20-12-2014، 23:17
چرا هزینه عزاداری را صرف ازدواج جوانان نکنند؟
این دهه محرم که آمد باز بازار نذری ها داغ شد، گاهی با یک شله زرد داغ و خوشمزه پذیرایی می شدیم و گاه در این هوای سرد کسی با لیوانی شیر یا چایی داغ وجودمان را گرم می کرد ...
نذری
مردم امسال هم سنگ تمام گذاشتند، همه برای امام حسین علیه السلام دوست دارند که کاری بکنند اگر شده به اندازه شستن چند استکان در هیئت عزاداری باشد، یا جفت کردن کفش عزاداران، کسی هم کسی را مجبور نمی کند، هیچ اجباری هم در کار نیست همه عشق است و اشتیاق.
اما گویی این عاشقی به مذاق خیلی ها خوش نمی آید، با نگاهی از بلندای کوه های غرور به این عشق مردمی دهن کجی می کنند و می گویند: "در میان این همه فقر و بیکاری و اعتیاد این همه خرج چه معنایی دارد چرا این پول ها را جایی دیگر هزینه نکنیم؟"
این ژست ها بود که در شبکه های اجتماعی بیداد می کرد، لحظه به لحظه منتشر می شد که ای فغان ...:
- به جای نذری برای امام حسین علیه السلام، به زلزله زده ها کمک کنیم؛
- به جای هیأت محرم، به فقرا کمک کنیم؛
- به جای صرف پول برای ساخت ضریح امامان علیهم السلام، به بیماران سرطانی کمک کنیم!
این مخارج چیست که در همین دهه چه فقرایی که از سفره پر برکت ابا عبدلله الحسین سیر می شوند و چند شبی را سر بر بالین می گذارند ... فرصتی که هیچ کدام از این ژست گرفتن های ما برایشان فراهم نمی کند....
راستی چرا فقط هزینه عزاداری ها که کوچکترین باری بر شانه دولت ندارد و نذورات و هدایای افراد خیّر است این قدر برایش نقشه می کشیم که چنین کنیم و چنان کنیم؟
چرا این همه هزینه در این فوتبال سخیف و بی ارزش وجدان ما را برای اعتراض قلقلک نمی دهد، چرا کمد لباس هایمان باید از زور لباس های مختلف منفجر شود ولی ککمان هم نگزد که عده ای در حسرت داشتن یکی از آن ها می سوزند، چرا این تب و لرزهای مداوم فقرا برایمان مهم نیست؟ چرا حاضر به بخشش یکی از آن لباس های مارک دارمان نیستیم که مایه مباهاتمان است؟
راستی چرا فقط هزینه عزاداری ها که کوچکترین باری بر شانه دولت ندارد و نذورات و هدایای افراد خیّر است این قدر برایش نقشه می کشیم که چنین کنیم و چنان کنیم؟
چرا وقتی نگاه پر از حسرت کودکان کار به دنبال ما تا ته سالن گرم آن رستوران های گران قیمت و آن غذاهای لذیذ سرگردان می ماند، از هزینه این شام ها و ناهارهای آن چنانی مان نمی گذریم تا این ها هم شبی با شکم سیر سر بر بالین بگذارند؟
چرا وقتی پول یکی از خودروهای بی استفاده ما مخارج ازدواج چند جوان را فراهم می کند حاضر نیستیم حتی فکر اهدایش را هم بکنیم؟
این نذری دادان ها چرا آلرژیک شده و وجدان خفته همه را بیدار می کند و تزهای روشنفکری است که از چپ و راست ارائه می شود ...
اگر راست می گوییم بیاییم:
- هزینه ی یک ماه لوازم آرایشمان را خرج زلزله زده ها کنیم.
هزینه ی چالوس رفتن و ویلا گرفتن را؛ هزینه ی کافی شاپ رفتن ها را؛
هزینه ی اسكی و اسب سواری را؛ یا سفرهای دبی و آنتالیا و ... را خرج فقرایمان کنیم.
اگر مشکل ما فقر و بیکاری و نداری ماست این مردم معجزه ها از دست توانای آقا امام حسین علیه السلام دیده اند، اگر همه دنیا را به اینان ببخشیم باز دست از عشق ابا عبدالله بر نمی دارند، اگر صدای نوحه و یادآوری مصایب کربلا برای زندگی مرفه و بی فلسفه ما آهنگی ناخوشایند است بهتر است فکری به حال ناپاکی خودمان کنیم، این صداها و نواها تا ابد در جریان است و برای یزیدیان این زمان آهنگ بیدار باشی است برای خروج از سپاهیان شامی و بیداری وجدان هایی که اسیر هجمه شبهه ها و سم پاشی های ضد دین هستند.
یادمان باشد نور خورشید را با آب دهان نمی توان خاموش کرد.
این دهه محرم که آمد باز بازار نذری ها داغ شد، گاهی با یک شله زرد داغ و خوشمزه پذیرایی می شدیم و گاه در این هوای سرد کسی با لیوانی شیر یا چایی داغ وجودمان را گرم می کرد ...
نذری
مردم امسال هم سنگ تمام گذاشتند، همه برای امام حسین علیه السلام دوست دارند که کاری بکنند اگر شده به اندازه شستن چند استکان در هیئت عزاداری باشد، یا جفت کردن کفش عزاداران، کسی هم کسی را مجبور نمی کند، هیچ اجباری هم در کار نیست همه عشق است و اشتیاق.
اما گویی این عاشقی به مذاق خیلی ها خوش نمی آید، با نگاهی از بلندای کوه های غرور به این عشق مردمی دهن کجی می کنند و می گویند: "در میان این همه فقر و بیکاری و اعتیاد این همه خرج چه معنایی دارد چرا این پول ها را جایی دیگر هزینه نکنیم؟"
این ژست ها بود که در شبکه های اجتماعی بیداد می کرد، لحظه به لحظه منتشر می شد که ای فغان ...:
- به جای نذری برای امام حسین علیه السلام، به زلزله زده ها کمک کنیم؛
- به جای هیأت محرم، به فقرا کمک کنیم؛
- به جای صرف پول برای ساخت ضریح امامان علیهم السلام، به بیماران سرطانی کمک کنیم!
این مخارج چیست که در همین دهه چه فقرایی که از سفره پر برکت ابا عبدلله الحسین سیر می شوند و چند شبی را سر بر بالین می گذارند ... فرصتی که هیچ کدام از این ژست گرفتن های ما برایشان فراهم نمی کند....
راستی چرا فقط هزینه عزاداری ها که کوچکترین باری بر شانه دولت ندارد و نذورات و هدایای افراد خیّر است این قدر برایش نقشه می کشیم که چنین کنیم و چنان کنیم؟
چرا این همه هزینه در این فوتبال سخیف و بی ارزش وجدان ما را برای اعتراض قلقلک نمی دهد، چرا کمد لباس هایمان باید از زور لباس های مختلف منفجر شود ولی ککمان هم نگزد که عده ای در حسرت داشتن یکی از آن ها می سوزند، چرا این تب و لرزهای مداوم فقرا برایمان مهم نیست؟ چرا حاضر به بخشش یکی از آن لباس های مارک دارمان نیستیم که مایه مباهاتمان است؟
راستی چرا فقط هزینه عزاداری ها که کوچکترین باری بر شانه دولت ندارد و نذورات و هدایای افراد خیّر است این قدر برایش نقشه می کشیم که چنین کنیم و چنان کنیم؟
چرا وقتی نگاه پر از حسرت کودکان کار به دنبال ما تا ته سالن گرم آن رستوران های گران قیمت و آن غذاهای لذیذ سرگردان می ماند، از هزینه این شام ها و ناهارهای آن چنانی مان نمی گذریم تا این ها هم شبی با شکم سیر سر بر بالین بگذارند؟
چرا وقتی پول یکی از خودروهای بی استفاده ما مخارج ازدواج چند جوان را فراهم می کند حاضر نیستیم حتی فکر اهدایش را هم بکنیم؟
این نذری دادان ها چرا آلرژیک شده و وجدان خفته همه را بیدار می کند و تزهای روشنفکری است که از چپ و راست ارائه می شود ...
اگر راست می گوییم بیاییم:
- هزینه ی یک ماه لوازم آرایشمان را خرج زلزله زده ها کنیم.
هزینه ی چالوس رفتن و ویلا گرفتن را؛ هزینه ی کافی شاپ رفتن ها را؛
هزینه ی اسكی و اسب سواری را؛ یا سفرهای دبی و آنتالیا و ... را خرج فقرایمان کنیم.
اگر مشکل ما فقر و بیکاری و نداری ماست این مردم معجزه ها از دست توانای آقا امام حسین علیه السلام دیده اند، اگر همه دنیا را به اینان ببخشیم باز دست از عشق ابا عبدالله بر نمی دارند، اگر صدای نوحه و یادآوری مصایب کربلا برای زندگی مرفه و بی فلسفه ما آهنگی ناخوشایند است بهتر است فکری به حال ناپاکی خودمان کنیم، این صداها و نواها تا ابد در جریان است و برای یزیدیان این زمان آهنگ بیدار باشی است برای خروج از سپاهیان شامی و بیداری وجدان هایی که اسیر هجمه شبهه ها و سم پاشی های ضد دین هستند.
یادمان باشد نور خورشید را با آب دهان نمی توان خاموش کرد.