش را در قالب حقیقت بفروشند و سودی به جیب بزنند. بنابراین، در برابر مدعیان می بایست هوشیار بود و به سادگی تن به سخنانشان نسپرد و پول و ثروت آنان را نیفزود از طرفی باید به مردم آموخت که در مواقع خطر و گرفتاری و استیصال، از رحمت خدا ناامید نشده و ضمن دعا به درگاه احدیت، دست توسل به سوی اهل بیت معصومین و اولیاءالله دراز کنند و از آنان به عنوان شفیعان الهی برای حل مشکل خود کمک بگیرند.