21-09-2014، 14:30
چرا باید 5 بار نماز بخوانیم؟!
نماز
سید رضی (ره) در آغاز خطبه 204 نهج البلاغه می نویسد: «و من كلام له علیه السّلام كان كثیرا ما ینادی به أصحابه»: از سخنان امام علیه السّلام است كه همواره اصحاب خویش را با آن مخاطب مىساخت. از این عنوان استفاده مى شود كه امام علیه السّلام این سخن را برای اصحاب خود تكرار مى کرده است.
شیخ صدوق و نیز شیخ مفید که رحمت خدا بر هر دوی آنها باد، روایتی را از امام باقر علیه السلام نقل کرده اند که در آن حضرت فرموده است:
كَانَ أَمِیرُ الْمُوْمِنِینَ بِالْكُوفَةِ إِذَا صَلَّى الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ یُنَادِی النَّاسَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى یُسْمِعَ أَهْلَ الْمَسْجِدِ أَیُّهَا النَّاسُ تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِیَ فِیكُمْ بِالرَّحِیل1
سیره امیرمومنان در کوفه این بود که پیوسته بعد از نماز عشاء، سه بار مردم را صدا می زد به گونه ای که تمام اهل مسجد متوجه صدای دلنشین آن حضرت شوند. آنگاه به آنها می فرمود: مردم! آماده شوید که وقت رفتن است. صدای زنگ قافله به صدا درآمده و بانگ حرکت در بینتان پیچیده است.
بعد با این جمله ها شروع می کرد به موعظه کردن:
میل ماندن در دنیا را كم كنید و با توشه شایستهاى كه دارید به سوى خدا باز گردید. بدانید پیش روى شما گردنه اى سخت و منازلى ترسناك و هراسناک قرار دارد كه چارهاى از ورود به آن توقّف در آن ندارید. بدانید که مرگ از نزدیک به شما چشم دوخته است و گویی چنگال های خود را در پیکرتان فرو برده است و رویدادهای سخت و سنگین و طاقت فرسا به شما حمله کرده است. پس رشته های علاقه خود به دنیا را قطع کرده بر توشه تقوا تکیه کنید.
این نقل روایی ـ تاریخی در عین حال که روایتی تاثیر گذار و هشدار دهنده ای صادر شده از امیرمومنان علی علیه السلام است؛ اما جای این پرسش هست که چرا حضرت این قدر آن را تکرار می کرده است؟ به قدری که آن را جزء سیره ی مستمر2 ایشان شمرده اند.
سرّ تکرار در عبادات و دیگر رفتارهای دینی برای دفع و رفع گناه، غفلت، فراموشی یاد خدا و مانند آن است که چون عوامل ایجاد کننده آن پیوسته مشغول کار و هجمه به انسان هستند عوامل باز دارنده و درمان کننده که همان رفتارهای دینی؛ مانند موعظه و عبادات هستند نیز باید پیوسته تکرار شوند
این پرسش را می توان در تعداد زیادی از رفتارهای دینی که قالب و محتوایی این چنینی دارند تکرار کرد و دلیل تکرار آنها را جویا شد. تکرار موعظه، تکرار استغفار، تکرار یاد خدا، تکرار نماز و روزه و مانند آن.
دلیل این تکرار را باید در نوع کارکرد و تأثیری جستجو کرد که این اعمال و رفتار دینی دارند و از خود برجا می گذارند.
برخی از اعمال دینی و یا بخشی از کاردکرد آنها مربوط به دفع و رفع آفاتی است که گناه بر جان و دل آدمی می گذارد.گناه با انواع و عوامل متعددی که دارد اگر در طول عمر انسان تنها یک بار به سراغ او بیاید؛ یا تنها یک بار او را آلوده کند پذیرفتنی است که پاسخ آن یک بار دفع یا رفع است و این قائله به پایان می رسد.
اما آیا واقعیت داستان همین است؟ گناه و غفلت و گم شدن در دنیا و فراموشی خدا و معاد در طول عمر انسان فقط یکی دوبار رخ می دهد؟ یا روزی چندین بار انسان با این معضل روبروست؟ اگر از آن سو، مسلسل وار تکرار هست؛ انسان عاقل و کسی که به فکر خویشتن خویش است نیز از این سو پیوسته و مدام به فکر دفع و رفع آن است؛ دفع تیری که به سویش پرتاب شده و رفع رسمی که در جانش نفوذ کرده است.
اگر امام صادق علیه السلام فرمود:
النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ : نگاه حرام، تیری است زهرآگین از تیرهای شیطان. این نه فقط درباره ی نگاه حرام است و بس؛ هر گناهی تیری است مسموم که جان انسان را هدف می گیرد.
همین روایت نشان می دهد که شیطان تیرهایی دارد (سِهَامِ إِبْلِیسَ) هر گناه یا هر نوع گناهی، تیر مسمومی است در کمین روح پاک انسان که اگر در معرض قرار گرفت تیر به سویش پرتاب می شود و اگر مرتکب شد تیر به جانش نشسته و بی درنگ جانش را مسموم می کند. تمام کسانی که به گناه معتاد نشده اند به خوبی این حالت مرض و ناخوشایندی که تاثیر سم گناه بر جان آنها است را بلافاصله بعد از ارتکاب گناه متوجه می شوند.
بنابراین چون انسان مدام در معرض گناه است نیاز دارد برای حفظ خود مدام از وسایل دفع و رفع آن استفاده کند که یا آلوده نشود؛ مانند حضرات معصومین که ناله و جزع و فزع آنها در نیمه شب و خلوتشان به آسمان بلند بود که ای خدا از ما دستگیری کن و ما را لحظه ای به حال خویش رها مساز.
اگر از حضرات معصومین علیهم السلام مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر رسیده که ایشان در شبانه روز بارها استغفار می کردند دلیلش همین دفاع در برابر گناه و معصیت با پناه بردن به خداست. امام صادق علیه السلام می فرماید:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی كُلِّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً وَ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعِینَ مَرَّةً3 : شیوه رسول خدا ص این بود كه در هر روز هفتاد بار به درگاه خداى عز و جل استغفار مى كرد و نیز هفتاد بار توبه می كرد.
این معنا در روایت دیگری که آن را هم امام صادق نقل می کند بهتر نمایان است که فرمود:
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ لَا یَقُومُ مِنْ مَجْلِسٍ وَ إِنْ خَفَّ حَتَّى یَسْتَغْفِرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَمْساً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً4 : شیوه رسول خدا ص این بود كه از هیچ مجلسى بر نمی خواست گرچه (مدت توقفش در آن) كوتاه بود، مگر آن كه بیست و پنج بار به درگاه خداى عز و جل استغفار می كرد.
و یا اگر آلوده شده مدام خود تطهیر و احیاء کند. در این زمینه یکی از آثار و فوایدی که در روایات برای نماز بیان شده است همین ارتباط دائمی حداقل پنج بار در روز با خدای متعال است که سبب می شود انسان حداقل پنج بار در شبانه روز از کمند شیطان در امان باشد و با تجدید این رابطه هم کاستی ها را جبران کند و هم نیرویی بگیرد برای ادامه راه.
در خطبه 199 نهج البلاغه امیرمومنان به نقل از رسول خدا نماز را به نهری تشبیه می کند که انسان در روز دست کم پنج بار روح خود را در آن شستشو می دهد. امام علی علیه السلام درباره می فرماید:
اما آیا واقعیت داستان همین است؟ گناه و غفلت و گم شدن در دنیا و فراموشی خدا و معاد در طول عمر انسان فقط یکی دوبار رخ می دهد؟ یا روزی چندین بار انسان با این معضل روبروست؟ اگر از آن سو، مسلسل وار تکرار هست؛ انسان عاقل و کسی که به فکر خویشتن خویش است نیز از این سو پیوسته و مدام به فکر دفع و رفع آن است؛ دفع تیری که به سویش پرتاب شده و رفع رسمی که در جانش نفوذ کرده است
إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ وَ شَبَّهَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِالْحَمَّةِ تَكُونُ عَلَى بَابِ الرَّجُلِ فَهُوَ یَغْتَسِلُ مِنْهَا فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ خَمْسَ مَرَّاتٍ
نماز گناهان را همچون برگ درختان می ریزد و ریسمان معصیت را از گردن گنهکاران می گشاید آن گونه که مهار از گردن حیوانات باز می شود. رسول خدا نماز را به چشمه آب گرمی تشبیه کرده است که بر درِ خانه انسان است و او در شبانه روز پنج بار خود را در آن می شوید.
نتیجه اینکه
با توضیحات بر گرفته از کلام اهل بیت علیهم السلام روشن می شود که سرّ تکرار در عبادات و دیگر رفتارهای دینی برای دفع و رفع گناه، غفلت، فراموشی یاد خدا و مانند آن است که چون عوامل ایجاد کننده آن پیوسته مشغول کار و هجمه به انسان هستند عوامل باز دارنده و درمان کننده که همان رفتارهای دینی؛ مانند موعظه و عبادات هستند نیز باید پیوسته تکرار شوند. برای همین است که می بینیم امیرمومنان هر شب مردم را به یاد سفر آخرت می اندازد و یا در دین واجب شده است که ما هر روز پنج وعده نماز بخوانیم و پیوسته به یاد خدا باشیم.
البته این می تواند تنها دلیل نباشد و این تکرارها دلیل و یا دلایل دیگری نیز داشته باشد؛ اما بی تردید این پاسخ دلیل عمده ای است که روایات اسلامی بر آن تأکید دارند.
پی نوشت ها:
1. امالی شخ صدوق ره ص 498 و امالی شیخ مفید ره ص 198
2. ترکیب (کان ... ینادی) در زبان عربی ماضی استمراری است که دلالت بر استمرار آن فعل (ینادی) در زمان گذشته دارد.
3. کافی، ج2 ص 505
4. همان، ص 504
نماز
سید رضی (ره) در آغاز خطبه 204 نهج البلاغه می نویسد: «و من كلام له علیه السّلام كان كثیرا ما ینادی به أصحابه»: از سخنان امام علیه السّلام است كه همواره اصحاب خویش را با آن مخاطب مىساخت. از این عنوان استفاده مى شود كه امام علیه السّلام این سخن را برای اصحاب خود تكرار مى کرده است.
شیخ صدوق و نیز شیخ مفید که رحمت خدا بر هر دوی آنها باد، روایتی را از امام باقر علیه السلام نقل کرده اند که در آن حضرت فرموده است:
كَانَ أَمِیرُ الْمُوْمِنِینَ بِالْكُوفَةِ إِذَا صَلَّى الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ یُنَادِی النَّاسَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى یُسْمِعَ أَهْلَ الْمَسْجِدِ أَیُّهَا النَّاسُ تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِیَ فِیكُمْ بِالرَّحِیل1
سیره امیرمومنان در کوفه این بود که پیوسته بعد از نماز عشاء، سه بار مردم را صدا می زد به گونه ای که تمام اهل مسجد متوجه صدای دلنشین آن حضرت شوند. آنگاه به آنها می فرمود: مردم! آماده شوید که وقت رفتن است. صدای زنگ قافله به صدا درآمده و بانگ حرکت در بینتان پیچیده است.
بعد با این جمله ها شروع می کرد به موعظه کردن:
میل ماندن در دنیا را كم كنید و با توشه شایستهاى كه دارید به سوى خدا باز گردید. بدانید پیش روى شما گردنه اى سخت و منازلى ترسناك و هراسناک قرار دارد كه چارهاى از ورود به آن توقّف در آن ندارید. بدانید که مرگ از نزدیک به شما چشم دوخته است و گویی چنگال های خود را در پیکرتان فرو برده است و رویدادهای سخت و سنگین و طاقت فرسا به شما حمله کرده است. پس رشته های علاقه خود به دنیا را قطع کرده بر توشه تقوا تکیه کنید.
این نقل روایی ـ تاریخی در عین حال که روایتی تاثیر گذار و هشدار دهنده ای صادر شده از امیرمومنان علی علیه السلام است؛ اما جای این پرسش هست که چرا حضرت این قدر آن را تکرار می کرده است؟ به قدری که آن را جزء سیره ی مستمر2 ایشان شمرده اند.
سرّ تکرار در عبادات و دیگر رفتارهای دینی برای دفع و رفع گناه، غفلت، فراموشی یاد خدا و مانند آن است که چون عوامل ایجاد کننده آن پیوسته مشغول کار و هجمه به انسان هستند عوامل باز دارنده و درمان کننده که همان رفتارهای دینی؛ مانند موعظه و عبادات هستند نیز باید پیوسته تکرار شوند
این پرسش را می توان در تعداد زیادی از رفتارهای دینی که قالب و محتوایی این چنینی دارند تکرار کرد و دلیل تکرار آنها را جویا شد. تکرار موعظه، تکرار استغفار، تکرار یاد خدا، تکرار نماز و روزه و مانند آن.
دلیل این تکرار را باید در نوع کارکرد و تأثیری جستجو کرد که این اعمال و رفتار دینی دارند و از خود برجا می گذارند.
برخی از اعمال دینی و یا بخشی از کاردکرد آنها مربوط به دفع و رفع آفاتی است که گناه بر جان و دل آدمی می گذارد.گناه با انواع و عوامل متعددی که دارد اگر در طول عمر انسان تنها یک بار به سراغ او بیاید؛ یا تنها یک بار او را آلوده کند پذیرفتنی است که پاسخ آن یک بار دفع یا رفع است و این قائله به پایان می رسد.
اما آیا واقعیت داستان همین است؟ گناه و غفلت و گم شدن در دنیا و فراموشی خدا و معاد در طول عمر انسان فقط یکی دوبار رخ می دهد؟ یا روزی چندین بار انسان با این معضل روبروست؟ اگر از آن سو، مسلسل وار تکرار هست؛ انسان عاقل و کسی که به فکر خویشتن خویش است نیز از این سو پیوسته و مدام به فکر دفع و رفع آن است؛ دفع تیری که به سویش پرتاب شده و رفع رسمی که در جانش نفوذ کرده است.
اگر امام صادق علیه السلام فرمود:
النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ : نگاه حرام، تیری است زهرآگین از تیرهای شیطان. این نه فقط درباره ی نگاه حرام است و بس؛ هر گناهی تیری است مسموم که جان انسان را هدف می گیرد.
همین روایت نشان می دهد که شیطان تیرهایی دارد (سِهَامِ إِبْلِیسَ) هر گناه یا هر نوع گناهی، تیر مسمومی است در کمین روح پاک انسان که اگر در معرض قرار گرفت تیر به سویش پرتاب می شود و اگر مرتکب شد تیر به جانش نشسته و بی درنگ جانش را مسموم می کند. تمام کسانی که به گناه معتاد نشده اند به خوبی این حالت مرض و ناخوشایندی که تاثیر سم گناه بر جان آنها است را بلافاصله بعد از ارتکاب گناه متوجه می شوند.
بنابراین چون انسان مدام در معرض گناه است نیاز دارد برای حفظ خود مدام از وسایل دفع و رفع آن استفاده کند که یا آلوده نشود؛ مانند حضرات معصومین که ناله و جزع و فزع آنها در نیمه شب و خلوتشان به آسمان بلند بود که ای خدا از ما دستگیری کن و ما را لحظه ای به حال خویش رها مساز.
اگر از حضرات معصومین علیهم السلام مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر رسیده که ایشان در شبانه روز بارها استغفار می کردند دلیلش همین دفاع در برابر گناه و معصیت با پناه بردن به خداست. امام صادق علیه السلام می فرماید:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی كُلِّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً وَ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعِینَ مَرَّةً3 : شیوه رسول خدا ص این بود كه در هر روز هفتاد بار به درگاه خداى عز و جل استغفار مى كرد و نیز هفتاد بار توبه می كرد.
این معنا در روایت دیگری که آن را هم امام صادق نقل می کند بهتر نمایان است که فرمود:
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ لَا یَقُومُ مِنْ مَجْلِسٍ وَ إِنْ خَفَّ حَتَّى یَسْتَغْفِرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَمْساً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً4 : شیوه رسول خدا ص این بود كه از هیچ مجلسى بر نمی خواست گرچه (مدت توقفش در آن) كوتاه بود، مگر آن كه بیست و پنج بار به درگاه خداى عز و جل استغفار می كرد.
و یا اگر آلوده شده مدام خود تطهیر و احیاء کند. در این زمینه یکی از آثار و فوایدی که در روایات برای نماز بیان شده است همین ارتباط دائمی حداقل پنج بار در روز با خدای متعال است که سبب می شود انسان حداقل پنج بار در شبانه روز از کمند شیطان در امان باشد و با تجدید این رابطه هم کاستی ها را جبران کند و هم نیرویی بگیرد برای ادامه راه.
در خطبه 199 نهج البلاغه امیرمومنان به نقل از رسول خدا نماز را به نهری تشبیه می کند که انسان در روز دست کم پنج بار روح خود را در آن شستشو می دهد. امام علی علیه السلام درباره می فرماید:
اما آیا واقعیت داستان همین است؟ گناه و غفلت و گم شدن در دنیا و فراموشی خدا و معاد در طول عمر انسان فقط یکی دوبار رخ می دهد؟ یا روزی چندین بار انسان با این معضل روبروست؟ اگر از آن سو، مسلسل وار تکرار هست؛ انسان عاقل و کسی که به فکر خویشتن خویش است نیز از این سو پیوسته و مدام به فکر دفع و رفع آن است؛ دفع تیری که به سویش پرتاب شده و رفع رسمی که در جانش نفوذ کرده است
إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ وَ شَبَّهَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِالْحَمَّةِ تَكُونُ عَلَى بَابِ الرَّجُلِ فَهُوَ یَغْتَسِلُ مِنْهَا فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ خَمْسَ مَرَّاتٍ
نماز گناهان را همچون برگ درختان می ریزد و ریسمان معصیت را از گردن گنهکاران می گشاید آن گونه که مهار از گردن حیوانات باز می شود. رسول خدا نماز را به چشمه آب گرمی تشبیه کرده است که بر درِ خانه انسان است و او در شبانه روز پنج بار خود را در آن می شوید.
نتیجه اینکه
با توضیحات بر گرفته از کلام اهل بیت علیهم السلام روشن می شود که سرّ تکرار در عبادات و دیگر رفتارهای دینی برای دفع و رفع گناه، غفلت، فراموشی یاد خدا و مانند آن است که چون عوامل ایجاد کننده آن پیوسته مشغول کار و هجمه به انسان هستند عوامل باز دارنده و درمان کننده که همان رفتارهای دینی؛ مانند موعظه و عبادات هستند نیز باید پیوسته تکرار شوند. برای همین است که می بینیم امیرمومنان هر شب مردم را به یاد سفر آخرت می اندازد و یا در دین واجب شده است که ما هر روز پنج وعده نماز بخوانیم و پیوسته به یاد خدا باشیم.
البته این می تواند تنها دلیل نباشد و این تکرارها دلیل و یا دلایل دیگری نیز داشته باشد؛ اما بی تردید این پاسخ دلیل عمده ای است که روایات اسلامی بر آن تأکید دارند.
پی نوشت ها:
1. امالی شخ صدوق ره ص 498 و امالی شیخ مفید ره ص 198
2. ترکیب (کان ... ینادی) در زبان عربی ماضی استمراری است که دلالت بر استمرار آن فعل (ینادی) در زمان گذشته دارد.
3. کافی، ج2 ص 505
4. همان، ص 504